📸 #قابخاطراتشهدایبابلسر
🔻نگاه شهدا به من و توست
آنها که رفتند و گوی سبقت را ربودند
تو چه کردی!؟💔
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
روضهی روی کبود🖤
باب شهادت گشود🕊
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ
🤲 اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
❣️@golzarshohada_babolsar
✍#خاطراتشهدایبابلسر
🔻شهید مسلم حاجی زاده به روایت برادر:
در اعزام آخرش، مادرم بند پوتینش را بست. مسلم تا ترمینال رفت و سپس، برگشت. مادرم با تعجب پرسید: برگشتی! گفت: موقع رفتنم، فرزندم خواب بود. آمدم تا با او خداحافظی کنم. احساس میکنم این دیدار آخر است. روز بعد هم، موقع رفتنش، فرزنش خواب بود. تا اینکه روز سوم شد. آن روز صبح، فرزندش از خواب بیدار شد. برادرم او را در آغوش گرفت و خداحافظی کرد. او رفت و به شهادت رسید...
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
تا قیامت سر سربند تو
بی بی دعواست
معنی این سخنم را
شهــــدا می فهمند💔
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
📸 #قابخاطراتشهدایبابلسر
🔻نمایی از گلزار مطهر شهدای بابلسر
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
✍#خاطراتشهدایبابلسر
🔻شهید محمدعلی میرزایی به روایت آقای علامه زاده استاد شهید:
🔹در یک سفر ما به همراه محدود دیگر دوستان راهی مشهد شدیم. در آنجا محمد نماز جعفر طیار را خواند و به سجده رفت و وقتی نماز دیگران تمام شد یکی از رفیقان او را تکان داد. من گفتم کارش نداشته باش او در عالم دیگری است، دیدم زیاد دارد او را تکان می دهد، گفتم آقا تو نمی توانی او را درک کنی، رهایش کن. وقتی بعد از نیم ساعت او سرش را بلند کرد، چشمانش متورم بود و وقتی گفت صدایی نشنیدم به والله العظیم پذیرفتم.
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
هدایت شده از خادمی تا شهادت 🇵🇸
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ🖤
محمد عفیف شهیدا علی طریق القدس🇵🇸
اراده ما راسخ و مقاومت ایستاده و پابرجاست
✍#خاطراتشهدایبابلسر
🔻شهید سیداسماعیل جولانی به روایت پدر:
🔹پسر حرف گوش کن ساکت و آرامی بود. بدون اجازه و هماهنگی کاری نمی کرد. چنانکه یک روز من در حال کار کردن بودم، نزد من آمد ضمن سلام و احوالپرسی و خسته نباشید، گفت: «پدر من با اجازه شما می خواهم در راه اسلام و در راه خدا بروم از من راضی باش.» من گفتم: از تو راضی می باشم و با لبخند از پیش من رفت.
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
📸 #قابخاطراتشهدایبابلسر
🔻سال ۱۳۷۴ - نماز شهید آیتالله سلیمانی بر پیکر مطهر شهدا در میدان شهدای بیتالمقدس بابلسر
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar
📸 #قابخاطراتشهدایبابلسر
🔻سال ۱۳۸۰ - از سمت چپ حاج قاسمعلی بندری و شهید جانباز محمدعلی علیپور
شادیارواحمطهرشهداصلــوات🌱
مرکزفرهنگیگلزارشهداءامامزادهابراهیم(ع)
❣️@golzarshohada_babolsar