eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.3هزار دنبال‌کننده
225 عکس
136 ویدیو
30 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اے شفایت آرزوے مرتضی اشڪ تو آب وضوے مرتضی داغت اے بانوے خانه سوخته آتشے در جان من افروخته با فراق خود سیه پوشم مکن بے تو تنهایم فراموشم مکن اے بهشتِ آرزو لبخند زن چینیِ قلب علے را بند زن داغِ تو چشمِ مرا چون نیل کرد خانه ام را بے پرِ جبریل کرد اے تو را بالش ز بالِ جبرئیل بسته ام بر گوشه ے چشمت دخیل یا به خنده لب گشا یا اخم کن کم دلِ زار علے را زخم کن الان زهراش هست،داره با زهراش حرف مے زنه...یه شبے رسید،علے داشت غسل مے داد...اسماء آب مے ریخت...به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنند...بچه ها مردمِ مدینه بیدار نشن...آروم گریه کنید...حرفاشُ با عزیزش زد،اما زهرا عمرش به دنیا نبود...یه وقت دست از غسل کشید...سر به دیوار گذاشت...شروع کرد بلند بلند گریه کردن...علے مگه نگفتے بچه هات آروم گریه کنند،چرا خودت بلندبلند گریه مے کنی؟!... دل بریدن از تو دیگر مشکل است این جدایے از پیمبر مشکل است اے شب قدرم، سحر را دور کن ناله را در نامه ام منظور کن سهم من جان کندن و جا ماندن است بر سر قبر تو قرآن خواندن است خیز و شب را راهے از این خانه کن گیسویِ طفلانِ غم را شانه کن اندکے آهسته پَر زن از کویر مرغکانت را به زیرِ پر بگیر من همیشه فکر مے کنم اون موقعے که زهرا رو دفن کرد، وقتے کارِ دفن تمام شد، گفت: حسنم بلند شو .. حسینم دیگه گریه نکن .. یه مرد تنها .. با چند تا بچه کوچیڪ حرکت کرد .. ‌آرام آرام .. من میگم وقتے به کوچه بنے هاشم رسید،چه حالے پیدا کرد علے .. وقتے درِ نیم سوخته رو باز کرد .. وایِ من! با دست زخمے و کبود شوقِ طبخِ نان تو دیگر چه بود؟ آخر اے زهرا پس از تو صبح و شب کِے خورند این کودکان نان و رطب؟! کے پذیرد قلبِ پُر احساس تو دختر و چرخاندن دستاسِ تو.... سلمان میگه رفتم محضر بے بی، دَرِ خانه؛ با امیرالمومنین کارے داشتم .. امیرالمومنین خانه نبود .. دیدم صداے گریه بچه هاش از خانه بلنده .. در زدم .. دیدم بچه هاش دارند گریه مے کنند..‌ زهرا خودش نشسته یه گوشه؛داره دستاس مے چرخونه ..‌ قطراتِ خونِ دستش روے دستاس مے چکه .. اومدم مسجد،به علے گفتم .. علے شروع کرد بلند بلند گریه کردن... جانِ زهرا روز من را شب مکن چادرت را بر سر زینب مکن کاش در پیشت بمیرم فاطمه تا عزایت را نگیرم فاطمه رزم تو در را به پهلو راندن است سهم من پهلوے این در ماندن است کشتیِ صبر علے پهلو مگیر محرمِ دل، باز از من رو مگیر غرقِ در امّن یجیبم، فاطمه.. تازه دانستم غریبم، فاطمه.. نیست وقتِ پر زدن در آسمان آسمان ابرے شده، لَختے بمان زهراے من! اگه تو بری،این بچه هات از همیشه تنهاتر میشن.. زینبِ من هنوز کوچیکه.. چقدر کنار بسترش نشست با زهرا دردِ دل کرد .. امیرالمؤمنین آرام آرام گریه مے کرد،کنار بسترِ زهرا... اما یه اتفاقے افتاد اون روزے که زهرا به شهادت رسید پسراش اومدن نزدیڪ مسجد؛"وَ رَفَعَ اَصواتَهُما بِالبُکاء .."شروع کردند بلندبلند گریه کردن.. امیرالمؤمنین تا شنید صداے گریۀ بچه ها رو که اصحاب دارند صدا مے کنند: "یَاابْنَیْ رسولِ الله" چے شده؟! اینا صدا زدند: "ماتَت اُمُّنا فاطِمَة... فَوَقَعَ عَلیٌّ،عَلے وَجهِه..‌" (1) امیرالمؤمنین تا شنید، با صورت به زمین افتاد .. امیرالمؤمنین اینجا با صورت به زمین افتاد.. چرخ روزگار چرخید... یه روز هم پسرش، عباسش .. بالاے اسب .. بدون دست .. مشڪ به دندان .. چنان عمودِ آهن به سرش زدند،عباس با صورت به زمین افتاد .. 📚: 1- بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏43، ص 186-187 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Shab3Fatemieh1-1399[03].mp3
9.24M
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‍─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا،،، مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغــاز صبـح غـــربت زهرا و مرتضـاست قرآن عــزا گــرفته و عترت شـده غریب شـهر مدیـنه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه،کزاین ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سـرت رواست گشتـند انبیا،،،هــمه چــون فاطمه یتیم زیــرا عــزای قافـله ســـالار انبـیاست،،، خلقت چه لایق است که صاحب عزاشود عـالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا بـه هــوش کــه با رحلــت نـبی شهر مدینــه یکـســـره آبســتن بلاســت قومی برای غصــب خلافت شـدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی ،کجـاست؟ دار الولا محـاصـره ،زهراسـت پشــت در دود وشراره برفـلک از بیت کبـریاست،،، آتـش زدن بـه خـانه ی ریحـانه ی رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛،،، بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،،،هر تهمتی خواستند بهش زدن،،،مگر نمیگن کسی برات کاری میکنه عرقش خشک نشده باید مزدش رو بدی،،،مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن،،،؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد،،، مگه دعای ندبه نخوندی؟،،، (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی) ذوی القربی کیان؟؟؟ مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟،،، یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟،،، یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟،،، پیغمبر میبوسید و گریه میکرد،،، هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید،،، همتون اهل کنایه اید و اهل روضه اید،،، هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید،،، آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه،،، پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع،،، السلام علیک یا ابامحمد،،، آقاجان گداهای هرساله اومدن،،،آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام،،، شما یه غریبی،،،امام رضا هم یه غریبه،،،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه،،،(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،،،، وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب،،، گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند،،، شعر:استادحاج غلامرضاسازگار ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
AUD-20220921-WA0021.mp3
3.05M
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اے شـــــفـایــت آرزوے مرتضـــی اشڪ تو آب وضــــوے مرتضـــی داغت اے بانوے خـانه ســــوخته آتشے در جــــــان من افـــــروخته با فراق خــود سیه پوشـــــم مکن بے تو تنــــهایـم فراموشـــــم مکن اے بهشـــتِ آرزو لبخــــــــــند زن چینــــــیِ قلــب عـلے را بنــــد زن داغِ تو چشــــمِ مرا چون نیل کرد خــــانه ام را بـے پرِ جبــریــل کرد اے تو را بالـــــش ز بالِ جبـــرئیل بسته ام برگوشه ے چشمت دخیل یا به خنــده لب گشا یا اخــــم کن کـــــــم دلِ زار علے را زخـــــم کن الان زهراش هست،داره با زهراش حرف مے زنه،،، یه شبے رسید،علے داشت غسل مے داد،،، اسماء آب مے ریخت،،، به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنند،،، بچه ها مردمِ مدینه بیدار نشن،،، آروم گریه کنید،،، حرفاشُ با عزیزش زد،اما زهرا عمرش به دنیا نبود...یه وقت دست از غسل کشید،،، سر به دیوار گذاشت،،، شروع کرد بلند بلند گریه کردن،،، علے مگه نگفتے بچه هات آروم گریه کنند،چرا خودت بلندبلند گریه مے کنی؟!،،، دل بریدن از تو دیگر مشکل است این جـــدایے از پیمبر مشکل است اے شــــب قدرم، سـحر را دور کن ناله را در نامـــــه ام منظــــور کن سهم من جان کندن وجاماندن است بر سر قبر تو قـــرآن خواندن است خیز وشب را راهے از این خانه کن گیســـــــویِ طفلانِ غم را شانه کن اندکے آهســــته پَـر زن از کــــــویر مرغـــکانت را به زیـــــرِ پـــر بگــیر من همیشه فکر مے کنم اون موقعے که زهرا رو دفن کرد، وقتے کارِ دفن تمام شد، گفت: حسنم بلند شو .. حسینم دیگه گریه نکن،،، یه مرد تنها،،، با چند تا بچه کوچیڪ حرکت کرد،،، ‌آرام آرام،،، من میگم وقتے به کوچه بنے هاشم رسید،چه حالے پیدا کرد علے،،، وقتے درِ نیم سوخته رو باز کرد،،، وایِ مـــن! با دســـت زخــمے و کبود شــوقِ طبــــخِ نان تو دیگر چه بود؟ آخــر اے زهرا پس از تو صبح وشب کِے خورند این کودکان نان و رطب؟! کے پذیـــــرد قلـبِ پُر احســـــاس تو دخــــــــتر و چرخاندن دستاسِ تو،،، سلمان میگه رفتم محضر بے بی، دَرِ خانه؛ با امیرالمومنین کارے داشتم،،،امیرالمومنین خانه نبود،،، دیدم صداے گریه بچه هاش از خانه بلنده،،، در زدم،،، دیدم بچه هاش دارند گریه مے کنند..‌ زهرا خودش نشسته یه گوشه؛داره دستاس مے چرخونه،،، قطراتِ خونِ دستش روے دستاس مے چکه،،، اومدم مسجد،به علے گفتم،،، علے شروع کرد بلند بلند گریه کردن،،، جانِ زهرا روز من را شـــب مکن چــــادرت را بر ســر زینـب مکن کاش در پیشــت بمیـــرم فاطمه تا عــزایــت را نگیــــــرم فاطمه رزم تودر را به پهلو راندن است سهم من پهلوے این درماندن است کشتیِ صـــــــبر علے پهلو مگـیر محـــرمِ دل، باز از مـن رو مگیر غرقِ در امّن یجیـــبم، فاطمه،،، تازه دانســــتم غریبم، فاطمه،،، نیســت وقتِ پر زدن در آسمان آسمـــان ابرے شده، لَختے بمان زهراے من! اگه تو بری،این بچه هات از همیشه تنهاتر میشن،،، زینبِ من هنوز کوچیکه،،، چقدر کنار بسترش نشست با زهرا دردِ دل کرد،،، امیرالمؤمنین آرام آرام گریه مے کرد،کنار بسترِ زهرا،،، اما یه اتفاقے افتاد اون روزے که زهرا به شهادت رسید پسراش اومدن نزدیڪ مسجد؛"وَ رَفَعَ اَصواتَهُما بِالبُکاء،،، "شروع کردند بلندبلند گریه کردن.. امیرالمؤمنین تا شنید صداے گریۀ بچه ها رو که اصحاب دارند صدا مے کنند: "یَاابْنَیْ رسولِ الله" چے شده؟! اینا صدا زدند: "ماتَت اُمُّنا فاطِمَة،،، فَوَقَعَ عَلیٌّ،عَلے وَجهِه..‌" (1) امیرالمؤمنین تا شنید، با صورت به زمین افتاد،،، امیرالمؤمنین اینجا با صورت به زمین افتاد،،، چرخ روزگار چرخید،،، یه روز هم پسرش، عباسش،،، بالاے اسب،،، بدون دست،،، مشڪ به دندان،،، چنان عمودِ آهن به سرش زدند،عباس با صورت به زمین افتاد،،، 📚: 1- بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏43، ص 186-187 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Shab3Fatemieh1-1399[03].mp3
9.24M
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‍─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا،،، مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغــاز صبـح غـــربت زهرا و مرتضـاست قرآن عــزا گــرفته و عترت شـده غریب شـهر مدیـنه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه،کزاین ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سـرت رواست گشتـند انبیا،،،هــمه چــون فاطمه یتیم زیــرا عــزای قافـله ســـالار انبـیاست،،، خلقت چه لایق است که صاحب عزاشود عـالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا بـه هــوش کــه با رحلــت نـبی شهر مدینــه یکـســـره آبســتن بلاســت قومی برای غصــب خلافت شـدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی ،کجـاست؟ دار الولا محـاصـره ،زهراسـت پشــت در دود وشراره برفـلک از بیت کبـریاست،،، آتـش زدن بـه خـانه ی ریحـانه ی رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛،،، بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،،،هر تهمتی خواستند بهش زدن،،،مگر نمیگن کسی برات کاری میکنه عرقش خشک نشده باید مزدش رو بدی،،،مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن،،،؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد،،، مگه دعای ندبه نخوندی؟،،، (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی) ذوی القربی کیان؟؟؟ مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟،،، یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟،،، یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟،،، پیغمبر میبوسید و گریه میکرد،،، هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید،،، همتون اهل کنایه اید و اهل روضه اید،،، هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید،،، آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه،،، پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع،،، السلام علیک یا ابامحمد،،، آقاجان گداهای هرساله اومدن،،،آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام،،، شما یه غریبی،،،امام رضا هم یه غریبه،،،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه،،،(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،،،، وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب،،، گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند،،، شعر:استادحاج غلامرضاسازگار ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
AUD-20220921-WA0021.mp3
3.05M
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─