هدایت شده از داستان کوتاه و مثل ها
💢مردی به نام گاندی
روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرتزده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.
یکی از همسفرانش علت امر را پرسید.
گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا میتواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نماید.
🇮🇷 @ishahr
مفردات(تکبیتها) از سعدی🌹🌹🌹
گوینده را چه غم که نصیحت قبول نیست
گر نامه رد کنند، گناه رسول نیست
☘☘☘
در گرگ، نگه مکن که بزغاله بَرَد
یک روز ببینی که پلنگش بدرد
☘☘☘
ناامید از درِ رحمت، به کجا شاید رفت؟
یا رب از هر چه خطا رفت، هزار استغفار
☘☘☘
الهی، عاقبت محمود گردان
به حقّ صالحان و نیکمردان
☘☘☘
کلیات سعدی، مواعظ، مفردات، ص ۸۵۶ - ۸۵۸.
#سعدی
#مواعظ
#مفردات
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از نظام وفا
سعادت ار طلبی، ساده زندگانی کن
کزین سخن، سخنی سادهتر نمیآید
حدیث شوق، منتخباتی از سرودهها و نوشتههای استاد نظام وفا، ص ۱۹۹.
#نظام_وفا
#سعادت
#سادگی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
به راستی، آن کس که با نفسش، در راه فرمانبرداری خدا و دوری از گناهان و نافرمانیهای الهی پیکار کند، این چنین کسی نزد خداوند سبحان، به منزلهی شخص نیکوکار و شهید است.
غرر الحکم، ترجمهی محمدعلی انصاری، ج ۱، ص ۲۳۴.
#امام_علی(ع)
#پیکار_با_نفس
#نیکوکارِ_شهید
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از گلستان سعدی📚📚📚
صیادی ضعیف را، ماهی قوی به دام اندر افتاد. طاقتِ حفظ آن نداشت. ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش درربود و برفت.
شد غلامی که آبِ جوی آرد
جوی آب آمد و غلام ببرد
دام هر بار ماهی آوردی
ماهی این بار رفت و دام ببرد
دیگر صیادان، دریغ خوردند و ملامتش کردند که: چنین صیدی در دامت افتاد و ندانستی نگاه داشتن؟ گفت: ای برادر، چه توان کردن؟ مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود. صیاد بیروزی، ماهی در دجله نگیرد و ماهی بیاجل، بر خشک نمیرد.
لغات:
ملامت: سرزنش. ندانستی: نتوانستی.
خشک: خشکی.
کلیات سعدی، گلستان، باب سوم در فضیلت قناعت، ص ۱۱۱.
#گلستان_سعدی
#قناعت
#روزی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نگاهی در سکوت💐💐💐
از مهدی سهیلی
خداوندا، به دلهای شکسته
به محرومان در غربت نشسته
به آن عشقی که از نام تو خیزد
بدان خونی که در راه تو ریزد
به مسکینانِ از هستی رمیده
به غمگینانِ خواب از سر پریده
به مردانی که در سختی خموشند
برای زندگی، جان میفروشند
همه کاشانهشان، خالی ز قوت است
سخنهاشان، نگاهی در سکوت است
به طفلانی که نانآور ندارند
سرِ حسرت به بالین میگذارند
به آن دختر که نادیدی گناهش
عبادت خفته در شرمِ نگاهش...
دلم را از گناهان، ایمنی بخش
به نور معرفتها، روشنی بخش
نگاهی در سکوت، مجموعهی شعر مهدی سهیلی، ص ۲۹ - ۳۱.
#دعا
#گناهان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بزرگان ادبیات فارسی🌺🌺🌺
خاقانی
بدیل بن علی خاقانی حقایقی شروانی، ملقّب به حَسّانُ العَجَم و نیز افضلالدین، از شاعران بزرگ قرن ششم هجری است. پدرش نجیبالدین علی، نجّار و عمویش کافیالدین، طبیب و فیلسوف بود و خاقانی، از هفت سالگی تا بیست و پنج سالگی، تحت حمایت و تربیت عمویش قرار داشت.
عنوان شعری او در آغاز، حقایقی بود و پس از معرفی وی به خدمت خاقان منوچهر، عنوان خاقانی یافت. او مدت زیادی از عمر خود را در سفر سپری کرده است. در سال ۵۵۱ هجری، عزم سفر حج میکند. وقتی برای دومین بار میخواسته به سفر حج برود، چون شروانشاه با سفرش موافقت نمیکند، او بی اجازه از شروان خارج و در بین راه، دستگیر و حدود یک سال زندانی میشود. سرانجام با وساطت یکی از بزرگان، از بند رهایی مییابد و به زیارت کعبه میرود. سفرهایی نیز به گنجه، تبریز، اصفهان و ... داشته است.
خاقانی، در مثنوی تحفة العِراقین، محل شهادت حضرت علی(ع) را با احترام ستوده و به خراسان و مدفن امام رضا(ع) عشق میورزیده و یکی از آرزوهایش، این بوده که به او اجازه بدهند به خراسان برود.
آثار خاقانی عبارتند از:
۱ - دیوان اشعار که در حدود هفده هزار بیت است و توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی در پنج جلد و ۳۲۹۴ صفحه، به طور کامل شرح شده است.
۲ - مثنوی تُحفَةُ العِراقَین که سفرنامهی منظوم او و گزارش سفرش به کعبه و توضیح مسائل بین راه دو عراق عرب و عجم است.
۳ - مُنشَآت که مجموعهی شصت نامهی خاقانی است که به دوستان و آشنایان و اطرافیان خود نوشته است.
با تلخیص از مقدمهی شرح دیوان خاقانی، دکتر محمدرضا برزگر خالقی، ج ۱، ص ۱۳ - ۳۱.
#بزرگان_ادبیات_فارسی
#خاقانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهایی از شهریار
بیداد رفت لالهی بر باد رفته را
یا رب، خزان چه بود بهار شکفته را؟
هر لالهای که از دل این خاکدان دمید
نو کرده داغ ماتم یاران رفته را
جز در صفای اشک، دلم وا نمیشود
باران به دامن است، هوای گرفته را...
کلیات دیوان شهریار، ص ۱۶۲.
#شهریار
#لاله
#ماتم_یاران
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303