eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
💞💖😭 تو جلسہ خواسـتگارے آن قدر سر بزیر 😓 بود که گفتــم تمام گلهاے قالے را شمرد ....😇 ولی پــس از ازدواج احساسات و  را به راحتی بروز می‌داد 💞💝 محـــمد من را « من» خطاب می‌کند.💗 نام مرا  در همراهــش «عاشقانه من» ڪرده بود،... هـر وقت دلـــم برای محـــمد تنگ می‌شود😔 با گوشے محــمد شماره خودم را می‌گیرم یا به محمد زنگ می‌زنم و می‌گــویم محمــد تو رفتی و عاشقانه‌ات را تنها گذاشتی».😭 همہ عاشقانہ هاے زندگیــش را فداے ع کرد 🚩 🌷🌹🌷🌹 ☘ یادش با صلوات 🌷 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از طلبه شهید حبیب روزی طلب 💫 🌷 یک روز در جاده خرمشهر - اهواز با ماشین عازم خط بودیم. جاده صاف بود و یکنواخت. حبیب هیچ‌گاه از یکنواختی خوشش نمی‌آمد. برای آنکه سکوت ملال‌آور نباشد گه گاه مطلبی را بیان می‌کرد و درس جدیدی به ما می‌داد. روی یکی از تابلوهای کنار جاده جمله‌ای از امام خمینی (ره) نوشته‌شده بود: شما رزمندگان محبوب خدای تعالی هستید! راننده گفت: به نظر شما در مورد ما این موضوع عکس نیست، بهتر بود می‌نوشت خدای تعالی محبوب شما رزمندگان است! حبیب گفت: امام بی‌حساب صحبت نمی‌کند. فرموده‌های امام همه منطبق بر قرآن است و غیر از قرآن هیچ نیست، اگر گفتید این اشاره به چه آیه ایست؟ مدتی به فکر فرو رفتم تا سخن حبیب، فرمایش امام و آیه قرآن را بفهمم، این آیه در ذهنم آمد و خواندم: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ. حبیب گفت: احسنت، همین است. بعد هم تشویق کرد و گفت: اگر کسی به قرآن تسلط داشته باشد می‌بیند سخنان امام منطبق بر قرآن است. راوی حجه الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکائی 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 صوت تازه منتشرشده از شهید سردار شوشتری در عملیات والفجر ۸ 🔻 احساس مسئولیت خواب را حرام می‌کند... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💌فرازی از ء شهید: 🔰همانطور که خمینی(ره) فرمودند: “پیرو ولایت فقیه باشید تا به مملکت و اسلام ضربه نخورد”، اصل ولایت فقیه اصل بسیار مهمی است که همه ی کسانی که به خدا و اهل بیت عصمت و علیهم السلام اعتقاد دارند باید به توجه ویژه به آن داشته باشند. هر کجا که دور شدیم و غفلت کردیم ضربه خوردیم. 🔰به گفته اهل قلم (آوینی): ”. اگر شهید نشدیم لاجرم باید مرد” چه بهتر که انسان به واسطه ی ریختن خون خودش بتواند به دین اسلام کمک کند. چه چیزی بالاتر از این است که خیر دنیا و آخرت در پی دارد. البته این مطلب را بگویم که را به هر کس نمی دهند و خدا به بندگان ویژه ی خود می دهد و من این احساس را می کنم که لیاقت این امر را ندارم و از خدا می خواهم که این لیاقت را شامل من سرتا پا گناه🚫 و تقصیر کند. انشاء الله 🌷 🌱🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹|شهید سید مهدی اسلامی ✍️ مجبور شدم ▫️سیدمهدی هیچگاه پاهاش رو جلوم دراز نکرد. جلوی پام تمام قدی ایستاد و تا من نمی‌نشستم، او هم نمی‌نشست. فقط یه جا پاهاش رو جلوم دراز کرد اونم وقتی که شهید شد. بهش گفتم: سید تو هیچوقت پاهات رو جلو من دراز نمی‌کردی، حالا چی شده مادر؟! یهو دیدم چشمای پسرم به اذن خدا برا چند لحظه باز شد و یک قطره اشک از چشماش اومد... شاید می‌خواسته بگه: مادر! اگه مجبور نبودم جلو پاهات تمام قد می‌ایستادم... 📚 کتاب رموز موفقیت شهیدان، ج ۱، ص ۲۵ 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌿مگر میشود هم شمع بود ... هم پروانہ ...؟ شهدا ❤️ این چنین بودند ... از آنها باید آموخت، سوختن براے پروانہ شدن را ... نہ پروانہ شدن براے سوختن ... 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | حاج قاسم سلیمانی: اولین موضوعی که اثرگذار بود در جبهه، فضای مدیریتی جنگ بود... من فضای مدیریتی جنگ را که میگویم، ذهن شما به سمت من و برادرانی که باقی مانده ‌اند نرود… ذهنتان متوجه همت، خرازی، کاظمی. و متوسلیان بشود… 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * داماد نگاه پر تردید را به او می دوزد و هیچ عکس العملی نشان نمی دهد.فرمانده از میان دودی که صورت زمختش را احاطه کرده می گوید: «خوب؟؟» سیدعباس پوزخندی می‌زند :«خوب که چی؟!» چشمهای فرمانده پر خون تر از قبل می شود ناگهان از جا می پرد و ژست خونسرد و کاربلدانه اش را فراموش می کند. بر سر دو سربازی که پشت سر داماد ایستادند و فریاد می زند: «بزنیدش» سربازها سیدعباس را زیر مشت و لگد می گیرند. فرمانده می‌آید بالای سر او که روی زمین افتاده می ایستد: «میخندی ه مرتیکه پفیوز یاغی؟» به سربازهای شاد می‌کند که عقب بروند.بعد هم می شود و پس از یقه داماد را می گیرد و می نشاند روی صندلی. سیگارش را روی میز خاموش می کند و می گوید: «فعلاً گفتم صورتت را به هم نریزید چون شب عروسیته ! دوباره اگه بخوای ادای آدمایی که هیچی نمیدونن رو در بیاری آنچنان صورتت رو آش و لاش می کنم که نوعروست از غصه پس بیفته,فهمیدی؟!» سیدعباس سری تکان می دهد و هیچ نمی گوید. درد تمام تنش را گرفته است لباس دامادی اش خاک آلود شده .فرمانده کف دستش را آرام روی میز می کوبد: «تو میدونی ماچی میخوایم بدونیم پس بگو» سید عباس با چشم های پر درد نگاهش می کند. مرد او را تشویق به حرف زدن میکند: «یالا شازده دوماد بگو! تو محل اختفای اون سرباز فراری ها را می دونی. ما میدونیم که تو با یکیشون رفیق صمیمی هستی.دیروز که رفته بودی شهر برای خریدهای عروسی دیدیشون .میدونی کجا هستند. بگو کجا قایم شدن!» داماد پلکهایش را روی هم می گذارد: «نمیدونم» رئیس مشت می‌کوبد روی میز.:«نمیدونی یا نمیخوای بگی؟! الان یه سرباز میفرستم روستا  که خبر بده به جای حجله عروسی دم در خونه برات حجله قاسم بزنن» بعد اشاره می‌کند به سربازها و آنها می‌ریزند و سر سیدعباس و او را می‌زنند ‌.این بار صورتش در امان نمی‌ماند و هر کار می‌کند که با دستهایش جلوی ضربه هایی را که به نقاط حساس صورتش می خورد را بگیرد، نمی تواند.پوتین های سرد و سنگین صورتش را بیش از هر جای دیگری نشانه رفته‌اند و ضربه ها بی امان فرود می آید. طعم و بوی خون دهان و بینی اش را پر می‌کند. ادامه دارد ...... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
🌷خيلي مجروح مي شد و روي بدنش پر از نشانه هاي جنگ بود. خودش مي گفت در عمليات فتح المبين، فشاري روي سينه ام حس كردم. ديدم گلوله اي به سينه ام خورده است،‌ قرآن و اسكناس هاي توي جيب چپم را سوراخ كرده و نوك مرمي اش پوس سينه ام را شكافته بود، ‌اما وارد نشده بود... اگر يك سانت ديگر وارد مي شد به قلبم مي رسيد. خودش مي گفت دوست دارم مثل امام حسين عليه السلام بدنم تكه تكه شود. در عمليات بدر،‌با اينكه فرمانده يكي از گروهان هاي گردان كميل لشكر المهدي بود، داوطلبانه براي عقب آوردن شهدا، ماشيني مي برد و بعد از سوار كردن شهدا به عقب مي آيد،‌ در حين عقب آمدن گلوله تانك يا توپ به ماشينش اصابت كرده و بدنش تكه تكه شده بود... 🌱🌹🌱🌹 حسين عيدي 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از طلبه شهید حبیب روزی طلب 💫 🌷 حبیب ارتباط زیبایی با شهدا داشت. اگر شیراز بود، هر پنج‌شنبه جایش گلزار شهدا بود. نه اینکه برود و شهدا را زیارت کند و برگردد. آن زمان اکثر شهدا را پنج‌شنبه‌ها دفن می‌کردند. حبیب از صبح می‌رفت و این شهدا را در قبر می‌گذاشت و تلقین می‌داد. شاید هر پنج‌شنبه پانزده شهید را دفن می‌کرد. وقتی آسید محمدجواد دستغیب ، برادرزاده شهید دستغیب در بُستان شهید شد، حبیب او را در خاک گذاشت و تلقین داد. بعد این مراسم به من می‌گفت: اصغر من شهید زیاد خاک کردم. اما سید جواد با آن موهای بور، چهره نورانی و زیبا، با نوار قرمزی که روی پیشانی بسته بود، با همه شهدا فرق داشت و زیباتر از همه بود. می‌گفت زیباترین چهره شهیدی که تا امروز دیدم چهره آسید جواد بود. یکبار که به گلزار شهدا رفته بودم، گفتم باید امروز قبر آسید جواد را پیدا کنم. نزدیک قبر شهید سعید ابوالاحراری بودم که ناگهان عطر یاس عجیبی مشامم را پر کرد. سرم را به زمین دوختم دیدم روی سنگ قبری نوشته است: شهید سیدجواد دستغیب! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💢دیدار پدر شهید اهل سنت مدافع حرم ، " عمر ملازهی " با رهبر انقلاب ●امام خامنه ای : «ما امروز در کنار خود، از برادران اهل سنّت کسانی را داریم که با ما و همراه ما دارند در دفاع از حرم اهل‌بیت میجنگند و کشته میدهند، شهید میدهند. خانواده‌هایی از شهدای مدافع حرم پیش من آمدند که در بینشان چند خانواده‌ی سنّی بودند. خب، این برادر اهل سنّت که برای دفاع از حرم حضرت زینب یا حرم امیرالمؤمنین یا حرم سیّدالشّهدا جوان خودش را گسیل میکند به جبهه، بعد هم که پیش ما می‌آید، به جای اظهار تأسّف، به جای اظهار غم و اندوه یا گِله و شکایت، ابراز افتخار میکند که پسر من در این راه شهید شده است. ۹۴/۱۲/۲۰» 🕊🌷🕊🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ها 😁😁  توی سنگر هر کس مسئول کاری بود . یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار سنگر به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با چفیه بسته است 🧐🤨 نمیتوانست درست راه برود 🤪 از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند …😎🤩 کم کم بچه ها به رسول شک کردند ،😠 یک شب چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش . 🤗 صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید ! 😳 سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !! 😃🤣 تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای سنگر رو انجام بده . 🤕🤕 خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت …😐😐 😇😇 🌿🌿🌿🌿🌿 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨توجه 🚨 اعضای محترم کانال گلزار شهدا ⬇️⬇️⬇️⬇️ کانال گلزار شهدا در راستای منویات رهبر انقلاب در خصوص زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا ، حدود دو سال است که در حال فعالیت است و در این راستا سعی شده روزانه از شهدای مختلف بخصوص شهدایی که غریب و گمنام هستند و کمتر از آنها یاد می‌شود ، مطلب ارسال نماید ⛔️در این راستا و درجهت احترام به مخاطبین از پذیرش و انتشار تبلیغات مختلف و تبادل با دیگر کانالها پرهیز کردیم که این امر برخلاف رسم و چارچوب بسیاری از کانال‌های مجازی می باشد ⛔️ ❌ولی متاسفانه علیرغم تلاش‌های مستمر خادمین شهدا در درج روزانه مطالب بروز و ذکر شهدای غریبمان ، شاهد خروج و کاهش اعضای کانال هستیم که این امر سبب نگرانی خادمین شهدا شده است 😔 لذا خواهش ما این است در جهت ترغیب خادمین شهدا و در راستای تاکیدات فراوان رهبر و مقتدایمان در ترویج فرهنگ شهدا ، ضمن حضور همیشگی در کانال ، دیگران هم به این محفل شهدایی دعوت کنید..✅✅ مطمئنا این امر مصداقی از دعوت به امر خیر می باشد .... با تشکر 💢💢💢💢💢 لینک کانال جهت معرفی به دیگران 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🥀⃟🌧 شہادٺ‌‌همان‌‌پیچك🌱‌‌سبزے‌ست..‌ کھ‌جوانھ‌‌مے‌زند‌‌بر‌‌دل‌های ِ‌عاشق!❤️ همان‌‌دل‌هایۍ‌‌کھ‌‌عاشق‌ِ‌خدا‌شده‌اند✨ 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌹 هفتگی *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 و جشن هفته وحدت و میلاد حضرت رسول(ص) و امام صادق (ع) 🎊🎊🎊🎊🎊 و گرامیداشت سالگرد شهادت شهید حاج منصور خادم صادق 🔹همراه با قرائت زیارت عاشورا 🔹 🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💢 برادر *کربلایی محمد شریف زاده* 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۰/ از ساعت ۱۶* ⬇️⬇️⬇️⬇️ *مراسم در و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود* 🔺🔺🔺🔺🔺 🔹🔹🔹🔹 پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک: http://heyatonline.ir/heyat/120 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * بازجویی ساعت ها طول می کشد.سیدعباس آنقدر کتک می‌خورد که دیگر احساس می کند جای سالمی در بدنش باقی نمانده.فامیلش آمده ام پشت در ژاندارمری جمع شده‌اند و داد و فریاد می کنند. بالاخره دردو خون و صدای گریه مادر و نو عروس و داماد جوان را درهم می‌شکند. زبان می‌گشاید و لب های خونی اش کلمه ها را بیرون می دهد: «می دونم می دونم کجا هستن..» رئیس ژاندارمری سرش را نزدیک دهان او می برد.:«خوب حالا آدم شدی ،پس حرف بزن» داماد گریه اش می گیرد.اشک هایش قاطی می‌شود با خون های روی صورتش و در همان حال میگوید: «توی خوابگاه دانشگاه شیراز» لبخند بر لب های فرمانده می‌نشیند :«آفرین شازده داماد ! الان می فرستمت که بری عروسی بلند شد» بعد دست او را می‌گیرد و با ملایمت از زمین بلندش می کند.داماد خونین را کشان کشان می آورند جلوی در و تحویل فامیلش می‌دهند.سر و صداها اوج می‌گیرد تا اینکه سیدعباس می‌ ایستد روی پاهایش و می‌گوید که حالش خوب است. آن وقت است که سر و صداها و جیغ و شیون آرام می‌گیرد او را در ماشین یکی از فامیل ها می نشانند و بقیه هم پشت سر آنها حرکت می‌کنند.سیدعباس در برابر پرسش‌های اطرافیانش که می‌خواهند بدانند چه شده و چه سوال هایی پرسیدند، فقط می‌گوید که او را به یک تلفن برسانند. 🌹🌹🌹🌹🌹 حبیب و بچه ها فقط فرصت می‌کنند لوازم شخصی و اولیه را بردارند به علاوه اعلامیه‌ها و کتابهای ممنوعه.در کمتر از ۱۵ دقیقه اتاق‌ها را تخلیه می‌کنند. باز هم اضطراب و آوارگی. اما حداقل جانشان نجات پیدا کرده. گیر ساواک بیفتند بی برو برگرد حکمشان تیرباران است.وسایل را جمع می‌کنند و در آن نیمه شب تاریک بی سر و صدا مثل اشباح سرگردان خوابگاه دانشگاه شیراز را ترک می‌کنند. نزدیک صبح که هنوز آفتاب درست و حسابی بالا نیامده ماموران ساواک ریخته‌اند توی خوابگاه و در اتاقی را که داماد نگون بخت را از دست داده زیر و رو می کنند،اما هیچ کس و هیچ چیز را پیدا نمی‌کنند. هیچ مدرکی نیست خیلی زود میفهمند مرغ از قفس پریده است و مجبورند دست از پا درازتر برگردند. در محوطه دانشگاه به مردی مشغول آب دادن به درخت هاست.فرمانده نیروی ساواکی جلو می‌رود .پیرمرد نگاه غضب آلود او را که می‌بیند هول می‌شود:« سلام علیکم کاکو صبح بخیر.» مرد با تحقیق سراپای پیرمرد را برانداز می کند و می پرسد: «چند تا جوان را ندیدی که تاریک و روشن هوا از خوابگاه برند بیرون؟!» پیرمرد سری تکان می‌دهد: «نه کاکو ندیدم» مرد با نفرت تشر می زند:: به من نگو کاکو مرتیکه غربتی! بگو آقا بگو قربان!» پیرمرد هراسان می‌گوید:« چشم هرچی شما بگی قربان» ادامه دارد ...... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
⚘﷽⚘ پنجشنبه است... وباردیگر مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند... دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند... 💔 🍃🌹🍃🌹 ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ, قرائت زیارت عاشورا 👇👇 🚨🚨🚨🚨 تا دقایقی دیگر ⭕️⭕️ لینک هییت آنلاین با اینترنت رایگان: http://heyatonline.ir/heyat/120
💫یادی از طلبه شهید حبیب روزی طلب 💫 🌷 مهرماه سال 60 من در سوسنگرد از ناحیه ران دچار مجروحیت شده و مدتی در بیمارستان نمازی شیراز بستری شدم. حبیب هم گاهی برای ملاقات من می‌آمد. آن روز هم با دوستان برای دیدن من آمد و بعد جمع دوستان را ترک کرد. به دستور پزشک باید کمی راه می‌رفتم. با کمک دوستانم از اتاق بیرون آمدم. کمی که در راهرو بیمارستان راه رفتم، به اتاقی رسیدم که صدایی متفاوت با صداهای مرسوم بیمارستان از آن شنیده می‌شد، صدای صحبت‌های حبیب. به پشت در اتاق رفتم. دیدم جمعی از دانش‌آموزان دختر هستند که برای ملاقات مجروحان جنگی به بیمارستان آمده‌اند. همه روبه‌قبله ایستاده بودند و حبیب برای آن‌ها صحبت می‌کرد. صدای هق‌هق گریه بچه‌ها بلند بود و با صحبت‌های حبیب منقلب شده، حال عجیبی پیدا کرده و اشک می‌ریختند. با خودم گفتم اینجا هم دست از هدایت بندگان خدا به سمت خدا برنمی‌دارد. به قول خودش گاهی با هر ترفندی برای جذب بندگان خدا به سمت خدا استفاده می‌کرد. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*شهیدی که از بی کسی برای آب نامه می نوشت* *🌹شهید «یوسف قربانی» در خانواده‌ای مستضعف در زنجان متولد شد. یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست داد. در سن شش سالگی مادر یوسف در اثر حادثه‌ای از دنیا رفت و یوسف و برادرش را با همه دردها و رنج‌هایشان تنها گذاشت. بعد یوسف همراه برادرش به تهران رفت. با پیروزی انقلاب و سپری شدن دوران ستمشاهی، یوسف نیز همراه دیگر فرزندان مستضعف امام پا به عرصه انقلاب گذاشت. در همین سال‌ها برادر یوسف هم در حادثه‌ای درگذشت.* *همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد. باخودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد، برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز... یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، داخل آب انداخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم. کسی را ندارم که!!!* *او سرانجام در عملیات کربلای پنج، در شلمچه به شهادت رسید.چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقایوسف!غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله.* 🌷 *شادی روح امام و شهدا و این شهید عزیز صلوات* 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کربلا هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند. شهدا هم او را نزد حضرت اباعبدالله الحسین (ع) یاد می کنند. 🚩شهید مهدی زین الدین ⭕️ یادشهدا...... هوای حرم دارم ع 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
•°💚 __ 🌱با هرنفسی سلام کردن عشق است آقا به تو احترام کردن عشق است ✨اسم قشنگت به میان چون آید از روی ادب قیام کردن عشق است❤️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
از نظر حاج منصور، جبهه تنها محل جنگیدن نبود، بلکه به چشم یک دانشگاه به آن نگاه می کرد. دانشگاهی که تنها یک واحدش جنگیدن بود. در دانشگاه منصور ، دانشجوها باید درس قرآن، درس اخلاق، حتی درس ورزش را هم پاس می کردند. خیلی وقت ها برنامه ریزی می کرد همه بچه ها را جمع می کرد می برد دانشگاه اهواز. آنجا زمین چمن خوبی داشت، بچه ها یک دل سیر فوتبال بازی می کردند. خودش هم که یکی از بهترین بازیکنان فوتبال استان بود، مربی خوبی هم بود. در کنار آن ، گاهی برنامه استخر می گذاشت. گاهی دسته جمعی ، نماز جمعه می رفتیم، حتى بنایی می کردیم و نقاشی. گاهی همه را جمع می کرد، می برد برای خوردن بستنی! بسیاری از فارغ التحصیلان منصور یا شهید شدند یا اگر ماندن نیروهای بسیاری مفیدی برای این انقلاب شدند. 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 🌷 🍃🌷🍃🌷 ﻛﺎﻧﺎﻝ گلزار شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb ﻧﺸﺮﻣﻂﺎﻟﺐ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪاﺳﺖ ﭘﺲ ... اﻗﺪاﻡ ﻛﻨﻴﻢ👆
🌸🍃 💌 توی ذهـنت باشد که یکی دارد مرا می‌بیند، دست از پا خطانکنم، مهدی فاطمه (س) خجالت بکشد... فـردای قیامت جلوی حضرت زهرا سلام الله علیها چه جوابی می خواهیم بدهیم؟😓 🦋 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻من از این هوا، از این خاک خسته شدم دلم شلمچه میخواد، دلم فکه میخواد، دلم طلائیه میخواد... شرمنده‌ام 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb