«امام حسین عَلیه السلام»
دل مَبَنداَی دل به هرشاه وگدا اِلاّحُسین
میشَوَی اَز هَرکسی آخَر جُدا اِلاّ حُسین
جُزعلی آن مَظهَرعشق ووَفاداری نَبود
دَر زَمین وآسمان خون خدا اِلاّ حسین
گَرتورامُلک سُلیمان هَم بکَف باشدبدان
دَستگیر تو نَگَردَد دَر جَزا اِلاّ حُسین
هَرکه رادَردی بُوَداینجا مُداوا می شَوَد
کس نَداند چارهٔ هَردَرد را اِلاّ حُسین
پنج تَن جَمعَندوسوی آسمان دَست دُعا
و گرفتندی زسَر عَماّمه ها اِلاّ حُسین
ماشَهیدان زیادی دَر رَه دین داده أیم
ونداریم ما شَهید بِل قَفا اِلاّ حُسین
بالَب تشنه. تَن زَخمی. میان موج خون
کَس نَخوانده آیهٔ قالوا بَلا اِلاّ حُسین
بانگ هَل من ناصرَش راهَم نداده کس جواب
کس ندارد این هَمه بَزم عَزا اِلاّ حُسین
بَرسَرپیراهَنَش دعوا شده درقَتلگَه
کَس نَگَشته این چنین بی اَقرَبا اِلاّحسین
قصّهٔ اَنگُشت واَنگُشتَر بمانَدکه نَرَفت
رَأس پُرخون دردل طَشت طَلا اِلاّ حُسین
«خسروی فَر»
هرکسی از عشق با خود یادگاری میبرد
یادگار من غمی در جان و زخمی بر تن است!
#فاضل_نظری
من احساس عشق را تجربه نکردهام
اما گاهی حسرتِ آن دستی را میخورم
که حسین علیه السلام بر صورت حُر و جَون کشید ..
💌-استاد صفایی حائری
حسينبيشترازآبتشنھلبيڪبود؛
اماافسوسکھبھجاۍ
⇦افكارش؛
⇦زخمہایتنش؛
رونشونموندادنوبزرگترين
دردشوبیآبینامیدن(:"
#محرم
مثل شربت های تلخ کودکی هایم شدی
ناگوارایی ولی من را مداوا میکنی
- شاکری
وقتی که تن حسین بی سر شده بود
دلشوره ی زینب دو برابر شده بود
از خولی و شمر دیرتر می آمد
افتادن و گریه کار خواهر شده بود
تنها نه فقط رقیه، در ظهر عطش...
از غصه ات آفتاب لاغر شده بود
در ظهر دهم حرف سر و خنجر بود
در عصر دهم صحبت معجر شده بود
ابرو به هم آورد ابالفضل...چقدر
با دیدن حرمله مکدر شده بود
با خاطره ی خنده ی معصوم علی
چشمان رباب روز و شب تر شده بود
گیسوی سه ساله کوچه پس کوچه ی شهر
بازیچه ی دختران کافر شده بود
از غربت زین العابدین این بس که
در شام ، یزید ، روی منبر شده بود
#شهریار_سنجری
دیگر این نوکر تو گریه کنِ سابق نیست ،
رفتم از دست نگاهی به دلِ مـا هـم کن
🕊🥀🕊
گریههـایم را بگیـری زیر گریه میزنم ،
هـر چـه دارم را بگیـر از مـن بده چشـمِ تری
🕊🥀🕊
صبح یعنی عطر خدا
در کوچه پس کوچه های مهربانی
یعنی وجود زمینی ام را آسمانی کردن
یعنی با یک بسم الله
یک لبخند
روز از نو
روزی از نو
سلام دوستان خوبم✋
صبحتون حسینی🌸
فدای
صداقت اون بيسوادی
كہ وقتی ازش پرسيدند
عشق چند حرفه؟
گفت :
چهار حرفه ...!
همہ بهش خنديدند
اما او زير لب
فقط زمزمہ ميكرد
♡ حسين ♡
" سلام برحسين(ع) "