هدایت شده از ابوالفضل عامری
محفل انس مداحان و شاعران
(عشاق الحسین علیه السلام)
شبهای جمعه
ساعت ۱۹
قم
خیابان 55 عمار یاسر
کوچه 32. پلاک 101
منزل خادم اهلبیت عصمت وطهارت علیهم السلام
جناب اقای محسن قریشی زاده
(در رثای امام حسن مجتبی)
در دیدهی گردون اثر شرم و حیا نیست
بر صفحهی گیتی رقم مهر و وفا نیست
گر شرم فلک را بوَد و مهر جهان را
این شرم به موقع نه و آن مهر بهجا نیست
از آل علی چشم فلک را نبوَد شرم
در مِهر جهان سهم عزیزان خدا نیست
ای چرخ! بیندیش و مکن ظلم به خوبان
کاین شیوه ستم از تو بر این قوم روا نیست
سوزد جگر از یاد جگرسوخته شاهی
کاو را به دل خون شده جز رنج و بلا نیست
برداشت حسن کوزه و پنداشت که آب است
نوشید و عیان گشت که جز زهر جفا نیست
شد تلخ از آن زهر شرربار جگرسوز
آن لب که چو از چشمهی جانبخش بقا نیست
شد پارهجگر آن که جگر پارهی زهراست
جز خونجگری عاقبت اهل ولا نیست
شاها ز غمت خرمن جانهاست پر آتش
زین غصه بجز خون به دل و دیدهی ما نیست
تا دست گنهکار بگیری و ببخشی
در حشر کسی همچو تو انگشت نما نیست
(رزاقی)ام و دست بهدامان تو دارم
غیر از تو مرا دادرسی روز جزا نیست
"شادروان تقی رزاقی قمی"
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
(قلزم خون)
شادى هر دو جهان بى تو مرا جز غم نيست
جنّتِ بى تو عذابش ز جهنّم كم نيست
در دم مرگ اگر پا به سرم بگذارى
عمر جاويد به شيرينى آن يک دم نيست
حرم قرب خدا را كه دل عاشق توست
طرفه بيتیست كه روح القُدسش مَحرم نيست...
تا خدايّى خدا هست لواى تو به پاست
زانكه جز دست خدا حافظ اين پرچم نيست
هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند
كه به جز رايت عشق تو درين عالم نيست
دوزخ ، ارزانى آنان كه ندارند غمت
با غمت هيچ مرا ز آتش دوزخ غم نيست
ملک هستى همه ماتمكده ی توست حسين
جایی از ملک جهان خالی از اين ماتم نيست
گوهر اشک عزاى تو به هر كس ندهند
اهرمن را شرف داشتن خاتم نيست
گريه بر پيكر مجروح تو بايد همه دم
كه جراحات تنت را بِهْ ازين مرهم نيست...
دادِ مظلومى تو ملک جهان را پر كرد
عالمى نيست كه با ياد غمت دَرهم نيست
سينه كردى هدف تير كه میدانستى
زنده بى مرگ تو دين نبىِ اكرم نيست
هيچ مظلوم همانند تو در قلزم خون
سر جدا با گلوى تشنه كنار يَم نيست
گو ببرّند سرِ دار زبان در كامش
غير مدح تو ثنايى به لب (ميثم) نيست
غلامرضا سازگار (میثم)
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
(خط آزادی)
تا ز دست ساقی بزم بلا ، ساغر گرفتم
بادهای تلخ از کفش شیرینتر از شکّر گرفتم
آتشین آبی به دستم داد ساقی کز شرارش
جرعهای تا سرکشیدم پای تا سر در گرفتم
آنچنان از جان به تيغ آبدارش تشنه بودم
کز عطش با حنجرم آب از دم خنجر گرفتم
گر نه تیغ آبدارش دارد آب زندگانی
پس چرا تا سر گرفتم زندگی از سر گرفتم
گر سلیمان، مُلک جم را داد با انگشتر از کف
من دو عالم را به یک انگشت و انگشتر گرفتم
زنگ کفر از چهرهی آیینهی دل پاک کردم
از سر نی تا مکان بر روی خاکستر گرفتم
هستیام را سر بهسر با نیستی سودا نکردم
تا از این سودا بهشت جاودان در بر گرفتم
تا قلم شد قدّ اكبر با مداد خون اصغر
خطّ آزادی برای اکبر و اصغر گرفتم
با رخ و قدّ و لب اکبر چه حاجت بر بهشتم
عارضش جنت قدش طوبی لبش کوثر گرفتم
در خم گیسوی او دنبالهی ابروی او را
ذوالفقار مرتضی را در کف قنبر گرفتم
جان نثارت کردم از جان تا تو را جانان شمردم
جان فدایت کردم از دل تا تو را دلبر گرفتم
کز غم هر دور اشکی از نظر افکنده (ناجی)
لؤلؤ لالا شمردم دانهی گوهر گرفتم
"زندهیاد سید احمد ناجی قمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
(پند)
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
مهر بلند ، چهره ز خاور نمینمود
ماه از حصار چرخ ، سرِ باختر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش ، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
دانی که نوشداروی سهراب کی رسید
آنگه که او ز کالبدی بیشتر نداشت
دی، بلبلی گلی ز قفس دید و جان فشاند
بار دگر امید رهایی مگر نداشت ؟
بال و پری نزد چو به دام اندر اوفتاد
این صید تیره روز مگر بال و پر نداشت؟
پروانه جز به شوق در آتش نمیگداخت
میدید شعله در سر و پروای سر نداشت
بشنو ز من ، که ناخلف افتاد آن پسر
کز جهل و عجب، گوش به پند پدر نداشت
خرمن نکرده توده کسی موسم درو...
در مزرعی که وقت عمل ، برزگر نداشت
من اشک خویش را چو گهر پروراندهام
دریای دیده تا که نگویی گهر نداشت
بانو پروین اعتصامی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
تعزیت پدر
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود که شد باعث ویرانی من
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من
از ندانستن من، دزد قضا آگه بود
چو تو را برد، بخندید به نادانی من
آنکه در زیر زمین، داد سر و سامانت
کاش میخورد غم بیسر و سامانی من
بسر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم
آه از این خط که نوشتند به پیشانی من
رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
بی تو در ظلمتم، ای دیدهی نورانی من
بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند
قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من
صفحهی روی ز انظار، نهان میدارم
تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من
دهر، بسیار چو من سربگریبان دیده است
چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من
عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری
غم تنهائی و مهجوری و حیرانی من
گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند
که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من
من که قدر گهر پاک تو میدانست
مز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من
من که آب تو ز سرچشمهی دل میدادم
آب و رنگت چه شد، ای لالهی نعمانی من
من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد
که دگر گوش نداری به نوا خوانی من
گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم
ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من!
پروین اعتصامی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض ادب به امام رضا ع
دور
دوباره عرضادب، عرضاحترام از دور
دوباره قسمت ما میشود سلام از دور
"سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟"
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور
منی که دست به سینه گذاشتم هرصبح
سلام دادهام از روی پشتبام، از دور...!
اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور
دلم هوایی دیدار توست از نزدیک...
اگرچه لطف تو بودهست مستدام از دور
شعر کربلایی مجتبی خرسندی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
منم که شعله کشد هرم آفتاب از من
گلم، که مانده پس از کربلا گلاب از من
غریب صفحه ی تاریخ ام کلثومم
که قول صبر گرفته ابو تراب از من
منم همان که نگاهم به علقمه افتاد
گرفت تا که رقیه سراغ آب از من
خدا نخواست که رفع عطش شود گرچه
همیشه بوده دعاهای مستجاب از من
سپرده بود به من طفل تشنه ی خود را
نخواست گرچه علی را دگر رباب از من
بساط شعله ی اتش به خیمه ها افتاد
چنانکه سوخت در اتش دل کباب از من
نرفت چادرم از سر اگر که سر میرفت
فلک به یاد ندارد رود حجاب از من
برای اینکه ببندد دخیل بر دستم
هزار مرتبه منت کشد طناب از من
شبیه فاطمه ام ، مثل حیدرم ، شیرم
یزید کافر اگر میبرد حساب از من
خرابه شد ز من اباد ، کاخ کفر اما_
به خطبه های علی وار شد خراب از من
شعر سید حجت بحرالعلومی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
.
امام حسین علیه السلام
اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند
اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند
اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود
اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند
شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده، محتشمش فرق مي کند
“صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين”
عيساي خانواده دمش فرق مي کند
از نوع ويژگي دعا زير قبه اش
معلوم مي شود حرمش فرق مي کند
تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش
حتي سياهي علمش فرق مي کند
با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند
من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا
فهميده ام حسين همش فرق مي کند
شعر علی زمانیان
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث