قبلنا اینجور نبود که, کافی بود یه بزرگتر موقع
وضو گرفتن بگه غصه نخور درست میشه توکلت
به خداباشه, بعدش غصه ها خودشون از اینکه
درست نشن خجالت میکشیدن
@golimation
جا داره از اونایی که انشا طولانی مینوشتن و
زنگ کلاس تموم میشد نوبت به ما نمیرسید
تشکر کنم
@golimation
رفتم داروخونه گفتم دوتا چسب زخم ميخوام
گفت نميشه بسته ای ميفروشيم
يه بسته خريدم بقيه پولمو خورد نداشت
بهم دوتا چسب زخم داد
@golimation
با شلوارک میری تو آسانسور عکس میگیری
لوکیشن میزنی دُبی؟
پشت سرتو نگاه کن نوشته استیل البرز
در آسانسور بزنه به کمرت
@golimation
پارسال ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺗﺼﻤﯿﻢ گرفته بودم
ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﻢ! ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺎﻣﯿﻞ داشتن ﺑﺮﺍﻡ ﺩﻧﺒﺎﻝ
ﺯﻥ میگشتن ﮐﻪ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﻧﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻮ
ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﺪﺑﺨﺘﺶ ﮐﻨﻢ
@golimation
يه بارم تو مترو ، عكسهايى كه نميخواستم رو
از گوشيم حذف ميكردم ، تو همين حين كه
مردد بودم يكى از عكسها حذف بشه يا نه ،
بغل دستيم گفت پاكش نكن
@golimation
یبار تو دانشگاه بچههای انجمن روشنفکران تو
چمنا نشسته بودن. رفتم گفتم منم میتونم بیام
تو جمعتون؟ یکیشون گفت روشنفکری؟
یکم چمن برداشتم خوردم گفتم تازه گیاهخوارم هستم
@golimation