گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید "
🔹صفحه۲۳۱_۲۳۰
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
#پارت_صد_و_پنجم 🦋
((انصاف دهید ! منتظرم هستند ))
وقتی برای #عملیات والفجر هشت خودم را رساندم ، خیلی مشتاق بودم که حتماً محمدحسین را ببینم .
آن روز بعد از ظهر من و #مهدی_پرنده_غیبی با هم بودیم که محمّدحسین سوار بر موتور از راه رسید و همچنان به طرف ما می آمد .
وقتی دیدمش ، بی اختیار اشکم جاری شد .😭
از موتور پیاده شد؛ در آغوشش گرفتم و می بوسیدمش و گریه میکردم ، چون برایم واضح بود که به زودی رفتنی است !
آخر ۱۵ روز قبل،
موقعی در #هور_العظیم بودیم ،
خواب دیدم محمّدحسین #شهید می شود .
تمام این ۱۵ روز، هر زمان یادم میآمد گریه می کردم.
آن روز قبل از عملیّات حالت خاصی داشتم محمّدحسین رو به مهدی کرد :« شما با ما کاری ندارید ؟ من هم دارم می روم .»
من و مهدی فهمیدیم که منظورش از "رفتن" چیست ؛چون کاملاً از لحن حرف هایش مشخص بود .
مهدی هم نتوانست خودش را نگه دارد و بی اختیار زیر گریه زد !
هر دو فقط محمّدحسین را نگاه می کردیم و اشک می ریختیم .😢
مهدی جو را عوض کرد و گفت :« محمدحسین ! تو اهل این حرفها نبودی! از تو بعید است اینطور صحبت کنی .
تو که رفیق بامعرفتی بودی !»
محمّدحسین به آرامی گفت :« به خدا قسم دوسال است که به خاطر رفاقت با شما مانده ام .
بعد از شهادت #اکبر_شجره ، این دو سال را فقط به هوای شما صبر کردم .
دیگر پیش از این ظلم است بمانم ، انصاف بدهید !
آن طرف هم کسانی هستند که منتظرم هستند.»
مهدی سرش را پایین انداخت و همچنان گریه می کرد :« باشه .محمّدحسین ، حرف ،حرف خودشه» و دیگر هق هق گریه امانش نداد .
احساس کردم زمین و زمان برایم تار شده است .
هیچ کاری از دستم بر نمی آمد ، عزم رفتن کرده بود ، همانطور که میخندید،
خداحافظی کرد و سوار موتور شد و رفت .
♦️به روایت از حمید شفیعی
🔅🔅🔅
#شهید_مهدی_پرنده_غیبی :
دوازدهم دي 1343، در شهرستان كرمان ديده به جهان گشود. پدرش محمدرضا، فروشنده بود و مادرش طاهره نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. سال 1363، ازدواج كرد و صاحب يك پسر شد. پاسدار بود، چهارم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش شهيد شد. پيكر وي در گلزار شهداي کرمان به خاك سپرده شد.
🔅🔅🔅
#شهید_اکبر_شجره :
هفدهم تير 1340، در شهرستان كرمان به دنيا آمد. پـدرش حسين، شاغل شركت سيمان بـود و مادرش نيره نام داشت. تا پايان مقطع متوسطه درس خواند. سال1362، ازدواجكرد وصاحب يكدختر شد. #پاسدار بود، بيست و هشتم بهمن 1363، در #شلمچه بر اثر اصابت تركش شهيد شد. مزار وي در کرمان واقع است.
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه💫 خدایا ؛ میدانی که از مرگ در هیچ زمانی باک ندارم و در هیچ صورتی به دنیا دلبستگی ندارم
#مناجات_نامه 🌙
خداوندا....🌱
از تو می خواهم که به ناگاه که دستم بر ماشه تفنگ می لرزد ایمانم نلرزد.✨
یـا از کَـرم حـال دعـا بـخـش مـرا
در حال دعا جرم و خطا بـخش مـرا...🍃
تـا امـشـب اگـر مـرا نیـامـرزیـدی
امـشب تـو به خون شهدا ببخش مرا
آنانکه نـدای حـق شنـیـدنـد هـمه
با شـوق به سوی حق دویدنـد هـمه
بر تـن کفنـی ز اطلس و خون کردند
در #سنگر سـرخ آرمـیـدنــد هـمـه....
تاریخ نگارش 1359/12/20🌸
#شهید_ابراهیم_هندوزاده_کرمانی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه بیست ونهم ماه رمضان سفره افطاری
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🔻ادامه راه بیست ونهم
🍃انقلاب امام زمان ، جهانی است.
نمی شود گفت آقا که بیاید فقط یک کشور را نجات می دهد !
همه جهان انتطار منجی را می کشند!
و یاران منجی جهان اند!
فرزندان و خانواده #حاج_قاسم درایران در امانند،
خودش به پا می خیزد تا امان باشد برای مظلومانی که زیر پنجه های خونین مستکبرین عالم جان می دهند .
و سلام و درود بر همسران #شهدا که بهترین دارایی شان را در راه نجات مظلومان عالم تقدیم کردند.
صبورانه ایستادند و رفتن محبوبشان را نظاره کردند بالهایشان را گشودند و مقتدرانه فرزندان یتیم را با همان آرمان ها بزرگ کردند!
《یقین بدانیم این انقلاب شکست ناپذیر است.
ماها امتحان می شویم.
خودمان را با تحلیل های غلط و بی خود سرگرم نکنیم.
این بنای الهی است.
۱۸۰ کشور در این دنیا که وجود دارد ...
والله العظیم والله العظیم ، هیچ کشوری در جهان اسلام وجود ندارد الا این که زیر سیطره صلیبی ها باشد ، جز جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷.
واین هنر امام بود...
همه این فشاری که روی ماهست برای این است که ما را از خروش بیندازند.》
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع: کتاب "حاج قاسم"
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
1_290249322.mp3
1.22M
#دعــای_عهـــد»
🎤 محسن فرهمند
🍃 اللهم اكشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره وعجل لنا ظهوره....❤️
خدايا!!!
اين اندوه راازاین امت به حضور آن حضرت برطرف کن ودرظهورش برای ما شتاب فرما....🍃🍃
قرائت دعای عهد به نیت تعجیل در ظهورمولا (عج )
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🌺فرازی از دست نوشتهِ #شهید_عبدالمهدی_مغفوری : آنچه ڪه در طول زندگے انسان از اهمیت فوق العاده اے بر
☘
مسئول بسیج استان که شد،
اولین اقدامش به محض ورود جابجایی میزها و صندلی ها بود، می گفت همه رو به قبله!!!!🌷
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
•🖇📖•
{إنتَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَاتُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ}
از یڪ
گناه بزرگ بگذر ،
او از ٺمام گناهانٺ میگذرد...
آغوشخداهمیشھبازاستٺابرگردیم...😌🌼💎
نساء/۳۱♥️☘
🌸✨
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان ساعتی پیش🕗 🌼🍂🌼🍂 اجرای گروه سرود "شهید فرجی" از تهران در پایتخت مقاومت ایران در
شـهدا 🌷
بـهترین میزباناناند....🍃
پذیرای همه ی رنگها هستند!🌸
اما آن را
که دل، زلالتر . . .
نگاهِ شــهدا هم بیشتر!🌱
#گلزار_شهدای_کرمان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
°•🌼•° #گلزار_شهدای_کرمان #شهید_گمنام گمنامی برای شهوت پرست ها دردآور است! اگر نه، همه اجرها در گم
🌱
[تورا...
درزمین
#گمنام می خوانند
بدون آنکه بدانند
شناخته شده تراز تو
درآسمان هانیست...]🍃
#شهیدگمنام
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید "
🔹صفحه۲۳۱
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
#پارت_صد_و_ششم 🦋
(( روبوسی ))
#محمّد_حسین همیشه قبل از رفتن به #عملیّات خداحافظی میکرد ، اما روبوسی نمیکرد .
من هم هر بار که می خواستم روبوسی کنم مانع می شد و به شوخی میگفت :« خیالت راحت باشد ! من سالم میمانم . مطمئن باش که طوری نمی شوم.»
آن روز وقتی داخل اتاق شد و پیش من آمد ، دیدم حال و هوای دیگری دارد .
مرا چند بار بوسید و گفت :« حسین آقا ! حلالم کن .»
من نمی دانستم چه بگویم ، زبانم بند آمده بود ، بغض گلویم را میفشرد و نمی گذاشت حرف بزنم .
تا به حال این طور خداحافظی نکرده بود .
ما از سال شصت و یک با هم بودیم و در خیلی از عملیّاتها شرکت داشتیم .
چندین #ماموریت انجام داده بودیم و برای هر کدام از این ها با هم وداعی داشتیم ، اما هیچکدام مثل این یکی نبود .
هیچکدام این طور بوی #شهادت نمی داد.
♦️به روایت از حسین ایرانمنش
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه 🌙 خداوندا....🌱 از تو می خواهم که به ناگاه که دستم بر ماشه تفنگ می لرزد ایمانم نلرزد.✨
#مناجات_نامه 💟
خـدایا🙏
مرا در عرصہ #قیامت ، از نسیم خوشِ عفو و عنایتت جدا مساز!
خدایا سایه ابر رحــمت را بر سرِ گناهان (سوزان) من بینداز
و باران لطف و محبتت را
بر عیوب و پلیدۍ هاۍ اعمالم بباران.
💢بخشے از مناجات نامهِ #شهید_محسن_یزدانی_احمد_آبادی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman