✍#خاطراتشهدایبابلسر
🔻شهید مهدی فرجی به روایت خواهر شهید:
🔹وقتی برادرم برای آخرین بار داشت اعزام می شد، به من گفت: این ۳۶ تا عکس را بگیر، من شهید می شوم ولی سر ندارم تو به مادر چیزی نگو، خودت برای شناسایی من بیا و از زخمی که روی بازویم است مرا شناسایی کن و بعد به خانواده بگو که من شهید شدم. انگار به او الهام شده بود که این بار به شهادت می رسد.
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
✍#خاطراتشهدایبابلسر
🔻شهید کمال الدین مولایی به روایت خواهر شهید:
🔹یادم می آید شهید در آن زمان همیشه در صحبت ها و بحث ها حساسیت خاصی نسبت به روحانیون مخصوصاً شهید بهشتی داشتند. در آن زمان هم شهید بهشتی مورد تهاجم منافقین قرار گرفت و قبل از آن هم شهید مطهری به شهادت رسید و شهید بهشتی هم قبل از شهادت کمال در قید حیات بودند. کمال سعی در حمایت از دکتر بهشتی داشت و بحث های داغی با آن ها می کرد. شاید شناخت کمی داشت ولی همان مقدار که مطالعه داشت سعی در حمایت از این شهید و روحانیون دیگر را داشت و حساسیت به خرج می داد.
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
قلبم گرفت در این
شهر پر گناه
حال و هوای جمع
شهیدانم آرزوست🕊
📸 پاسدار شهید قربانعلی اسماعیل زاده
🔹تاریخ ولادت: ۱۳۳۶
🔸تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۲/۰۱
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
✍#خاطراتشهدایبابلسر
🔻شهید زین العابدین (احمد) شیپوری به روایت برادر شهید:
🔹ایشان در بین اعضای خانواده از جذابیت زیادی برخوردار بود. از کودکی بچۀ خودساخته ای بود. هر سال که بر سنش افزوده می شد سجایای اخلاقی و بزرگ منشی و شخصیت وی بیشتر بروز می کرد از جمله تحول شخصیتی وی را می توان اشاره کرد به توجه ایشان به نماز اول وقت و جماعت، تواضع، ادب و احترام نسبت به بزرگترها اعم از فامیل یا غیر فامیل حرف شنوی و عمل کردن به اوامر والدین برادران و خواهران خود، توجه به مستحبات و نوافل حاکم بودن روح معنوی در ایشان رفتارش با پدر و مادر بسیار محبت آمیز و خوش بود.
در بین اهالی محل، از حُسن شهرت و محبوبیت بالایی برخوردار بود و همه بخاطر صفات خوبش او را دوست داشتند. او یکی از قاریان قرآن مجید بود. و از صوت و لحن زیبا و دلنشینی برخوردار بود او انس و علاقه زیادی نسبت به تلاوت قرآن داشت در مجلس شهدا و در مدرسه به عنوان آغاز برنامه تلاوت قرآن می کرد از زمانی که خود را شناخت ۱۵_۱۴ سالگی با دعا و نیایش سر و کار داشت و در حد سواد و توانایی فکری خود از ادعیه ها استفاده می کرد تا آنجا که می دانم در جبهه و در مناطق جنگی و عقبه آن دعای توسل، کمیل و زیارت عاشورا را به اتفاق دیگر رزمندگان به جا می آورد و نماز شب و تهجد و خلوت با خدا، بطور متناوب انجام می داد، شهادت منتهای آرزوی وی بود. یک روز به منزل آمد و دو قاب عکسی به همراه داشت یکی مدال هایی که بر گردن او آویزان کرده بود و هنگام اعزام کاروان حضرت محمد (ص) با پیشانی بند قرمز گرفته بود آورد به منزل و سفارش کرد که من شهید شدم این عکسها را بر مزارم بگذارید. خانواده به شوخی گفتند که حالا شهید نشو! می گفت خوب، به هر حال لازم می شود. دوستان و همرزمان وی به شهادت می رسیدند در عزم و اراده وی مبنی بر حضور دائم در جبهه و ادامه دادن راه آنها و مبارزه با صدامیان خللی ایجاد نکرد، همیشه با روحیه عالی و شاد به خانه بر می گشت. هر بار که می آمد قوی تر و آماده تر از قبل بود. از رزمندگان تعریف می کرد و می گفت: در عملیات والفجر ۸ فتح فاو به مسجد فاو وارد شدیم و داخل مناره فاو رفتم و اسم خود را به عنوان یادگاری در آنجا نوشتم. در صحت این موضوعِ نقل شده از ایشان، یکی از دوستان قدیمی که کارمند شهرداری بابلسر است نقل می کرد پس از جنگ، جهت بازدید به فاو رفتیم نام احمد شیپوری را که در مناره مسجد نوشته بود. دیدم ضمناً احمد در اولین ورود به فاو پرچم مقدس ایران و الله اکبر را بر مناره مسجد فاو نصب نمود و آن را به اهتزاز در آورد. او از زبده ترین و شجاع ترین رزمنده، بنا به اقرار خود دوستان و همرزمانش بود.
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
✍#خاطراتشهدایبابلسر
🔻شهید محسن امدادی به روایت آقای عسکری ابراهیمی همرزم شهید:
🔹قرار بود عمليات نصر ۱ انجام شود تا تكميل عمليات كربلای ۱۰ باشد. با آغاز عمليات، تلفات و خسارات به دشمن وارد شد. به دليل فشار دشمن، دستور عقب نشينی داده شد. قبل از آن، محسن از ناحيه پا آسيب ديده بود. او در حال انتقال به عقبه بود كه گلوله ديگری به سر او اصابت كرد. محسن تا موقعی كه نيروها از او جدا میشدند و به عقبه بر میگشتند، زنده بود؛ اما به دليل هجمه آتش دشمن، بچه ها نتوانستند او را به عقبه انتقال دهند و جسدش در ارتفاعات بانه به جا ماند.
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
- میگفت:
گاهیاوقاتباخداخلوتکنید؛
نگوییدکهماقابلنیستیم..!
هرچهناقابلترباشیم
خدابیشتراهمیتمیدهد.
خـداکسینیستکهفقط
خوبهاراانتخابکند🌱
حـٰآجاسماعیلدولابی
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
✍#خاطراتشهدایبابلسر
🔻شهید شهرام قلی پور به روایت آقای سیدتقی جولانی همرزم شهید:
🔹شهید شهرام چون فرمانده بود، همیشه می گفت: فردای قیامت همه به بهشت می روند، جز فرماندهان جنگ و جبهه! این ها باید جواب گو باشند که فلان شهید چرا شهید شد؟ اگر تو فرمانده ی دقیقی نبودی، چرا مسئولیت قبول کردی؟ یک فرمانده باید جواب خون شهید را بدهد و فقط نباید بگوید ما فرمانده هستیم. به خاطر همین همیشه ۵۰ متر جلوتر از بچهها می جنگید.
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
📸 #قابخاطراتشهدایبابلسر
🔻سال ۱۳۶۱ - وداع مادر با پیکر فرزند شهیدش کاظم خردمندی
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
✍#خاطراتشهدایبابلسر
🔻شهید علی میرزایی به روایت همسر شهید:
🔹شب آخر، بعد از خواندن نماز مغرب و عشاء، به حالت دو زانو، رو به رويم نشست و از من خواست كه برای رفتنش به جبهه راضی باشم؛ چون از ناحيه چشم مجروح شده بود، پزشک به او اجازه رفتن نمیداد. علی آن شب به من گفت: اين آخرين باری است كه ميروم. بعد تسويه حساب ميگيرم و بر ميگردم. عاقبت، علی با حضور در عمليات پيروزمندانه والفجر ۸ در فاو، به ضيافت حق پيوست.
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
📸 #قابخاطراتشهدایبابلسر
🔻سال ۱۳۷۳ - تشییع ابدان مطهر شهدا
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar