گلزار شهدای کرمان
🍃 درمحضربهجت ✨ #آیت_الله_بهجت(ره): 🌿 💠|برای ازدیاد #محبت به حضرت حق تعالے و حضرت ولے عصر(عج)؛ #گنا
#دماذانی📿
➕جوان:حاج آقا یه سوال داشتم
➖آیت الله بهجت:بفرمایید
➕جوان:حاج آقا چه کار کنم از عبادت لذت ببرم.
➖آیت الله بهجت:شما نمیخواد کاری کنی از عبادت لذت ببری،شما لذت های دیگر را ترک کن لذت عبادت خودش میاد سراغت...✅
#آیت_الله_بهجت (ره)
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
📽 کلیپ ویژه هفتهٔ #پرستار #گلزار_شهدای_کرمان 🔮عصر دیروز... تمومِ ثروت دنیا به پایِ ، یه ذره
#گلزار_شهدای_کرمان
🍂 بار دیگر یکی از مردان الهی و هم تبارِ عاشورائیان به فیضِ عظیم #شهادت نائل آمد و روح پاکش با ارواح شهیدان والامقام خصوصاً حضرت سیدالشهدا(ع) در ملکوت اعلی مأوی گزید و از روزی الهی بهرهمند شد.
💠صبحِ امروز، جانباز
#شهید_منصور_آب_بر، درکنار دوستان
همرزمش به خاک سپرده شد.
🌷شادی روح این شهید بزرگوار، صلواتی
عنایت بفرمایید🌷
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🔺در آخر نمازهایتان، این شمایی که #امام_زمان(عج) را دوست دارید!💚 دعا برای #فرج امام بخوانید.🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و قسم به سربازان
خط مقدم تو..
که کوفه نمیشود اینجا
بیا.....
(یا ابا صالح المهدی)
#سه_شنبه_های_مهدوی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 اے شهیدان #عشق مدیون شماست هرچه داریم از #خون شماست🍁 💚عقدی متبرک به یاد س
#گلزار_شهدای_کرمان
🌱امروز، گلزار مطهر شهدای کرمان میهمانان ویژهای داشت.
میهمانانی که زیباترین، پربرکت ترین و عطرآگین ترین مکان را برای آغاز زندگی مشترکشان برگزیده بودند.💞
زندگیتان منور به نگاه شهدا ✨
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🍂 بار دیگر یکی از مردان الهی و هم تبارِ عاشورائیان به فیضِ عظیم #شهادت نائل آمد
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گلزار_شهدای_کرمان
➰اجرای زیبای گروه سرود مسجد صاحب الزمان(عج) از استان تهران در جوار مزار مطهر #حاج_قاسم عزیز
#انتقام_سخت ✊
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#سالروز_شهادت🌷
☘هر کس سراغ خدا را گرفت
و دلش تنگ بود
آدرس #شهدا
را به او بدهید ...
#شهید_احمد_مشک_زاده
#شهید_محمد_دهقانی_قناتغستانی
#شهید_حبیب_اله_محمدی_پور_نجیب
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
سلام بر آنانی که پلاک را از گردن خویش درآوردند؛
تا همچون مادرشان، #گمنام بمانند..!🌷
مراسم استقبال از هفت شهید #گمنام دوران دفاع مقدس :
🔸پنجشنبه ۴دی ماه ، ساعت۹صبح
🔹از فرودگاه #کرمان تا معراج الشهدا
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#آن_روزها 🖤 خالصانه آمدهبودیم تا زیارتتان کنیم و با دلهایی خسته اما امیدوار، #خدا را در این مکان
#آن_روزها
دور نباش💕
در این دنیاے کوچک
در این آغوش دنج
نزدیک تر باش
↵از روح بہ جان❣
↵از جان بہ تن
↵از تن بہ من
تو، خود من باش...
#آن_روزها تو نبودی اما باز هم دلم آغوش تورا میخواست...😔
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#شب_بیست_و_نهم ✨ویژه برنامه "چهل شب با #حاج_قاسم " 🔸 از ۳ آذر ماه تا ۱۳ دی ماه 🔸 🔹 هر شب ساعت ۲۱:۳
#شب_سی_ام
✨ویژه برنامه "چهل شب با #حاج_قاسم "
🔸 از ۳ آذر ماه تا ۱۳ دی ماه 🔸
🔹 هر شب ساعت ۲۱:۳۰ 🔹
✅ پخش زنده از صفحات رسمی گلزار شهدای کرمان (قلب مقاومت)
◀️لینک اینستاگرام:
https://instagram.com/golzar_shohada_kerman?igshid=tbx0v45v1uu1
◀️ لینک آپارات:
https://www.aparat.com/ghalbe_moghavemat/live
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم »
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖
"خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده"
🔹صفحه : ١۶_١۵
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
#قسمت_دوم 🦋
🔸پیش فصل
زمستان در دشت های خیسِ "خوزستان" ،همان قدر سرد است که تابستان در رمل های تشنهٔ آنجا، گرم.
بادی استخوان سوز از روی نیزار می آمد. صورتم از سوز سرما، سرخ و پوتین هایم از گِل های چسبناک، سنگین شده بود.
شکمم از گرسنگی قار و قور می کرد.
بی وعده، چشم به راه کسی بودم انگار؛
که از انتهای دشت باران خورده، لندکروزی گل اندود نمایان شد که به سختی خودش را به سمت سنگرهای ما پیش می کشید.
با خودم گفتم کاش یوسف و محسن هم بالای وانت باشند. از آن ها جدا افتاده بودم. هر دو را شب قبل، توی خط دوم پیاده کرده بودند؛
اما من، برادر کوچک را یک راست به خط اول برده بودند. خورشید داشت پشت نیزار کمرنگ میشد. لندکروز نزدیک تر شده بود و همچنان به سختی جلو می آمد.
جاده که نبود؛ دشتی پر از گِل بود پیش رویَش. وقتی در اثر لغزش تایرهایش روی گل ها سر خورد و به چپ و راست پیچید، معلوم شد کسی بالایش نیست؛
نه محسن، نه یوسف. #خدا خدا میکردم لااقل راننده با خودش خوراکی آورده باشد؛ مثلاً یک دیگ عدس پلوی چرب و گرم!
ماشین کنار سنگری که جلوی آن منتظر بودم ایستاد. راننده پیاده شد و سراغ فرمانده خط را گرفت.
درنگ نکردم. پوتینم را روی سپر گِلی گذاشتم و پریدم بالا. دیگ بزرگی کف وانت بود.
ندیده، دهانم آب افتاد. بوی عدس پلوی گرم و چرب می خواست بپیچد توی دماغم که راننده گفت: «شرمنده اخوی! چیز زیادی توش نیست.»
کمی خورش در گودی دیگ دیده می شد که لایه ای روغن سفت و سبز ترک خورده سطح آن را پوشانده بود.
خوشحال، دیگ را پایین کشیدم. بعد از بیست و چهار ساعت گرسنگی، کمی خورش سبزی یخ کرده داشتم که باید برای خوردن آن تکه نانی گیر می آوردم.
ماشین تدارکات.....
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman