eitaa logo
گلشن راز
108 دنبال‌کننده
634 عکس
2 ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین @Fseraj
مشاهده در ایتا
دانلود
سرایی را که صاحب نیست ویرانی است معمارش دل بی‌عشق، می‌گردد خراب آهسته آهسته صائب تبریزی ره @golshaneraaz
آمدي وه که چه مشتاق و پريشان بودم تا برفتي ز برم صورت بي جان بودم نه فراموشيم از ذکر تو خاموش نشاند که در انديشه اوصاف تو حيران بودم سعدی ره @golshaneraaz
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح همه‌شب منتظر مرغ سحرخوان بودم سعدی ره @golshaneraaz
گلشن راز
آمدي وه که چه مشتاق و پريشان بودم تا برفتي ز برم صورت بي جان بودم نه فراموشيم از ذکر تو خاموش نشاند
بي تو در دامن گلزار نخفتم يک شب که نه در باديه خار مغيلان بودم زنده مي کرد مرا دم به دم اميد وصال ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم به تولاي تو در آتش محنت چو خليل گوييا در چمن لاله و ريحان بودم سعدي از جور فراقت همه روز اين مي گفت عهد بشکستي و من بر سر پيمان بودم @golshaneraaz
ای دلارامی که جان ما تویی بی‌تو ما را یک نفس آرام نیست هرکسی را هست کامی در جهان جز لبت ما را مراد و کام نیست هر کسی را نام معشوقی که هست می‌برد، معشوق ما را نام نیست عراقی ره @golshaneraaz
خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن ز غم های دگر غیر از غم عشقت رها کن تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن خدایا بی پناهم ز تو جز تو نخواهم اگر عشقت گناه است ببین غرق گناهم @golshaneraaz
دو دست دعا فرا برده ام بسوی آسمان ها که تا پر کشم به بال غمت رها در کهکشان ها چو نیلوفر عاشقانه  چنان می پیچم به پای تو که سر تا پا بشکفد گل ز هر بندم در هوای تو به دست یاری اگر که نگیری تو دست دلم را دگر که بگیرد به آه و زاری اگر نپذیری شکسته دلم را دگر که پذیرد @golshaneraaz
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان تا که می‌جستم ندیدم تا بدیدم گم شدم گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان در خیال من نیامد در یقینم هم نبود بی نشانی که صواب آید ازو دادن نشان چند گاهی عاشقی برزیدم و پنداشتم خویشتن شهره بکرده کو چنین و من چنان در حقیقت چون بدیدم زو خیالی هم نبود عاشق و معشوق من بودم ببین این داستان ابو سعید ره @golshaneraaz
ای به ولای تو تولا ی من از خود و اغیار تبّرای من سود تو سرمایه سودای من گر بشکافند سراپای من جز تو نجویند دراعضای من صحبت لاری ره @golshaneraaz  
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی وی آینهٔ جمال شاهی که توئی بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی مولانا ره @golshaneraaz  
هرجا که چشم های تو افتاد فتنه اش آن بخش شهر پر شده از اغتشاشها گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش! معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها @golshaneraaz
گلشن راز
هرجا که چشم های تو افتاد فتنه اش آن بخش شهر پر شده از اغتشاشها گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش! م
با خنده کاشتی به دل خلق٬ "کاش ها" با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها ایزد که گفته بت نپرستید پس چرا؟ دنیا پر است این همه از خوش تراش ها؟! از بس به ماه چشم تو پر میکشم٬ شبی آخر پلنگ می شوم از این تلاشها! حسین زحمتکش https://eitaa.com/golshaneraaz