♦️اگر کسی از عزیزان دلنوشته درباره شهیدان داره توی پیوی واسه بنده بفرستن تا در کانال قرار بدم♦️
✅ @seyed_bashar
سلام سلام🌑
بعد یکسال و خورده ای دوباره برگشتم🌚
دوباره میخوام فعالیت رو شروع کنم...
اگه کسی از دوستان تمایل داشت کمکم کنه که دوباره کانال رو به روزای اوجش برگردونیم به آیدیم پیام بده😉
♦️ @seyed_bashar
فکرش را بکنید فرمانده لشکری که ارتش عراق از او حساب میبرد! با یک دوچرخه کارهای داخل شهر را انجام میداد. حسین یک شلوار ساده می پوشید و یک دوچرخه هم داشت که برای پدرش بود. زمان اعزام به جبهه بود میخواستیم با اتوبوس به لشگر برویم. حسین با دوچرخه آمد یک شلوار بسیجی تنش بود سلام و علیک کرد دوچرخه اش را گذاشت و وارد ساختمان سپاه شد!
#شهید_حسین_خرازی
فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین (ع)
@golzar_shohada
چفیه یعنی باز گمنامی شهید
از شهیدستان گمنامی رسید
گرچه نامش از زبانها دور بود
استخوان پیکرش پر نور بود
چفیه را سنگر نشینان دیده اند
چفیه را گلها به خود پیچیده اند
چفیه امضای گل آلاله هاست
چفیه تنها یادگار لاله هاست
چفیه رو انداز گلها بوده است
طایر پرواز دلها بوده است
چفیه تار و پود اشکی بی ریاست
مرهم زخمان شیر کربلاست
چفیه را زهرا(س)به گلها هدیه کرد
چفیه را اشک شهیدان چفیه کرد
چفیه ها بوی شهادت می دهند
بوی دوران شرافت می دهند
چفیه یعنی باز گمنامی شهید
با هزاران ناز عطرش می رسید
عطر گمنام عطر یاس ساقی است
چفیه هم مانند چادر خاکی است...
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@golzar_shohada
May 11
#خاطرات_شهدا
روز های اول انقلاب گذشت
سختی های زیادی داشتیم ☝️
نبود نفت، در گیری های ضد
انقلاب، ترور ها و ....
نمی دونید چه ایامی بود
خوشحال بودیم که این روزها
می گذره و اوضاع بهتر می شه
مدتی گذشت تا اینکه جنگ شروع
شد با اینکه یک لحظه تحمل دوری
بچه هارو نداشتم، اما بخاطر خدا
اجازه دادم که به جبهه برند 😭
خیلی سخت بود ، خصوصا برای
من ... اما تحمل کردم و توکل کردم
به خدا
بچه هام یکی یکی رفتند 😔
روزهایی بود که یک پسرم مفقود
و چهار پسرم هم زمان در جبهه
حضور داشتند
خلاصه اینکه شش پسر من در
طول دوران دفاع مقدس به طور
مستمر در جبهه بودند ✋
یادمه که هر بار بچه ها می رفتند
براشون آش پشت پا درست می
کردم
مدتی بود که حساب کردم هر
هفته دوبار آش درست کرده بودم
همسایه ها اعتراض می کردند
که سیده خانم، چه خبره ؟ 😳
گفتم : باور کنید هر آش که پختم
پشت پای یکی از بچه ها بود
جواد میاد، جمال می ره، کمال
میاد جابر می ره ... بعضی بچه ها
چند روز به مرخصی می اومدند
و دوباره می رفتند 😞
بچه ها یکی یکی می رفتند و
میومدند. همیشه سینی آب و قرآن
دستم بود و اونها رو بدرقه می
کردم
روزها گذشت تا اینکه کمال در یکی
از عملیات ها به شدت مجروح شد
با هلی کوپتر به یکی از شهرها
بردنش
وقتی رفتم ملاقاتش
پارچه سفیدی روی بدنش انداخته
بودند تا من زخم هاشو نبینم 😧
اما در همون حال مردم و زنده
شدم
جراحت کمال شدید بود ، خواست
خدا بود که زنده مونده بود 😔✋
ولی با همه مجروحیت و مدت ها
بستری شدن در بیمارستان ،
هیچوقت به دنبال درصد جانبازی و
... نرفت.
می گفت ما برای این چیزا جبهه
نرفتیم
پسر دیگرم جلال هم اواخر جنگ توی
حلبچه مجروح شد
یادمه اون ایام همسایه ها می گفتند
خدا نکنه برای بچه های سیده خانم
اتفاقی بیفته، چون اینطوری که به
بچه هاش وابسته اس زنده نمی
مونه
همه می دونستند من طاقت دوری
فرزندم رو ندارم 😭
اما به همه می گفتم : بچه های
من از بچه های امام حسین ( علیه
السلام ) عزیز تر نیستند
آقا همه ی بچه هاش رو برای خدا
هدیه کرد. ☝️
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#مادران_آسمانی
#شهید_جاوید_الاثر
#شهید_جمال_محمد_شاهی
🕊
❤️🕊 @golzar_shohada
هرکۍآرزوداشتہباشہ
خیلےخدمتکنہ
شهیدمیشہ . . !🕊️
یہگوشہدلتپابده
شهدابغلتمیکنن . .❤️
مابہچشمدیدیماینارو . .
ازاینشهدامددبگیرید✋🏻
مددگرفتنازشهدارسمہ . .
دستبذارروخاکقبرشهیدبگو . .
حسین(؏)بہحقاینشهید🥀
یہنگاهبہمابکن . .💔
[حاجآقاپناهیان]
🦋🦋🦋
♦️ @golzar_shohada
سلااام
رفیق جان😍
قبل از خواب دست ادب رو بزار روی سینه ات و سلام ب امام حسین (ع) بده❤️
ک ثواب زیارت واسمون نوشته بشه ✋
یادت نره 🙏
#شبتون شهدایی 🌸
@golzar_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیال کن نشستی کنج ِ گوهر شاد 😍😔❤️
التماس دعا 🙏
#چهارشنبه های امام رضایی (ع)
گلزار شهدا
سلااام رفیق جان😍 قبل از خواب دست ادب رو بزار روی سینه ات و سلام ب امام حسین (ع) بده❤️ ک ثواب زیار
سلااام
رفیق جان😍
قرار ِ هر شب مون یادت نره ✋
#شبتون شهدایی 🌸
@golzar_shohada