🌹🌹🌹🌹🌹
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهید_حاج_منصور_خادم_صادق*
* #نویسنده_بابک_طیبی*
* #قسمت_چهل_وهشتم*
_میوه که نخوردی .. لااقل چای.... نگاه کن جناب آقای مهندس! من صد بار دیگه هم به بچه هایی که از این حرف ها می زنند گفتم. شما نباید توقع داشته باشی آدمی که از اول جوانیش گذاشته رفته تو جبهه, حتماً متخصص باشه. سوادش بالا باشه. خوب اینها احتیاج به زمان داره. جنگ تازه دو سال تمام شده. حالا من نمیگم همه پسر پیغمبرند. بعضی ها هم یه سری مشکلات دارند. کارشون درست نیست .ولی خوب ما که نباید چوب چلفته کاری بقیه را بخوریم. حالا یه بنده خدایی اشتباهی ازش سر میزنه،ما باید هی تو سر و پاکال هم بزنیم!!؟نه آخه توی کجای دنیا اگه همسایه آدم دزدی کرد،آدم با خانواده خودش بحثش میشه. ؟!مسئله از این حرفها بالاتر ه.این حرفا مال بچه هایی که موقع جنگ داشتن یه قل دو قل و هفت سنگ بازی می کردند،نه مال من و تو. یادته؟حاج مجید سپاسی! یادته حاج شیر علی سلطانی! و بقیه بچه ها؟! پس خون این ها کجای دنیا می مونه؟! ها کجای دنیا؟! به همین راحتی پس زدیم؟!
_آخه نه !من نمی تونم تحمل کنم. اعصابم به هم میریزه . تو بیست و چهار سالگی مثل پیرمردهای ۷۰ ساله سردرد میگیرم وقتی ای چیا رو میبینم.
_بشین تو خلوت خودت گریه کن .سبک بشو. اصلاً فلسفه روضه برای امام حسین و اهل بیت همینه. آدم به یاد اونا به حال خودش گریه میکنه. احساساتش نمیمیره. خیلی از مشکلات روانیش رو حل میکنه.
_چقدر گریه ؟!هشت سال صبح تا پسین تو ای مملکت گریه بوده .بس نیست؟!
_خداوکیلی ما میگیم ملت نخندند؟! مخالفیم؟! ولی من و تو چی؟! من و تو بعد از «اسلامی نسب »بعد از «عبدالحمید حسینی» میتونیم گریه نکنیم؟! ببخشید من صدام بلند شدا.. چای سرد شد. راستی هنوزم به شعر علاقه داری؟! اشتباه که نمیکنم اون وقتا یه چیزی هم برام نوشتی؟! نه ؟! حالا بذار یه شعری بیارم برات بخونم ای دنیا هیچ ارزشی نداره!
«یاس بوی مهربانی میدهد.. بوی ایام جوانی می دهد»
دست و پات جمع کن یه دختر خوبی هم برات پیدا کنیم اینا همش مال مجردیه.
پژواک صداها در حیاط تمام شد. باز به شانهها برگشت. موج می خورد دست به دست می شد. یله می شد اما گم نمی شد .
از شاه چراغ بیرون زدند .فرامرز هم مثل بقیه می دوید و تقلا می کرد دستی به جلوی تابوت برساند. همانجایی که عکسی را چسبانده بودند.گاه کف چهار انگشت را به زحمت می رساند به تکه فلزی تابوت که از پارچه رویش بیرون زده بود و سردی مور مور کننده تری داشت از هوای بیرون،نمی توانست بپذیرد که صاحب این عکس،در این جعبه فلزی پیچیده در پرچم سرخ و سفید و سبز،روانه بیرحمی خاک است.
ادامه دارد ...
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿