(پنجهی تدبیر)
سهل مَشمُر همت پیران با تدبیر را
کز کمال بال و پر ، پرواز باشد تیر را
دشمن خونخوار را کوته به احسان ساز، دست
هیچ زنجیری بهْ از سیری نباشد شیر را
حُسن را خطّ غبارش بی نیاز از زلف کرد
احتیاج دام ، نبوَد خاک دامنگیر را
ریشهی نخل کهنسال از جوان افزونتر است
بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
عقل دوراندیش بر ما راهِ روزی بسته است
ورنه هر انگشت، پستانیست طفل شیر را
باد پیماییست عاجز ، نالهی آهندلان
نیست در دلها سرایت، نالهی زنجیر را
جوی شیر از قدرت فرهاد میبخشد خبر
میتوان در زخم دیدن جوهر شمشیر را
کشور دیوانگی امروز معمور از من است
من بپا دارم بنای خانهی زنجیر را
خنده کز دل نیست چون سوفار، نتواند گشود
عقدهی پیکان زهرآلود از دل ، تیر را
میرسد آزار بدگوهر به نزدیکان فزون
نوبر زخم از نیام خود بوَد شمشیر را
درگذر از چشم بوسیدن که شد دور از کمان
تیر تا بوسید چشم حلقهی زهگیر را
در حرم هر کس گناهی کرد، حدش میزنند
نگذراند عشق از همصحبتان تقصیر را
عالمی را کُشت و دست و تیغ او رنگین نشد
تیزی شمشیر، پاک از خون کند شمشیر را
سالها شد با گرفتاری به هم پیچیدهایم
چون کند آب روان از خود جدا زنجیر را؟
عقل کامل میشود از گرم و سرد روزگار
آب و آتش میکند صاحب بُرش شمشیر را
برنمیگردد برات قسمت حق، خون مخور
نیست ممکن باز گردیدن به پستان شیر را
نیست ممکن (صائب) از دل عقدهی غم وا شود
ناخنی تا هست در کف پنجهی تدبیر را
"صائب تبریزی"
http://kouchesaresher.blogfa.com
شهدا
ای نور چشم قافله سالار انقلاب
سرباز سید الشهدا یار انقلاب
فرزند برگزیده ایثار و عشق و خون
جان برکف همیشه ی بیدار انقلاب
عباس قطعه قطعه بی دست و سر شده
یک عمر پیش تیر بلاها سپر شده
سردار عشق، گوی سعادت مبارکت
در کام سرخ مرگ، عبادت مبارکت
سر لشگر شهید، سلیمانی عزیز
در بزم خون، لباس شهادت مبارکت
حقا که دشمنان پر از ادعای تو
چون مور له شدند همه زیر پای تو
آزاده ای که بود گرفتار اهل بیت
مقداد و حجر و میثم تمار اهل بیت
ایام قتل جعفر طیار تا خدا
پرواز کرد جعفر طیار اهل بیت
از قطره قطره خون دلش خیزد این پیام
ظل بلند رهبرمان باد مستدام
هر چند شد نصیب دل ما عزای او
در باغ خلد وصل خدا شد جزای او
دستش ز تن جدا شد و بال عروج یافت
آغوش باز کرد خمینی برای او
پیغام او به صحنه عالم علم شود
کی نخل انقلابِ چهل ساله خم شود
دلداده حسین چه زیبا شهید شد
آن محو در خدای تعالی شهید شد
از بس که بود سوخته آل فاطمه
در موسم شهادت زهرا شهید شد
میثم! قسم به عشق که صبح شهادتش
زیباتر است از شب و روز ولادتش
شعر حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(مطابقت #نهاد و #فعل)
بهطور عادی #نهاد از جهت #شخص و #شناسه با #فعل مطابقت دارد؛ برای مثال در جملهی زیر، کلمهی #آدمها بهصورت #جمع بهکار رفته است، پس فعل متناسب با آن نیز جمع است.
آدمها میتوانند دروغ بگویند و میگویند؛ بیاختیار، ناخودآگاه و بیمارگونه، بیآنکه به پیامدهایشان فکر کنند.
مواردی که سبب اختلاف نهاد و فعل میشود. :
۱- اگر نهاد، انسان و مفرد باشد، فعل میتواند برای ادای احترام بهصورت جمع به کار برده شود.
بازپرس محترم، برای تکمیل هرچه سریعتر این پرونده سؤالاتی پرسیدند.
۲- اگر نهاد جمع و بیجان باشد، میتواند هم با فعل مفرد هم با فعل جمع به کار برود؛ اگرچه شکل جمع آن در فارسی امروز پرکاربردتر است.
کتابها از دستم افتاد.
کتابها از دستم افتادند.
#نکته:
اگر نهاد جمله، #جمع و #بیجان باشد، اما با استفاده از آرایههای تشخیص، ویژگی انسانی به آن نسبت داده شود، فعل فقط به صورت #جمع به کار میرود.
ستارهها نگاه میکنند.
۳- هر یک از اسامی جمع نیز دربارهی تطابق با فعل، قواعد خاصی دارند.
الف) برای اسمهای جمع جاندار نظیر قافله، کاروان، لشکر، سپاه، دسته، مجلس، شورا، هیأت، گروه، مجمع، گله و رمه فعل مفرد بهکار میرود.
کاروان به مقصد رسید.
گروه پنج به علاوه یک جلسه تشکیل داد.
ب) اگر کلمهی مردم در جایگاه نهاد به کار رفته باشد، فعل بهصورت جمع نوشته میشود.
مردم برای اهدای خون آمده بودند.
ج) وقتی کلمهی ملت به عنوان نهاد بهکار میرود، فعل هم بهصورت مفرد و هم به صورت جمع میآید.
ملت کوشا نباید زیر بار ستم برود.
ملت کوشا نباید زیر بار ستم بروند.
د) اسم جمع #دسته، اگر برای #بیجان بهکار رود و در جایگاه نهاد باشد، فعل فقط به صورت #مفرد میآید.
دستهای پول پیدا شد.
دسته گلها آماده شد.
۴- هر یک از اسامی مبهم از قاعدهای خاص پیروی میکنند.
الف) اگر اسمهای مبهم یکی، کسی و هرکسی، برای جاندار به کار رود و در جایگاه نهاد قرار بگیرد، فعل به صورت #مفرد میآید.
کسی اینجا نیست؟
هر کسی میتونه با ما بیاد.
فکر کنم یک نفر سر رسید.
ب) اگر نهاد، یکی از اسمهای مبهم جاندار مانند: هر یک، هر کدام، هیچ یک و هیچ کدام باشد، فعل میتواند هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع بیاید.
هیچ یک با من همراهی نکردند.
هیچ یک با من همراهی نکرد.
هرکدام به راهی رفتند.
هرکدام به راهی رفت.
ج) اگر اسم مبهم #بعضی برای جسمی بیجان و در موقعیت نهاد به کار رود، فعلش میتواند هم بهصورت #مفرد و هم به صورت #جمع به کار رود.
بعضی لباسها، بادوامتر است.
بعضی لباسها بادوامترند.
۵- فعل برخی از جمعهای مکسر همیشه با فعل مفرد به کار میرود. مهمترین این کلمات عبارتند از: اخلاق، عواقب، روابط، احوال، وظایف، مخارج، مداخل.
اخلاق او ناپسند است.
عواقب این انتخاب، روزی گریبانگیر تو خواهد شد.
۶- درباره کلمهی اینجانب باید توجه داشته باشید که در نامههای اداری وقتی به نشانهی تواضع و ادب، در جایگاه نهاد به کار برود فعل آن به صورت مفرد و سوم شخص بهکار میرود.
اینجانب تایپیست امور اداری به استحضار میرساند که دورهی آموزشی را با موفقیت به پایان رساندهام.
#نکته:
باید توجه داشت که در برخی جملات، همراهی نهاد با حروف در مفرد یا جمع بودنِ فعل تأثیرگذار است:
استاد و دانشجویان برای ارائهی یک مقالهی علمی به دانشگاه رفتند.
استاد با دانشجویان برای ارائهی یک مقالهی علمی به دانشگاه رفت.
آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
شهدا
ای نور چشم قافله سالار انقلاب
سرباز سید الشهدا یار انقلاب
فرزند برگزیده ایثار و عشق و خون
جان برکف همیشه ی بیدار انقلاب
عباس قطعه قطعه بی دست و سر شده
یک عمر پیش تیر بلاها سپر شده
سردار عشق، گوی سعادت مبارکت
در کام سرخ مرگ، عبادت مبارکت
سر لشگر شهید، سلیمانی عزیز
در بزم خون، لباس شهادت مبارکت
حقا که دشمنان پر از ادعای تو
چون مور له شدند همه زیر پای تو
آزاده ای که بود گرفتار اهل بیت
مقداد و حجر و میثم تمار اهل بیت
ایام قتل جعفر طیار تا خدا
پرواز کرد جعفر طیار اهل بیت
از قطره قطره خون دلش خیزد این پیام
ظل بلند رهبرمان باد مستدام
هر چند شد نصیب دل ما عزای او
در باغ خلد وصل خدا شد جزای او
دستش ز تن جدا شد و بال عروج یافت
آغوش باز کرد خمینی برای او
پیغام او به صحنه عالم علم شود
کی نخل انقلابِ چهل ساله خم شود
دلداده حسین چه زیبا شهید شد
آن محو در خدای تعالی شهید شد
از بس که بود سوخته آل فاطمه
در موسم شهادت زهرا شهید شد
میثم! قسم به عشق که صبح شهادتش
زیباتر است از شب و روز ولادتش
شعر حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شهدا
خوش به حال شهدا نورِ صفا را دیدند
در شبِ واقعه مصباح هدی را دیدند
خوش به حال شهدا چشم ز دنیا بستند
در عوض بارگه هفت سماء را دیدند
خوش به حال شهدا بندۀ شیطان نشدند
در تجلی گه اخلاص خدا را دیدند
خوش به حال شهدا، وای به حالِ من و تو
ما کجا و شهدا، بین که کجا را دیدند
ما پِی تذکرۀ کربُبَلا می گردیم
شهدا شاه ذبیحأ به قفا را دیدند
خوش به حال شهدا عقده گشایی کردند
اهتزازِ علم عقده گشا را دیدند
دست بر سینه نهادند و سلامی دادند
تاکه فرماندهی کل قوا را دیدند
نام فرماندۀ کل شهدا عباس است
ای خوش آن قوم یل شیر خدا را دیدند
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دعای مادر
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن می کند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است
آسمان زندگی شد روشن از نور پدر
گلشن هستی مصفا از صفای مادر است
قوت شیر از شیره جان می خوراند طقل را
وین شگفت آید که خون دل غذای مادر است
گرمی آغوش مهرش را ندارد آفتاب
مهربان تر دیگر از مادر خدای مادر است
از دم روح القدس عیسی پدید آمد اگر
باز هم پرورده در ظلّ همای مادر است
اوج گیرد قدر فرزند از دعای خیر او
چون دم عیسی بن مریم در دعای مادر است
قدر و جاهی را که در اسلام دارا شد اُویس
از کمال طاعت و خدمت برای مادر است
امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی
چون رضای مصطفی هم در رضای مادر است
بسکه محبوب است مادر داشتن بر هر کسی
مصطفی را دخترش زهرا، به جای مادر است
من که از مهر علی جان و دلم دارد صفا
این صفای باطن من از صفای مادر است
طبع والایم که منت بر نمی دارد ز کس
شرمگین از رحمت بی منتهای مادر است
بهترین منظر به چشم و دل مرا سیمای اوست
خوش ترین آواز در گوشم صدای مادر است
با تضرع چهره بر پایش(موید) سود گفت
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
مرحوم حاج سید رضا موید
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر لحظه در مصیبت تو گریه میکنم
بارانم و به غربت تو گریه میکنم
گاهی مرید گریة یعقوب میشوم
از شدت مصیبت تو گریه میکنم
یک شب بدون گریه نخوابیده چشم من
در حسرت زیارت تو گریه میکنم
شب ها ز سوز مقتل تو آه میکشم
تا صبح سر به تربت تو گریه میکنم
ای تکه تکة لب خشکیده ات، دلم
بر قصه شهادت تو گریه میکنم
حتی عدو به لطف عمیمت امید داشت
از این همه محبت تو گریه میکنم
فردا که چشم امت جدت به سمت توست
... بر جلوة قیامت تو گریه میکنم
خواندی به روی منبر نی... کهف و الرَّقیم!
یک عمر بر تلاوت تو گریه میکنم
شعرمهدی عبدالکریمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ