eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.4هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
9.7هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
۰۰۰ 🦋گرامےمیداریم یاد و خاطره‌ے”۲۷۶“ ڪبوترِخونین‌بالِ‌حادثہ‌ےغدیـــر را🦋 مردانے‌ڪه‌دراوجِ #آسمان،
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔲 سالروز حادثه جانگداز شهداے غدیـر صداے مهیب انفجار هواپیمایتان در ارتفاعات سیرچ، سڪوت دشت را سوزاند و از شما، پرستوهاے مهاجرے ساخت ڪه در اوج آسمان، جاودانه شدید.🕊 و امروز، هجدهمین سالیست ڪه از پر گشودن ۲۷۶کبوتر خونین بال مے گذرد.. روحشان شاد و یادشان همواره جاودان🥀 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
🦋 ( از شهدای بزرگوار حادثه غدیر ) ✍خیال نکنید که مؤمن بودن، فقط به و و قرآن خواندن است؛ راه رفتن، حتی نگاه کردن باید مؤمنانه باشد. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
شب آرزوها یعنی... .mp3
6.15M
💎 •قیمت هر انسانی به کشش ها و آرزوهای اوست. •همهِ عرفان، سیر و سلوک، ایمان و در مدیریت آرزوهاست! 🎙 ⏮ پیشنهاد_ویژه 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
👤شهید سید مرتضی آوینی میان ظاهر و باطن عالم، نسبتی است كه جز اهل حق در نمی‌یابند! او ميداند كه «اندیشه‌ی علوی» با زندگی‌ "عبدالرحمن عوفی" جمع نميشود.❌ او ميداند كه و عافیت با هم جمع نميشود! او ميداند كه نميتوان «یا لَیتَنی كُنت مَعَكُم» خواند و در خانه ماند و خود را «دیندار» دانست...! ○🌺○ 💟 سـالـگــرد عــروج : 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم» #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خو
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم» 🇮🇷 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۱۱۱_۱۱۰ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم» #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خو
🦋 «اولین سیلی اسارت» ادامه.. 🔸 برای این که منظورش را به ما بفهماند، اشاره کرد به اکبر. بعد سرش را خواباند کف دستش و یک لحظه چشمانش را بست. این‌طور برداشت کردیم که می‌گوید:«او باید روی تخت بیمارستان بستری شود.» و این خبر خوشی برای من و حسن بود. جیپ ارتشی راه افتاد. اکبر همچنان رویِ زمین خوابیده بود و متوجهٔ لحظه تلخِ جدایی‌مان نبود. 🌱 تا جایی که امکان داشت، از میان گرد و خاک برای دیدنش تلاش کردیم و آنی بعد، او جا مانده بود میان سربازان دشمن و ما به سمت مقصدی نامعلوم راهی شده بودیم. ماشین سرعت گرفت. حسن آهی کشید و گفت:«یا ، سپردمش به خودت!» در راه، از شدت اندوه حرفی میانمان رد و بدل نشد. دلم میخواست خودم را قانع کنم که اکبر معالجه می شود و من یک روز او را جایی خواهم دید. اما به راحتی نمی توانستم این خیالِ خوش را باور کنم. 😔 🍃 سکوت حسن هم نشان میداد ناامیدانه به اکبر فکر میکند. ساعتی نگذشته بود که میان محوطه‌ای وسیع، که جا به جایش سنگرهای بزرگ و کوچک دیده می شد، از ماشین پیاده‌مان کردند... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman