eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.3هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
10.1هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
عارف وارسته شهید محمدحسین یوسف الهی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۳۹/۱۲/۲۶ محل ولادت: کرمان تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷ بر اثر مجروحیت شیمیایی عملیات والفجر ۸ اروند کنار سِمت: قائم مقام فرمانده واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله کرمان مزار: گلزار شهدای کرمان ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔰زندگینامه شهید والامقام یوسف الهی 💐🍃شهید محمد حسین یوسف الهی سال ۱۳۳۹ در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. 🌿محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند. 🕊علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. 🔅در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال در عرصه سیاست داشت و یکی از عاملان حرکت‌های دانش آموزان در شهر کرمان بود. 🔹️آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. 🥀 در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمب های شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.   ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
💠خصوصیات شهید محمد حسین یوسف الهی 💥همرزمان این شهید بزرگوار می‌گویند؛ حسین از عرفای جبهه بود و زیبا‌ترین نماز شب را می‌خواند، ولی کسی او را نمی‌دید رفیق خدا بود و مشکلات را با الهام‌هایی که به او می‌شد، حل می‌کرد 🌹🍃به مرحله یقین رسیده بود و پرده‌های حجاب را کنار زده بود. 🕊شهید محمد حسین یوسف الهی را عارفی می‌دانند که مراتب کمال الی الله را طی کرده است و کمتر رزمنده‌ای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد، اما خاطره‌ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. ⚡وی مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده امام خمینی (ره)، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت‌زده قطره‌ای از دریای بی‌انتهای خود کردند. 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
♦️خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید "محمد حسین یوسف الهی" 🌷سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید حسین یوسف الهی اینچنین فرموده است که؛ هنگامی که آن‌ها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر هشت دست به حمله شیمیایی می‌زند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید. 🔅طبق نقل قولی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی وی اینچنین فرموده است که؛ دوست دارم تا مرا پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید. 🌺سردار شهید سپهبد سلیمانی در خاطراتش با این شهید بزرگوار می‌گوید: یک روز با حسین به سمت آبادان می‌رفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. 🍃چندتا از کار‌های قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود. 🌷من خیلی ناراحت بودم به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیت‌آمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی‌دهد. 🌾گفت: برای چی؟ گفتم:، چون این عملیات خیلی سخته و بعید می‌دانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. 〽️گفتم: حسین دیوانه شده‌ای. در عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق می‌کنه و از همه سخت‌تر است. موفق می‌شویم! 💥حسین خنده‌ای کرد و با همان تکه‌کلام همیشگی‌اش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می‌گویم که ما در این عملیات پیروزیم. می‌دانستم که او بی‌حساب حرفی را نمی‌زند. حتما از طریقی چیزی که می‌گوید ایمان و اطمینان دارد. 🌱گفتم: یعنی چه از کجا می‌گویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). ❣دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چه‌کار داری. فقط بدان بی بی گفت که شما دراین عملیات پیروز خواهید شد و من به همین دلیل می‌گویم که قطعا موفق می‌شویم. 🍁هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود. همان طور که گفتم همیشه به حرفی که می‌زد. ایمان داشتم. ⭕وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود؛ و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔷جوانی که دستور «شهید حاج قاسم سلیمانی» را اطاعت نکرد! 💠🔸💠🔸💠 《پرسیدم: می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من به قرارگاه خبر نمی‌دهم. گفتم: حاج قاسم ناراحت می‌شود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می‌کنم.》 🌤🌹🌿 🌺«حسین یوسف‌الهی» را همه بر و بچه‌های لشکر ۴۱ ثارالله مثل ستاره‌ای می‌دانستند که درخشان‌تر از ستاره‌های کویر کرمان است. او جوانی است که در روزهای جنگ جانشین فرمانده واحد اطلاعات لشکر خودش بود و به خاطر پاکی‌اش،به صفای باطنی دست یافته و بعضی از راز و رمزهای پیرامون خود را کشف کرده بود. ⭕آن چه خواهید خواند، یکی از خاطرات این عارف جوان و مجاهد است که پس از تطبیق روایات چهار نفر از همرزمانش(حمید شفیعی، علی نجیب زاده، مرتضی حاج‌باقری و ابراهیم پس‌دست)به این ترتیب ثبت شده👇 💥در سال ۱۳۶۲ بعد از عملیات خیبر، «لشکر ثارالله» در محور «شلمچه» مستقر شد. 🔻 بین مواضع رزمندگان اسلام و دشمن حدود چهار کیلومتر آب فاصله بود و رزمندگان برای شناسایی مواضع دشمن می‌بایست از آن عبور می‌کردند. 🌷یک شب که با موسایی‌پور و صادقی که هر دو لباس غواصی داشتند، به شناسایی رفته بودیم، آن‌ها از ما جدا شدند و جلو رفتند. 🍃مدتی که تاخیر کردند، فکر کردیم کار شناسایی‌شان طول کشیده، منتظرشان ماندیم. وقتی تاخیرشان طولانی شد فهمیدیم برای‌شان اتفاقی افتاده است. 🥀با قایق جلو رفتیم، هر چه گشتیم اثری از آن‌ها نبود. بالاخره کاملا از پیدا کردن‌شان ناامید شدیم و فرصت زیادی هم برای مراجعت نداشتیم. بناچار بدون آن‌ها عقب برگشتیم. 🔅 «حسین یوسف‌الهی» با دیدن قایق ما جلو آمد. ماجرا را که تعریف کردیم، خیلی ناراحت شد. ☘شهادت بچه‌ها یک مصیبت بود و اسارت‌شان مصیبتی دیگر. و آن مصیبت این بود که منطقه با اسارت بچه‌ها لو می رفت و دیگر امکان عملیات نبود. 🍂حسین سعی کرد هر طور شده خبری از بچه ها بگیرد. او ما را برای پیدا کردن بچه ها به اطراف فرستاد ولی همه دست خالی برگشتیم. 🌴حسین به خاطر حساسیت موضوع، با «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده لشکر تماس گرفت و او را در جریان این قضیه گذاشت. ⚘حاج قاسم هم خودش را رساند و با حسین داخل سنگری رفت و مشغول صحبت شدند. وقتی بیرون آمدند، حسین را خیلی ناراحت دیدم. پرسیدم: چی شد؟ 🏵گفت: حاجی می‌گوید چون بچه‌ها لباس غواصی داشته‌اند، احتمال اسارت‌شان زیاد است. ما باید زود قرارگاه مرکزی را خبر کنیم. 🌾پرسیدم: می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من الان به قرارگاه خبر نمی‌دهم. گفتم: حاجی ناراحت می‌شود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می‌کنم و فردا می‌گویم برای آن‌ها چه اتفاقی افتاده است. 🍀بعد از این که حاج قاسم رفت، باز بچه‌ها با دوربین همه جا را نگاه کردند و تا جایی که امکان داشت جلو رفتند، ولی فایده‌ای نداشت. 🌼صبح روز بعد که در محوطه مقر بودیم، حسین را دیدم . با خوشحالی به من گفت: هم اکبر موسایی پور را دیدم و هم صادقی را. پرسیدم: کجا هستند؟ 🥀گفت: جایی نیستند. دیشب آن‌ها را خواب دیدم که هر دو آمدند، اکبر جلو بود و حسین پشت سر او. بعد گفت: چهره اکبر خیلی نورانی‌تر بود. می‌دانی چرا؟ گفتم: نه. 🌹گفت: اکبر اگر توی آب هم بود نماز شبش ترک نمی‌شد. ولی حسین این‌طور نبود. نماز شب می‌خواند، ولی اگر خسته بود نمی‌خواند. 🌿دلیل دیگرش هم این بود که اکبر نامزد داشت و به تکلیفش که ازدواج بود عمل کرده بود. ولی صادقی مجرد مانده بود. 🌻بعد گفت: دیشب اکبر توی خواب به من گفت: ناراحت نباشید عراقی ها ما را نگرفته اند. ما برمی‌گردیم. پرسیدم: اگر اسیر نشده‌اند چطور برمی‌گردند؟ 🍃گفت: احتمالا شهید شده‌اند و جنازه های شان را آب می‌آورد. پرسیدم: حالا کی می‌آیند؟ خیلی راحت گفت: یکی شب دوازدهم و آن یکی شب سیزدهم. پرسیدم: مطمئن هستی؟ گفت: خاطرت جمع باشد. 🏵شب دوازدهم، از اول مغرب، مرتب لب آب می‌رفتم و به منطقه نگاه می‌کردم که شاید خواب حسین تعبیر شود و آب جنازه بچه‌ها را بیاورد ولی خبری نمی‌شد، اواخر شب خسته و ناامید به سنگر برگشتم و خوابیدم. 🕊حوالی ساعت  ۴ صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم. اکبر بختیاری که آن شب نگهبان بود، مضطرب و شتابزده گفت: حاج حمید زود بیا این‌جا، چیزی روی آب است و به این سمت می‌آید. حاج اکبر (مسئول خط) و حسین هم لب آب ایستاده بودند. ⚡مدتی صبر کردیم دیدیم جنازه شهید صادقی روی آب است. حسین جلو رفت و آن را از آب گرفت. شب سیزدهم هم حدود ساعت دو یا سه شب بود که موج های آب پیکر اکبر را به ساحل آورد و خواب حسین کاملا تعبیر شد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
📝وصیت شهید محمدحسین یوسف الهی بسم الله الرحمن الرحیم 🌷شهادت می دهم که خدا یکی است و محمد (ص) فرستاده و آخرین پیامبر است و علی(ع) ولی الله است و جانشین پیامبر اسلام و اولین امام است. قیامت راست است و جزاء و پاداش کلیه اعمال نیز صادق است انسان از خاک آفریده شده و به خاک بر میگردد و باز از خاک سر بر میدارد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود و نفس هرکس در گرو اعمال خودش می باشد. 🌷مادر عزیزم خجالت می‌کشم که چیزی بنویسم و خود را فرزندت بدانم زیرا کاری که شایسته و بایسته یک فرزند بوده انجام نداده ام. مادری که شب تا صبح بر بالین من می نشستی و خواب را از چشمان خود می گرفتی و به من آموختنی هایی آموختی، مرا ببخش و... 🌷همچنین از شما پدرم که با کمک مادرم تمام زندگیتان را صرف بچه هایتان کردید خداوند اجرتان را به شما عطا کند و درجات شما را متعالی کند و بهشت را جایگاهتان قرار دهد. 🌷 ای پدر و مادر عزیز و گرامی چه خوب به وظیفه خود عمل کردید و من چقدر فرزند بدی برای شما بودم. شما فرزند خود را برای خدا بزرگ کردید و برای خدا هم او را به جبهه فرستادید و در راه خدا اگر سعادت باشد می‌رود. 💌از خواهران و برادران خود که در رشد من سهم به سزایی داشتند تشکر می کنم و از خداوند متعال پیروزی، سعادت و سلامت را برای ایشان خواستارم و ای پدر و مادر و ای خوهران و برادران عزیزم این رسالت را شما باید زینب وار به دوش کشید و از عهده آن به خوبی بر میائید و می توانید چون پتک بر سر دشمنان داخلی و خارجی فرود آئید و خون ما را هم چون رود سازید تا هرچه بر سر راه دارد بردارد تا به دریای حکومت حضرت محمد(ص) برگردد. 🌷امیدورام که خداوند عمر رهبر عزیزمان را تا انقلاب مهدی طولانی بگرداند و ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک بگرداند تا مستضعفین جهان به نوائی برسند و صالحین وارثین زمین شوند. 🌷ای مردم بدانید تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید، مسلمان، مومن و پیروزید وگرنه هرکدام راهی به غیر از این دارید آب را به آسیاب دشمن میریزید، همچنان تاکنون بوده اید باشید، تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نیست به جز یاری خواستن از خدا و دعا کردن. 🌷امیدوارم که خداوند متعال به حق پنج تن آل محمد(ص) و به حق آقا امام زمان(عج) ایران را از دست شیاطین و به خصوص شیطان بزرگ نجات دهد و از این وضع بیرون بیاورد که بدون خدا هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد. به امید اینکه تمام دوستان گناهان مرا ببخشند، التماس دعای عاجزانه را از همگی دارم. ✨محمد حسین یوسف الهی 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴روایت شنیدنی میثم مطیعی از سخن رهبر معظم انقلاب پس از درخواست دعای شهادت 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1435369476Ccd1f20d599 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام_رضایی ها ببینند❤️‍🩹 اشکتون سرازیر شد التماس دعا😭 امام_مهربانی_ها🕊 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1252760152.mp3
5.58M
🌱 عاشقان وقت نماز است اذان میگویند... ●{حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ}● موذن: 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟣شهید مدافع‌حرم 🎙راوے: همسر شهید شهید نجفی اخـــلاق بسیار خوبی داشت و با همه خوش‌برخورد بود و کمتر عصبانی می‌شد. به هر جایگاهی که رسید، به دلیل اخلاق خوبش بود. حاج قربان بلندنظر بود و سعه صدر داشت. همیشه دلش می‌خواست دیگران را بزرگ کرده و به آن‌ها عزّت و شخصیّت دهد و نسبت به همه حُسن‌ظن داشت. هر کسی از بستگان و همسایه‌ها که نیاز به دارو و درمان داشت، حاج قربان با هزینه خود وی را به درمانگاه می‌بُرد. فردی زحمتکش بود و در کنار معلّمی، نوغانداری و کشــــاورزی می‌کرد و مغــــازه داشت و بنــــده نیز پا به پای ایشان کــــار می‌کــــردم. هنر دستش خیلی خوب بود و در کنار آن چندین اختراع ابزار جنگی نیز داشت که در سپاه نینــــوا گرگان به نامش ثبت شده بود و در دفاع از حــــرم نیز از برخی از آنها استفاده می‌کرد. حاج قربان شجــــاع و جســــور بود؛ جان یازده داعشی را گرفت و به من می‌گفت «این را به کسی نگو؛ چون دوست ندارم ریــــا شود.»💔 ‎‎‌🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
1_13827994978.mp3
463K
🕌 زیارت ائمه معصومین (ع) در روز چهارشنبه 👇🏻 💠 امام کاظم (ع) 💠 امام رضـــا (ع) 💠 امام جـواد (ع) 💠 امام هادی (ع) 🎙 مهدی صدقی 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱ارائه خدمات روانشناسی بصورت تلفنی و آنلاین توسط کارشناس ارشد روان شناسی برای عضویت ضربه بزنید👇🏻 ↙️واتساپ https://chat.whatsapp.com/EMHLUdilVUkCbEFPUWwK2D 🔸کانال ایتا👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3740336160C13ffb518cd مطالب ناب روانشناسی را فقط در کانال ما جستجو کنید👌🏻 در نشر لینک حذف نشود. ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_گفت:بفرما! اینم‌‌ حاجتت بگیر...!😭 فقط به‌مامانت‌بگودیگه‌این‌حرف‌ها‌رو‌نزنه‌که دلم‌میشکنه...!😭💚 ‎‎‌🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
⭕️دلنوشته دختر 🔸امروز داشتیم یک دسته از دارو ها را جابجا می کردیم. مامان گفتند ببین روی این کرم ها چی نوشته بلند خواندم کرم ترک پا ، کرم ....، ... دلم تکان خورد دیدم مامان زیر دست هایشان بی صدا گریه می کنند. مدت زیادی بود که به خاطر سفر های زیاد و پشت هم و سفر با ماشین تو جاده های سخت زانو های بابا درد های زیادی داشت . گاهی حتی نشستن در نماز براشون سخت میشد . به زحمت نماز می خواندند. این هفته های قبل از شهادت درد پا اذیت می‌کرد. یک دکتری آمده بود چسب درد زده بود . نمی دونم چسب درد رو بد زده بود، چسب بد بود یا پوست حاج آقا خیلی حساس بود که اطرافش پر از تاول شده بود. کار به اورژانس و پانسمان و...کشید. من با شنیدن این خبر خیلی بهم ریختم. از تصور دردی که می کشیدن خیلی اذیت بودیم. حساسیت فصلی پوستی هم اضافه شده بود . پاشنه پاشون ترک میزد. این همه کرم برای همان بود. وقتی می رفتند تبریز هنوز پاشون پانسمان داشت. پوست حساس لطیف و پانسمان و تاول ها همه در چند ثانیه سوخت . بعد تر ها فهمیدیم بخشی از پای ایشان در ورزقان جا مانده بود و دوستانمان همانجا به خاک سپرده اند. پیکر اربا اربا سهم روضه های شب هشتم محرم بود برای حاج آقا... ما را بخرد کاش ‎‎‌🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز اول وقت سفارش شهدا 🌿 ریشۀ قیام ما در اقامۀ نماز است نماز بلندترینِ فریادهاست و به جز نمازگزاران هیچ کس نیست که جرأت فریاد کشیدن در برابر ظلم داشته باشد. گفتاری از شهید آوینی 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻻﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ... 👈 ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ، ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ 📱ﻫﻢ " ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ..." ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﻏﻔﻠﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ !... 😓
قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید.گفت: حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین  عليه السلام  بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند: به زودی به دیدارت خواهم آمد. یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟ همینطور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد شد.  عليه السلام  به عهدش وفا کرد... شهید ‎‎‌🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸