▫️در وصیتنامه «شهید محمد دادبخش» چنین آمده است : خدایا، تو بهتر از هرکس می دانی که این بنده بیچاره، سر تا پا گناه و معصیت است و فقط از تو امید عفو و بخشش دارد. #مناجات_نامه ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎥 روایت یک عکس ویژه از شهید سلیمانی از زبان حجت‌الاسلام‌ پناهیان #سردار_بی_مرز ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🔷کلام امام خامنه ای در جمهوری‌ اسلامی؛ در هر نقطه که قرار گرفته‌اید ، آنجا را مرکز دنیا بدانید! و بدانید که تمام امور متوجه شماست. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📆 نوزدهم فروردین، سالروز عروج شهیدان: حسن خراسانی🇮🇷 عباس عسکری🇮🇷 علیزاده حسینی🇮🇷 راهشان پررهرو. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📱کلیپ | بهشتی تر از بهشت!

شوق را رد کرده‌ایم و از فراق #کربلا
کارمان دارد به مرز "جان سپردن" میرسد..

✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

❇️ تأسی از ولایت فقیه در کلام نخستین روحانی شهید مدافع حرم استان کرمان " معتقد بود باید پیرو #ولایت_فقیه باشیم و صحبت ها وتذکرات ایشان را در زندگی، سرلوحه قرار دهیم. برادرم حتی رفتنش به سوریه را نیز تبعیت از رهنمودهای رهبری می دانست! " 🔺به نقل از: خانم سمیرا بیاضی زاده 📷قابی ماندگار از دو شهید مدافع حرم، شهید سعید بیاضی زاده(سمت راست) در کنار شهید حامد بافنده ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🔹قرائت زیارت عاشورا در گلزار مطهر شهدای کرمان؛ با طنین دلنشین شهید قاسم سلیمانی #اخبار_گلزار ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎤مداحی | کربلایی حسن عطایی چه صفایی داره! #شب_جمعه کربلا حال و هوایی داره! آقا بین الحرمینت چه شبایی داره.. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

✍ فرازی کوتاه از وصیتنامه شهید فرهاد حسنی سعدی: خداوند به همه توفیق دهد که ادامه دهنده راه حسین(علیه السلام) و امام زمان(عج) و نایب برحقش، امام خمینی(ره) باشیم؛ و راه خونبارمان را تا #کربلا و قدس ادامه دهیم.✊ ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۱۶۸_۱۶۷ ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

💠 قسمت صد و نهم «روزهای زندان» با محمد ساردویی همصحبت شدم. مثل خودم هفده ساله بود و اهل سیرجان. به نظرم مؤمن و باهوش آمد. از او پرسیدم: «نظرت درباره جدا کردنمون از بقیه چیه؟» گفت: «این‌طور که معلومه می‌خوان تبلیغات راه بندازن‌. خدا به دادمون برسه! لابد می‌ذارنمون جلوی دوربین که بگیم رژیم ایران ما رو به زور فرستاده جبهه.» آنچه را در مصاحبه با فؤاد بر سرم رفته بود برایش تعریف کردم. سلمان، که به دیوار مقابل تکیه‌کرده بود، آمد و کنارم‌نشست. بازوی چپش ترکش خورده بود و دستش را عراقی ها بعد از یک ‌پانسمان معمولی، به گردنش بسته بودند‌. 🤕 ترکش اما همچنان توی ماهیچه‌اش مانده بود و اذیتش می‌کرد. گفت: «بالاخره چی‌به سرت اومد؟» گفتم: «زدنم‌. تو‌ چی؟» گفت: «به من گفتن بگو سیزده سالَمِه. من گفتم اگه بگم، زنم ازم طلاق می‌گیره و آبروم ‌میره. آخرش هم نگفتم.» از سلمان پرسیدم: «مگه تو زن داری؟» گفت: «نه بابا ... زنم کجا بود! این‌جوری گفتم‌که ولم کنن.» سلمان، همان‌طور که داشت از کتک خوردنش حرف می‌زد، دستم را گرفت و گذاشت روی بازویش؛ کمی‌آن‌طرف‌تر از جایی که باند‌پیچی شده بود... ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

♨️ به وقت آسمانی شدن 💢 به به چه یلی دارد علی ابن ابیطالب... 💢 به به به تو ای سقا بر نفس خودت غالب ... #baghdad 1:20' #مرد_میدان ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman