eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
654 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
118 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
، تغییری است که به رکن وارد می‌شود تا از آن رکن، یک رکن دیگر منشعب شود. (10 اصطلاح مهم زحافات به شرح ذیل) 1- مقبوض 2- اخرب 3- مطوی 4ـ مکشوف 5- مخبون 6- مکفوف 7-محذوف 8- مشکول 9- منحور 10ـ مجبوب 1- : تبدیل رکن مفاعیلن به مفاعلن(یعنی تبدیل هجای بلند سوم(هجای ماقبل آخر) به هجای کوتاه 2- : الف- تبدیل رکن مفاعیلن به مفعولُ(=فاعیلُ) (یعنی حذف یک هجای کوتاه از اول رکن مفاعیلن و تبدیل هجای بلند آخر رکن مفاعیلن به هجای کوتاه) ب- تبدیل رکن مستفعلن به فعولن( یعنی حذف هجای بلند اول رکن مستفعلن و جابه جا کردن هجای بلند دوم با هجای کوتاه سوم در رکن مستفعلن) 3- : تبدیل مستفعلن به مفتعلن(=مستعلن) (یعنی تبدیل هجای بلند دوم رکن مستفعلن به هجای کوتاه) 4- : الف- تبدیل مفتعلن به فاعلن(=مفعلن)(یعنی حذف هجای دوم از رکن مفتعلن) ب- تبدیل مفعولاتُ به فاعلن(یعنی تبدیل هجای دوم رکن مفعولاتُ که بلند است به هجای کوتاه و حذف هجای آخر رکن که کوتاه است.) 5- : الف- تبدیل رکن فاعلاتن به فعلاتن(یعنی هجای بلند اول رکن فاعلاتن به هجای کوتاه تبدیل می شود.) ب- تبدیل مستفعلن به مفاعلن(=متفعلن) (یعنی تبدیل هجای بلند اول رکن مستفعلن به هجای کوتاه) ج- تبدیل فاعلن به فَعَلُن( یعنی یعنی تبدیل هجای بلند اول رکن فاعلن به هجای کوتاه) 6- : الف- تبدیل رکن مفاعیلن به مفاعیلُ ( یعنی تبدیل هجای بلند آخر رکن مفاعیلن به هجای کوتاه) ب- تبدیل رکن فاعلاتن به فاعلاتُ (یعنی تبدیل هجای بلند آخر رکن فاعلاتن به هجای کوتاه) 7- : الف- تبدیل رکن فاعلاتن به فاعلن(=فاعلا) ( یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) ب- تبدیل رکن فعولن به فَعَل(=فعو) (یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) ج- تبدیل رکن فعلاتن به فَعَلُن(=فعلا) (یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) د- تبدیل رکن مفاعیلن به فعولن(=مفاعی)(یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) 8- : تبدیل رکن فاعلاتن به فعلاتُ(یعنی تبدیل هجای بلند اول رکن به هجای کوتاه و تبدیل هجای بلند آخر رکن به هجای کوتاه) : از جمع مخبون و مکفوف در یک رکن، مشکول به وجود می آید. یعنی فاعلاتن اگر مخبون شود می شود: فعلاتن. و اگر فعلاتن (که مخبون است) تبدیل به فعلاتُ (که مکفوفِ رکن فعلاتن است) شود مشکول می‌شود. 9- : تبدیل رکن فاعلاتُ به فع (یعنی حذف تمام هجاهای یک رکن به غیر از هجای اول) 10- : تبدیل رکن مفاعیلن به فَعَل(=مفا) (یعنی حذف دو هجای بلند آخر رکن مفاعیلن) آموزش عروض، قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie روابط عمومی کانال آموزش عروض ابوالفضل عامری
پس از آشنایی با اختیارات شاعری با پدیده‌ای به اسم اضطرارات شاعری بر می‌خوریم اما این‌که اضطرارات شاعری چیست در ادامه توضیح خواهم داد.   همانطور که از اسم آن پیداست شاعر گاهی مضطر خواهد بود برای استفاده از حالتی از کلمه تا به وسیله آن سلامت شعر خود را توجیه نماید. در اضطرارات شاعری برعکس اختیارات شاعری ، شاعر مجبور به استفاده از حالت خاصی از کلمه خواهد بود یعنی اگر حالت دیگر کلمه را استفاده نماید سلامت شعر زیر سؤال خواهد رفت! با این مقدمه می‌توان گفت آنچه را که ما به عنوان "اختیارات زبانی" می‌شناسیم در اصل اضطرارات هستند و نه اختیارات! اما دلیل این ادعا چیست؟ در اختیارات شاعری همانطور که از اسم آن پیداست شاعر باید مختار باشد در استفاده از نوع کلمات، به عبارت دیگر شاعر از هر حالتی استفاده کند به سلامت شعر خدشه‌ای وارد نمی‌شود و این تنها سلیقه شاعر است که تصمیم گیرنده است.   برای نمونه در مصرعی بر وزن "فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن" در رکن اول چه از "فعلاتن" استفاده شود چه از "فاعلاتن" وزن صحیح است (طبق قواعدی که پذیرفته شده) یعنی شاعر طبق اختیارات خود یکی از دو حالت را انتخاب می‌کند.   اما در زیر خواهیم دید که "اختیارات زبانی " نه تنها به شاعر اختیاری برای انتخاب نمی دهد بلکه مجبور به استفاده نیز خواهد کرد!   : گفتیم طبق اختیارات وزنی شاعر می‌تواند گاهی همزه‌ی قبل از الف را حذف کند... اما با نگاهی دقیق تر متوجه خواهیم شد در چنین مواقعی شاعر مجبور است که همزه را حذف کند تا وزن دچار اختلال نشود! بنابراین شاعر نمی‌تواند ادعا کند که "می‌توانم" همزه را حذف کنم بلکه مجبور به انجام چنین عملی است.   برای مثال در مصرع: آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب   به وضوح مشخص است در این مصرع شاعر مجبور به حذف همزه (در آب) ، (دَ / راب) است چرا که در غیر این‌صورت وزن با اشکال رو به روست.   همین‌طور در مورد "کوتاه تلفظ کردن هجای بلند" و " بلند تلفظ کردن هجای کوتاه"   در هرکدام از حالت‌ها اگر شاعر چنین نکند وزن شعر مختل خواهد شد و به زبان ساده‌تر شاعر اختیاری در این حالات ندارد بلکه به اضطرار به این عمل روی خواهد آورد!   بنابراین می‌توان گفت اختیارات شاعری در  اصل همان "اختیارات وزنی" هستند و "اختیارات زبانی" نمی‌توانند در بین اختیارات شاعری قرار گیرند و بهتر است به‌جای آن از لفظ "اضطرارات شاعری" یا "اضطرارات وزنی" استفاده کنیم!   البته اضطرارات شاعری محدود به همین موارد نیست و می‌توان گزینه هایی مانند "آوردن محاوره در شعر" ، "مخالفت قیاس" ، "استفاده از شکل شکسته کلمات" و... را هم جزئی از اضطرارات وزنی دانست.   برای نمونه شاعری که در شعر خود از "ز" به‌جای "از" استفاده می‌کند "مجبور " به این کار است و به اضطرار وزن چنین می‌کند چرا که اگر در همان مکان از "از" استفاده کند مسلماً با ایراد وزنی روبه‌رو خواهد شد! بنابراین دانسته یا ندانسته از "اضطرارات وزنی" استفاده کرده است.   در پایان یادآور می‌شوم همانطور که در مورد اختیارات شاعری گفته شده هرچقدر شعری دارای اختیارات کمتری باشد(ظاهراً بیشتر اختیارات زبانی مدنظر است!) از صلابت بیشتری برخوردار خواهد بود، در مورد اضطرارات این توصیه قوی‌تر است. : اختیارات شاعری، ابوالحسن نجفی، جنگ اصفهان، دفتر 10، تابستان 1352 در پیرامون اختیارات شاعری، ساسان سپنتا- محمد فشارکی ،نشریه ادبیات و زبان ها، وحید، آذر 1353، شماره 132 آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie روابط عمومی کانال آموزش عروض ابوالفضل عامری
هدایت شده از ابوالفضل عامری
بسم الله الرحمن الرحیم چهلمین روز درگذشت ارتحال ابوالشهید استاد المادحین پیرغلام استان اهلبیت عصمت وطهارت علیهم السلام شیخ المادحین حاج محمد علی ستایشگر جمعه مورخ 1401/12/12 ساعت 15/30الی 17 مسجد حاج کیهانی قم خیابان شهید دل آذر بلوار شهید روحانی مقابل گلزار شهدای علی بن جعفر ع کوچه 4 روابط عمومی کانون مداحان وبسیج مداحان ومجامع ادبی ومداحی وانجمن ادبی محیط و کانون شاعران آیینی و دعبل خزاعی استان قم
هدیۀ خداوند آیتی دیگر ز رحمان ورحیم آورده اند جلوه ای از جلوۀ خُلق عظیم آورده اند ازبهشت آرزوی ما شمیم آورده اند هدیه از سوی خداوند کریم آورده اند بشکفد گل های جنّت تا زلبخند حسین شاد می گردد خدا ازجان خرسند حسین آمدی تا دردل ما عشق را افزون کنی آمدی تا عاشقان را واله و مفتون کنی آمدی تا مات رویت دیدۀ گردون کنی آمدی تا امّ لیلا را به خود مجنون کنی یوسف لیلا همه محو جلالت گشته اند هاشمی رو مات آن خال جمالت گشته اند خواستم گویم گُلی،دیدم که ازگل برتری گویمت گر یوسفی امّا تواز یوسف سری دلفریبی، دلنوازی، نازنینی، دلبری مه جبینی، گلعذاری، توعلی اکبری بس که نیکویی بود درصورت ودرسیرتت آفرین گوید خدا برخود زحسن خلقتت انعکاس نور تو پیداست درآئینه ها سرزده مهر تو از روز ازل درسینه ها قدرتو برتر بود ازگوهر گنجینه ها نام توسبزاست برلب شنبه وآدینه ها دفتر اسرار را نام تو زینت داده است بینش توعشق را تا عرش رفعت داده است تو رسیدی مایه ی آرامش بابا شوی مصطفای دیگری در گلشن طاها شوی روز مردی درشجاعت تالی سقاشوی سینه سرخ گلشن سرسبز عاشورا شوی ای که انوار رشادت ازجمال منجلی است رزم تو یادآور رزم آوری های علی است ای اذان گوی حرم درصبح عاشورای دین شد نماز عاشقان برپا ازاین آوای دین گشت ظاهر از وجود قدسیت معنای دین سرخ شد از خون پاکت آبی دریای دین باغبـان را گرچه بار داغ تو بی تاب کرد گلشن دین را زلال خون تو سیراب کرد توکریم بن کریمی ما گدا وسائلیم درگدائی از شما گرچه همه ناقابلیم ما به شوق طوف کویت عاشقانه مایلیم خود برات ما کرم فرما که بسته محملیم روز میلاد توقلبی شاد می خواهیم ما چون «وفایی» عیدی میلاد می خواهیم ما حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام گوهر خورشید نام زیبا و نکویت گرعلیّ اکبراست چهره ات تصویری از زیبایی پیغمبراست تو زلال چشمه ی خیر کثیری برهمه لعل لب های تو تمثیلی زحوض کوثراست ساحل آرامش جان و دل بابا شدی دامن مولا ز موج عشق، غرق گوهراست طرز صحبت کردن تو شور برپا می کند لحن بابا گفتن تو از عسل شیرین تر است صد هزاران یوسف مصری شود مجنون تو یوسف لیلایی و حُسنت ز یوسف برتر است ای که مثل آفتابی زر فشانی می کنی گوهر خورشید ی و دامان تو پُر از زر است از نفس های تو عطر باغ جنت می چکد درکلامت پرتو توحید و نور داور است غیر زیبایی کسی درخُلق وخوی تو ندید هم جلالت هم جمال تو بهشتی منظر است می وزد عطر دعای مستجاب از سجده ات آسمان از یارب تو غرق ماه واختر است درس آزادی وایثار و مرام و عشق توست آبروی هرجوانی که خدایی باور است ای اذان گوی نماز صبح عاشورای عشق اشهد بانگ اذان تو شهادت آور است نام تو لرزه به جان دشمنان می افکند رزم تو یادآور رزم علی در خیبر است گرکه مهمان نگاه مهربان تو شوم در تهی دستی محشر روزگارم محشر است هرزمان نام تو جاری می شود درشعر من درغم وشادی «وفایی» اشک هایش پرپر است. حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عطر اخلاص مثل گل ها واشدی ، عطر جنان آورده ای شادی و لبخنـد بهر بـاغبـان آورده ای خطی نوری تا زمین از آسمان آورده ای نورایمان کهکشان درکهکشان آورده ای آمدی تا جلـوۀ دیگر ببخشی خـاک را مات نور خویش گردانی همه افلاک را تا رسیدی شادی مولای ما تکرار شد شهر پیغمبر زنورت مطلع الانوار شد رفت وآمد درمسیر آسمان بسیار شد عرشیان را لحظه های دلخوش دیارشد قدسیانی که تو راوقت زیارت دیده اند چشمه سارکوثرو غـرق طهارت دیده اند ازتبار نور بـودی نور بـاران شـد زمین عطر تو پیچید وبهتر ازبهاران شد زمین باصدای تو پُراز شور هزاران شد زمین با تو محراب دل سجده گزاران شد زمین چون خدا از عالم بالا نگاهت می کند فخر برحال نماز واشک وآهت می کند آمدی تا عـابدان را زینتی پیــدا شود ساجدان را در عبادت عـزّتی پیدا شود عاشقان را شور عشق وطاعتی پیدا شود بندگی را جلــوگـاه و رفعتی پیدا شود آسمان ها را نـوای ربنّــایت پُرکند عطر اخلاص ومناجات ودعایت پُرکند بندگی درنغمه های یاربت معنا گرفت ازمناجات و دعای هرشبت معنا گرفت زندگی درسایه سار مکتبت معنا گرفت دین شناسی ازمرام ومطلبت معنا گرفت تا خدا بایک دعای خویش راهی کن مرا چون ابوحمزه بیا امشب الهی کن مرا درزمینی که خدا گنجینۀ اسرار کرد حکمت یزدان حکیمانه تورا بیمار کرد با قیام گریه هایت حفظ آن آثار کرد خطبۀ ویرانگر تو دشمنان را خوار کرد سینه ات هرچند بین آتش غم تفته بود گرنبودی کربلا ازیاد مردم رفته بود بعد چندین قرن از شور و قیام کربلا گُل کند هر روز از اشک تو نام کربلا جاودان مانده به لوح دل پیام کربلا گشته دل ها مُحرم بیت الحرام کربلا کربلا گفتم هوایی شد دلم بار دگر چون همیشه کربلایی شد دلم باردگر سوی گلزار شما دل را هوایی می کنم برغبار درگه تو جبهه سایی می کنم کی از این در لحظه ای فکر جدایی می کنم من ز درگاه شما تنها گدایی می کنم چون «وفایی» با توّلای تو غرق نعمتم تا قیامت سائل این آستان رحمتم حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میلادیه امام سجاد علیه السلام باب المراد شهری که از بهشت برین با صفا تراست آری مدینه از همه جا دلگشاتراست زآن رو کبوتر دل ما شد هوائیش کآنجا که عشق خیمه زند با صفا است این آستان که هست همان روضه ی بهشت هر ذرّه خاک او زگهر پر بها تر است در آن بهشت سبز تمنا چو گل شکفت آن دلبری که از همه کس دلرباتر است آمد امام چارم وسالار ساجدین آن کس که طاعتش ز همه بی ریا تراست جزاو که هست واسطه ی رحمت خدا با رحمت خدا چه کسی آشنا تر است باب المراد باشد و در آستین او دست خداست کز همه مشگل گشاتر است بی منت از فلک زفلک هم غنی ترست هرکس براین سرا زهمه کس گداتراست زینت گرفت شعر«وفایی»ز مدح او ورنه کلام من زهمه نارسا تراست ش سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مدح حضرت عباس ع ای نبی‌طلعت، ای علی‌مرآت وی حسن‌خصلت، ای حسین‌صفات ملكوتی‌جمال هستی و هست، در جبین تو جلوۀ مَلَكات مادرت فاطمه‌ست، اُمّ بنین خواهرت زینب است، خیر بنات عشق از جلوۀ تو شد مبهوت عقل از آفرینشت شد مات من و وصف کمال تو؟ حاشا من و شرح جلال تو؟ هیهات بر تو ای حُسن دلفریب، درود بر تو ای ماهِ هاشمی، صلوات هر که چون تو غریق بحر خداست می‌شود ناخدای فُلک نجات هیچ‌کس روسپید عشق نشد چون تو در امتحان صبر و ثبات تو چه شب‌ها به روز آوردی در مناجات قاضی الحاجات ای علمدارِ دشت سعی و صفا دعوتم کن به وادی عرفات به من از خرمن عنایت خویش خوشه‌ای هدیه کن به رسم زکات به سویت آمدم ز روی نیاز به بَرَت آمدم به بوی برات کربلا را ندیده‌ام اما موج اشک من است شطّ فرات منِ بی‌مایۀ سخن‌نشناس تو بگو با بضاعت مزجات، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» ای فدایی به راه دین، عباس شاهد مکتب یقین، عباس هست آیینۀ دل و جانت روشن از نور «یا و سین»، عباس وَه چه زیبا کشید نقش تو را قلم صورت‌آفرین، عباس به جمالت حسین می‌نگریست با دو چشم خدای‌بین، عباس تو ابوفاضلی و اُمّ بنین فخر دارد به آن و این، عباس جز تو در مذهب وفاداری کیست سردار راستین، عباس؟ داشتی در قیام عاشورا ید بیضا در آستین، عباس مثل ماه شب چهاردهم جلوه‌های تو دلنشین، عباس طوق مهر تو دلنواز، ولی تیغ قهر تو آتشین، عباس غیرت و همت تو می‌بخشد خاتم عشق را نگین، عباس پرچم عشق را به دست تو داد رهبر عادل و امین، عباس تو علمدارِ «فَضَّلَ اللّهی» در سپاه مجاهدین، عباس کیستم من؟ ز خرمن فیضت در همه حال خوشه‌چین، عباس کمترین نقش‌بند مدح توام در مدیح تو بیش از این، عباس، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس».. به جمال تو ای حبیب خدا دل جدا عاشق است و دیده جدا شیرمرد جهادی و جاری‌ست در رگ و ریشۀ تو خون خدا سعی خورشیدی‌ات مُبَدَّل کرد ظلمت کفر را به نور هُدی تو و با ظلم آشتی؟ هرگز تو و بر ظالم اعتنا؟ اَبَدا از تب و تاب تو به وادی عشق شجر طور آمده به صدا.. جان پاک تو شد فدای کسی که «لَهُ رُوح العالَمین فِدا» چون تو در راه انقلاب حسین دِیْن خود را کسی نکرد اَدا در صف رستخیز رشک بَرَند به شکوه و جلال تو شهدا خنده بر لب، منادیان بهشت عاشقان تو را، دهند ندا که بیایید ای خداجویان در پناه سلالۀ سُعَدا گر شوم خاک درگهت آن روز در مقام تو ای حبیب خدا چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» چشم از آن لحظه‌ای که وا کردی در دل از راه دیده جا کردی به «یَدُ الله فَوقَ اَیدیهِم» که تو تسخیر قلب‌ها کردی سر نهادی بر آستان رضا پشت تسلیم را دو تا کردی هدف تو ثبوت «اِلا» بود بعد از آنی که نفی «لا» کردی تو به امضای خون خود، به حسین دل سپردی و اقتدا کردی خاک پای مقدس او را سرمۀ چشم و توتیا کردی ترک سر در طریق حق گفتی بذل جان در ره خدا کردی کربلا دشت شور و عشق نبود کربلا را تو کربلا کردی چون نسیم سحر به همت عشق گره از کار خلق وا کردی دل بیگانه از ولایت را با نگاه خود آشنا کردی ای که بر گِردِ خیمۀ خورشید سعی در مروه و صفا کردی ای که آزادگان عالم را آگه از سرّ نینوا کردی ای که با جذبۀ محبت خویش خانه در روح و جان ما کردی در شگفتم به پاس این همه لطف که تو ای مهر دلربا کردی، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» دل و جانی خدای‌جو داری قبلۀ عشق پیش رو داری ای محبت‌شعارِ مهرآیین سیرت و صورت نکو داری تو همانی که چشم در همه حال به عنایات و فضل هو داری فیض‌ها برده‌ای تو از سه امام یعنی از وحی، رنگ و بو داری مُعتَصِم گشته‌ای به «حَبلُ‌الله» صحبت از «لا تَفَرَّقُوا» داری به عطشناکی فرات قسم مِی وحدت سبو سبو داری شده‌ای محو شاهد ازلی جز شهادت چه آرزو داری؟ گر دو دستت جدا شود از تن سر پیکار با عدو داری گر امید تو ناامید شود زمزمه «اِن قَطَعتُموا» داری نشوی تا شهید، وا نشود، عقده‌هایی که در گلو داری گرچه زهرا نبود مادر تو به‌خدا رنگ و بوی او داری ما که شرمنده‌ایم، بهر ظهور تو دعا کن که آبرو داری ساقیا! گرچه موجی از دل‌ها بسته بر هر شکنج مو داری با چنین جلوه و جلال و جمال که تو خورشیدِ ماه‌رو داری، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس».. شعر استاد محمد جواد غفورزاده http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
در ولادت حضرت امام زمان (عج) صبحدم پیکِ مسیحا دمِ جانان آمد گفت برخیز که آرامِ دل و جان آمد می‌کند مرغِ سحر زمزمه بر شاخهٔ گل که ز نرگس ثمری پاک ، به دوران آمد خفتگان را رسد این طرفه بشارت ز سروش که سحرگاهِ شبِ نیمه ی شعبان آمد میوه ی باغِ رسالت که به ذرّاتِ وجود روشنی بخش، چو خورشیدِ درخشان آمد وارثِ تاجِ نبی اوست که با دعوتِ حق بهرِ افراشتنِ پرچمِ قرآن ، آمد شهسواری‌ست که با صولت و شمشیرِ علی از پی کشتنِ کفّار ، بمیدان آمد چهره ای زُهره بپوشان که زبام ملکوت ُزهره ی فاطمه با چهره ی تابان آمد مظهرِ صلحِ حسن اوست که با حلم حسن پی آرامشِ دل‌های پریشان آمد آنکه با پرچم گلگونِ حسین بن علی ست پی خونخواهی سالارِ شهیدان آمد در رهِ زهد و عبادت چو علیّ بن حسین سوی حق قافله را سلسله جنبان آمد عِلمِ باقر همه در اوست که با مشعلِ علم رهبرِ جامعه ی بی سرو سامان آمد تا ز ناپاک کند مذهبِ صادق را پاک مظهر راستی و پاکی و ایمان آمد همچو کاظم که بُوَد قبله ی حاجات و مراد دردمندانِ جهان را پی درمان آمد چون رضا تا که کند تکیه بر اورنگِ علوم وارثِ افسرِ سلطانِ خراسان آمد اوست سرچشمهٔ تقوا و فضیلت چو جواد منبعِ فیض و جوانمردی و احسان آمد هادی وادی حق ، کز پی ارشادِ بشر با چراغِ خِرد و دانش و عرفان آمد یادگارِ حسنِ عسکریِ پاک سرشت که جهان را کند از عدل ، گلستان ، آمد قائمِ آلِ محمّد ، شهِ اقلیمِ وجود که به فرماندهی عالَمِ امکان آمد ای شهِ منتظر ، از منتظران چهره مپوش! که دگر جان به لب از محنتِ هجران آمد ز جدایی تو ای کوکبه ی صبحِ امید! هر دم از دیده فرو اشک به دامان آمد همه گویند که مفتاحِ فرج صبر بُوَد صبر نتوان که دگر عمر به پایان آمد خسروا ، جز تو درین مُلکِ سلیمانی نیست کی رسد مژده به موران که سلیمان آمد خرم آنروز که از کعبه ندا برخیزد که بفرمان خدا صاحب فرمان آمد از پی تهنیتِ مَقدمِ گل ، طبعِ رسا نغمه پرداز چو مرغانِ خوش الحان آمد "مرحوم دکتر قاسم رسا" http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ