گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان عصر امروز؛ اجرای سرود توسط گروه سرود بسیجیان مسجد امام(ره) از شهرستان رفسنجان
#گلزار_شهدای_کرمان
به مناسبت هفته #دفاع_مقدس
⚜شبی در محضر قرآن با حضور آزادگان کرمانی در جوار مزار مطهر شهدای کرمان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_روز_تیغ📖
زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی"
🔹صفحه :٧٠_۶٩
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
#قسمت_پنجاه_و_دوم 🦋
ادامه....
گفت: « شما می دانید من از خمپاره می ترسم.»
گفتم: «بله.»
متعجّب نگاهش می کردم. 🤔
ادامه داد: «من خوابی برای شما تعریف می کنم و بعد مرّخص می شوم.»
گفتم : «چه خوابی؟!»
اینطور گفت :
_دیشب خواب دیدم حضرت #امام با دو نفر سید دیگر وارد سنگر من شدند و گفتند : «حاج آقا فقیه چه کار می کنی؟!»
گفتم: «هیچی، اینجا نشسته ام.»
امام فرمودند: «حاج آقا فقیه، از خمپاره می ترسید؟»
گفتم: «بله آقا؛ ولی نمیدانم چرا؟» 😥
امام گفتند: «حالا بلند شو، همراه ما بیا برویم خط. می خواهم بازدیدی از بچّه ها بکنم. تو هم نگاه کن.»
از جا بلند شدم و همراه امام آمدیم بیرون. از آسمان و زمین خمپاره می بارید و ترکشها به عبای امام می خورد و چیزی نمی شد.»
امام نگاهی به من کرد و فرمود: «می بینی فقیه؟ تا خدا نخواهد ترکش به ما اصابت نخواهد کرد.»
بعد فرمود: «فقیه، من از تو خواهش میکنم از فردا غذای بچّهها را جلوی سنگر به آنها بدهی. اینها خسته می شوند. مطمئن باش این بچّه ها تا زمانیکه در این خط هستند، زخمی یا #شهید نمی شوند.»
صحبت های حاج آقا فقیه که تمام شد، گفت : «حالا حمید آقا، اگه می خواهید مرا بیرون کنید، حاضرم.»
او را بغل کردم و بوسیدم. بعد با هم گریهٔ حسابی کردیم. 😭
ما مدت چهار ماه در زبیدات بودیم و روز و شب هم خمپاره می زدند؛ اما یک نفر هم زخمی یا شهید ندادیم.
این مسائل را ما کم ندیدیم. یعنی باورمان شده بود که در #کربلا هستیم، و فرمان هم فرمان #امام_حسین (علیه السّلام) است.
در این جنگ کسی بود که #خدا می داند در چه مقام اعلا و متعالی سیر می کرد. 👌
شهید...زنگی را می گویم.
روزی......
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید "حاج قاسم سلیمانی" 🌷 ♦️به روایتِ سید حسن نصرالله، دبیرکل جنبش حزبالل
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید "حاج قاسم سلیمانی"
♦️به روایت
این بار حاج قاسم عکاس بود 🍃📷
داشتیم از در #پادگان بیرون می رفتیم
که دیدیم حاجی هم از در ستاد آمده بیرون .
دوربین دستمان بود .
من بودم و شهید عرب نژاد و شهید جواد زاد خوش . جواد رفت سمت حاج قاسم .🍃
حاجی می دانست که جواد شوخ است .
تا دید جواد دارد به سمتش می آید ، با لبخند از سر اینکه با جواد شوخی کرده باشد ، گفت :
((وقت ندارم با شما عکس بگیرم .))
جواد بی درنگ گفت : حاج آقا ما نمی خواستیم با شما عکس بگیریم . میخواستیم شما از ما سه نفر عکس بگیرید .
بعد بلافاصله #دوربین را داد دست فرمانده لشکر .💫
حاج قاسم نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد که در همان حال از ما عکس گرفت .
عکسی که هنوز به #یادگار مانده و عکاسش حاج قاسم بود .🙂
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
ما زمزمه حضور را مي فهميم
معناي زلال نور را مي فهميم
از بس که به داغ انتظارت مانديم
اي باوردل! ظهور را ميفهميم
#صبحتان_مهدوی
#سه_شنبه_های_مهدوی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
YEKNET.IR - zamine - shahadat imam sajjad - 1399.06.23 - amir kermanshahi.mp3
12.22M
⏯ #زمینه #جاماندگان #اربعین
🍃میگم کربلا میگن که راه ها بسته ست
🍃میگم امام رضا میگن رواق ها بسته ست
🎤 #امیر_کرمانشاهی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان به مناسبت هفته #دفاع_مقدس ⚜شبی در محضر قرآن با حضور آزادگان کرمانی در جوار مز
سخنرانے حجت الاسلام ماندگارے
در جمع خادمین گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#حاج_حسین_یکتا: به شما جوانان توصیه میکنم زندگی بابرکتی داشته باشید ❤️ و در حد توان به دنبال رف
#حاج_حسین_یکتا:
هر چه به کنار رفتن پردههای غیبت و #ظهور منجی عالم بشریت نزدیکتر میشویم،💠
امتحان ولایتمداری نیز سختتر میشود
و پیروان #مکتب_سلیمانی
باید ولایتمداری بیچون و چرا تمرین کنند.🇮🇷
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
سخنرانے حجت الاسلام ماندگارے در جمع خادمین گلزار شهدای کرمان #گلزار_شهدای_کرمان 🔻کانال رسمی گلزار
شرمنده ز روی شهـــداییم همه
از فیض و کرامـات جـداییم همه
گر ناله مادر شهیدی بـرخواست
اندر صف ظــلم ، مبتـداییم همه
🌷مادر شهید محمدرضا کاظمی زاده
در جوار مزار پسرش...🌷
#گلزار_شهدای_کرمان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
💠«امام جعفرصادق (علیهالسلام)»: المُنتَظِرُ لِلثّانی عَشَر كَالشّاهِرِ سَیفَهُ بَینَ یدَی رُسولِ ا
💠«حضرت مهدی(عج)»:
اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در #ظهور من زیاد دعا کنید
که خود، فَرَج و نجات شما است.🍃
(کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
#حدیث
#سه_شنبه_های_مهدوی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_روز_تیغ📖
زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی"
🔹صفحه :٧١_٧٠
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سر
#قسمت_پنجاه_و_سوم 🦋
ادامه....
شهید...زنگی را می گویم.
روزی در بحبوحهٔ #عملیات، نشسته در حال دعا بود که یک عراقی از فاصلهٔ چهار متری؛ هر چه متری، هر چه در تیر بار داشت، به طرف او شلیک کرد، نارنجک هم منفجر نشد. 😳
کور بشود چشمی که ندید. اما همین آدم، خودش را شاگرد کوچک علی آقا می دانست...... اللّه اکبر!!
ما از چه کسانی داریم حرف می زنیم؟
بارها از دیگران شنیده بودم که خبر آن هندوانه یا گرفتن انگشتری عقیق از امام غائب، به پشت #جبهه هم رسیده است؛
امّا هر وقت کسی ذکری از آن می کرد، حالش عوض می شد و می گفت من توبه کرده ام.
قبلاً تذکر داده بود که این حرفهای شما، مرا در لغزش قرار می دهد.
چون رسیده بود و اهل معنا شده بود، احتیاج نداشت که دست به دامن لفظ بشود.
همهٔ اعمال و کردارش، اطاعت از #خدا معنی می داد. 👌
یادم است ذلیجان که بودیم، علی آقا، مسئول تعمیر بیسیم ها بود.
روزی دیدم مظلومانه ایستاده سر جاده و دو، سه دستگاه بیسیم تعمیری هم همراهش است.
هوا آنقدر گرم بود که در همان چند دقیقه که ایستادیم، انگار بدنمان را در گرما تفت دادند. 😥
گفتیم: « علی آقا، الحمدللّه مخابرات که ماشین دارد؛ به خصوص برای کارهای تعمیری! چرا استفاده نمی کنی؟ خدای ناکرده مریض می شوی.» 🤔
بدون اینکه بخواهد اظهار وجودی بکند، خیلی خودمانی و صمیمی گفت: «نیازی نیست اخوی. ما که وقت داریم، سوار یکی از ماشینهای تو راهی می شویم. یک گردشی می کنیم، بنزین بیخودی هم دود نمی شود.»
حالا ببینید این الگوی ما چطور نصیحت می کند.
همراه ده، پانزده نفر از بچّهها ناهار می خوردیم که......
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman