eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
632 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
115 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
از کربلای معلی صبح روز عاشورا (السلام علیك یا ابا عبدالله) حسین جان! ناله‌هایم را شنیدی به جسم خسته‌ام روحی دمیدی چو دیدی شوق تو در سینه دارم مرا با عشق ، سوی خود کشیدی سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
عصر عاشورا  آمدم در قتلگه تا شاه را پیدا کنم ماه را شرمنده از آن خلقت زیبا کنم گشته از باد خزان پرپر همه گل های من جستجو در بین این گل ها گل زهرا کنم دید تا عریان میان آفتابش گفت کاش خصم بگذارد بمانم سایبان بر پا کنم گر به خون، قانون آزادی نوشتی در جهان من هم او را با اسیری رفتنم امضا کنم تا شود ثابت که حق جاوید و باطل فانی است زین زمین تا شام غم برنامه ها اجرا کنم تا یزید دون نگوید فتح کردم زین عمل می روم تا آن جنایت پیشه را رسوا کنم می کنم با خاک یکسان کاخ استبداد کن تا دهان خود برای خطبه خواندن وا کنم تا کنی سیراب نخل دین، تو دادی تشنه جان من هم از اشک بصر این دشت را دریا کنم کاش بگذارند عدوان کای عزیز فاطمه در کنار پیکر صد پاره ات مأوا کنم بر تنت جان برادر نی سر و نی پیرهن دادخواهی تو نزد ایزد یکتا کنم گفت «انسانی» چو من نومید از هر در شوم روی حاجت را به سوی زینب کبری کنم (حاج علی انسانی) http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
امام حسین ع شهادت روز یازدهم پاره پاره حنجرت را بوسه باران می کنم عضو عضوِ پیکرت را بوسه باران می کنم . خاکِ اینجا ای برادر بوی زهرا می دهد قتلگاهِ اطهرت را بوسه باران می کنم . گیسوانم را به خونَت می زنم، قربانی ام این مِنا و مَشعرت را بوسه باران می کنم . نقشِ نعلِ اسبها بر سینه ات اُفتاده است قبله ی پیغمبرت را بوسه باران می کنم . دخترت افتاده روی پیکرِ بی راسِ تو گیسوانِ دُخترت را بوسه باران می کنم شعر رضا رسول زاده http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
روز عاشورا کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده؟ در دل دریای دشمن بی‌محابا ایستاده؟ لرزه می‌افتد به جان خیل دشمن از خروشش وز نهیبش قلب هستی، نبض دنیا ایستاده می‌گذارد پای بر فرق شط از دریادلی‌ها وه چه بشکوه و تماشایی‌ست دریا، ایستاده! گر چه زینب زیر بار داغ‌ها از پا نشسته تکیه کرده بر عمود خیمه‌ها، تا ایستاده او که دارد فطرتی نازک‌تر از آیینه حتی در مصاف خصم چون کوهی ز خارا، ایستاده با غریو «ما رأیتُ فِی البَلا اِلا جَمیلا» پیش روی آن همه زشتی، چه زیبا ایستاده! از قیام کربلا این درس را آموخت باید: ظلم را نتوان ز پا انداخت، الا ایستاده این پیام تک‌سوار ظهر عاشوراست یاران: مرگ در فرهنگ ما زیباست، اما ایستاده! استاد محمدعلی مجاهدی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
(حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف) مجلس ناخلف و عمه ی غم پرور من سوت و کف هلهله و عمه ی بی یاور من مجلس اهل ستم ، شیون اطفال حسین طشت زر ،بزم طرب ، قاری‌شان سرور من خیزران فخر کند بوسه زده لعلِ لبش من فدای لبت ای غنچه ی پیغمبر من اُمرا را ز حقارت به برش خوانده یزید تا که تحقیر کند عمّه‌ی دانشور من مست قدرت شده جولان بدهد از سر جهل نزد اطفال حرم ؛ سوخت ز غم پیکر من تیغ کین بوسه زده حنجر خونین حسین سر بر نیزه بُود تکیه گه و باور من طشت زر را به مقابل بگذارد از کین تا بسوزد دل اطفال حزین در بر من لب ببند (عامری) از واقعه‌ی بزم یزید خون مکن بیشتر از این به دل مادر من عامری • قم http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
🍁سوگنامه اسارت🍁 پایان روز واقعه بود و شبی سیاه بر شاهدان مانده ز طوفان کربلا کشتی بخون نشسته و مصباح کائنات صد پاره تن فتاده به گردابی از بلا بعد از غروب حادثه اهل سقیفه باز آتش به دامن حرم قدسیان زدند در غارت شبانه شیاطین شتافتند داغی دوباره بر دل آزادگان زدند دشتی پر از غزال رمیده ز شعله ها بر روی خارهای بیابان دویده اند در آن شب سیاه ، ...هراسان و بی پناه یک جای امن در دل صحرا ندیده اند کابوس شوم شام غریبان چو شد تمام "خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار" یک قتلگاه جسم ستاره بدون سر یک کهکشان اسیر ، .. همه سینه داغدار آغاز راه بود و اسیران هراسناک از اینکه بود همرهشان شمر و حرمله رفتند از حریم شهیدانِ بی کفن با دستهای بسته و پای پر آبله بر هر سریر نیزه سری مثل آفتاب روشن نموده بود شب بی ستاره را تصویری از شُکوه وَ بالنَّجمِ یَهتَدون هادی شدند راه پر از سنگ خاره را هرگز کسی ندیده شود آسمان اسیر یا آنکه روی نی .. سر شمس و قمر کنند کوهی بَرند بر سر بازار و بعد از آن نا مردمان به هلهله در وی نظر کنند ای آسمان که دست ترا بسته ریسمان باید فلک ز غصه ی تو جان بدر کند آتشفشان سینه ات ای کوه اقتدار داغ ستاره های سحر... شعله ور کند خون می چکد ز چشم قلم بر اسارتت هر واژه در بیان غمت لاله گون شده از رنج زخمهای دلت ای اسیر عشق در این چکامه قافیه هم رنگ خون شده طبع "شقایق" از غم تو دم گرفته است در روضه ای که وصف تن پاره پاره است طاقت نداشت روح غزل در مصیبتت وقتی که سینه از غم تو چهار پاره است حمید رضازاده " شقایق" کرمان http://eitaa.com/gom121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰه الحُسَين" از پی قتل تو چون خصم ستمگر برخاست خلعت فیض شهادت ، به قدَت آمد راست از ازل چون علم دین به کف عشق تو بود تا ابد ـ از پس قتلت ـ علم دین برپاست قامت سرو تو را باد حوادث چو فکند شد عیان شور قیامت که قیامت همه جاست ویل و وا بود عدو را ـ ز حیات تو ولی... غافل از آ‌نکه ز مرگت به جهان واویلاست تا که پژمان شدی ای نوگل گلزار رسول! مرغ دل‌ها به سرِ کوی تو سرگرم نواست نه فقط آدمیان ، نوحه‌گر از قتل تو اَند قدسیان را همه دم زمزمه‌ی حزن و عزاست روز و شب از غم مظلومی‌ات ای شاه شهید واحسینا ز زمین، خاسته تا عرش عُلاست چون تویی خون خدا و پسر خون خدا خونبهای تو خدا صاحبِ خون تو خداست پرچم عشق تو ای شاه قتیل العطشان! بر سرِ قبّه‌ی عَیّوقِ فلک ، پا برجاست عشق و جانبازی‌ات ای عاشق دلداده‌ی حق! به مَثل در ره معشوق چو شمس و حرباست ظلمت محفل ما از غم خاموشی توست اشک ما در ره تو مشعل روشنگر ماست هر مُحرم که شود وقعه‌ی قتلت تجدید محشر ثانوی از کثرت بانگ و غوغاست ای جگرگوشه‌ی زهرا ، به عزاخانه‌ی تو صاحب بزم عزا ، مادر زارت زهراست خواهرت مویه کُن و موی کنان از غم تو همدم مرغ شباهنگ به هر صبح و مساست کودکانت همه دم چشم به ره دوخته‌اند تا درآیی تو ز در ، زمزمه‌شان وا اَبَتاست کنج ویرانه رقیه چو یکی مرغ خموش خفته و منتظر دیدن روی باباست زاثر خار مغیلان ، به ره کوفه و شام پای او آبله‌‌گون، دیده ز غم خون پالاست بس که در هجر تو بگریست رقیّه نه عجب که یزید از غم آن طفل حزین نوحه سراست اهل‌‌بیت تو اسیرند به ویرانه‌‌ی شام شامِ شومی‌ست که بهر همه، بیت الاسراست ساربان دنی از کین ، غل و زنجیر گران بسته بر گردن سجاد ، که زین العُبّاست مدّعی خواست که نام تو فنا سازد لیک بی‌خبر بود که فرجام فنای تو ، بقاست نور ایمان تو فانی نشود در عالم... "آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست" ز انقلاب تو شده کاخ ستم خاک ، ولی خاک کوی تو به قلب دوجهان کاخ صفاست دشمنت گر ندهد رخصت پابوسی تو غم نباشد که مزار تو میان دل ماست (شمس قم) را دل و جان سوخت گر از قتل حسین زآن شررهاست که بر خیمه‌‌ی شاه شهداست ای فلک! اُف به تو و چرخ دگرگون تو باد کاین‌چنین ضایعه‌ی شوم ز بیداد تو خاست شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"زبانحال حضرت زینب کبری (س) خطاب به رأس برادر" بر سرِ نیـزه ، بــرادر...! بخـدا ، جـای تو نیست گرچه صـوتی ز روی نیــزه چو آوای تو نیست جــای تو عــرش بـریـن است نه بر روی زمیـن خــاک تیـــره ـ بخــدا ـ لایـق مــأوای تو نیست پسر حیــدری و سبط پیمبـر (ص) که : به دهر سروْ چون شاخه‌ای از قامت رعنــای تو نیست با چه رو شمــر دنی ، کُشت تو را تشـنه‌لبان ؟! دید چون رنگ به رخساره و سیـمای تو نیست بــه "ولای" تـــو ســـپردم دل محــنـــت زده را که کنــون در دل من غیـــر "تــولّای" تو نیست آمــدم تـــا کــه : ببــوسـم رخ گـلگـــون تــو را چه بگویم کــه سری بر تـن و بــالای تو نیست "خــاک عــالــم به سرم ، کز اثـر تیـــر و سـنان جای یک بوسه‌ی من بر همه اعضای تو نیست" آنقــدر زیـــر سُــم اسـب ، بـه تــو تــاختــه‌انـد که نشـانـی دگر از پیکـــر و اجـــزای تو نیست چشم من کاسه ی خــون است ز مظـلومـی تو بخــدا عــاطفــه در سینه ی اعـــدای تو نیست کـاش می‌شد که نبــینم تــن صــد چـــاک تو را کـه توانی به دو چشمم به تمــاشــای تو نیست کـاش می‌شد که دهـم جـــان به غــم فرقت تو که بجز خـون به دل خـواهــر تنهــای تو نیست بــا عـــزیــزان تـــو ام هــم‌سفــــر شـــام بـــلا که درین قافله جز داغ غـــم افــزای تو نیست گرچه خون است دلم ، صــبر کنم پیشه‌ی خود تا نگــوینـد که : این اُخـت شکیــبای تو نیست از تــو آمــوختــه‌‌ام خـــم نکنـــم قــامـت خود نــزد دشمــن، که جـز از مکتب والای تو نیست به مقــــام تـو کجـــا می‌رسد ای فــانــی عشق! صدچو مجنون‌که کسی نیز چولیلای تو نیست چون تــویـی خــون خـدا ، ای پسر شــیر خـدا خونبهــای تو به جـز خــالـق یکتـــای تو نیست خــون تــو ریخـت اگر روی زمیــن دشمــن تـو وسعـت روی زمیــن درخـور دریـــای تو نیست تو که هستی؟ کـه همه شـایـق عشـق تو شدند نیست یک‌تن که‌بجان عاشق‌وشیدای تو نیست پَــر قنــداق تو بخشید به فطــرس پــر و بــال معجــزی بهتـر ازین نیـز به امضــای تو نیست شــرح عشـق ازلـــی درخـــور هــر کـس نبــوَد خـامـه ی عشق به غیر از ید بیضـای تو نیست عـــرش تـا فـــرش همـــه ، مست تــولای تواند بـــاده‌ای نــاب تر از ساغــر صهبـــای تو نیست بی قرینی تو به ایثــار و سخـــا ای شـه حسن! حــاتــم طــایی، یک حــرف الفبـــای تو نیست هــر کـه دم میـزند از همـت و مـــردی و مــرام تـــار مـــویــی ز ســر زلـف چلیـــپای تو نیست وآنکـه خــود را ز کـرامـت بکنــد بــا تو قیــاس هــر کـه باشد بخـــداونــد ، مثــــنای تو نیست دم عیــسیٰ ز شمیـــم نفــس‌ات معجــــزه کـرد انبـــیا را بـه جهـــان ، غیـــر تمنـــای تو نیست یوسف مصـر ، اگر شهـــره به زیبـــایـی هسـت گــوشــه ‌ای از رخ زیـبــــای دل آرای تو نیست "دشمنت کشـت ولی نـــور تو خــامــوش نشد" هیچ نوری به جهان چون مَهِ سیمای تو نیست تــو شــدی اُسـوه ی آزادگــی و عشــق ، ولــی جز دنـائـت سخن از دشمـن رسـوای تو نیست (ساقـی) دلشده در حسرت درگــاه تــو هسـت حرمی، چون حــرم انــوَر و اعــلای تو نیست. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1399 http://eitaa.com/shamssaghi
١ 🥀چهارده بیت حسینی 🥀 قبول خاطر خون خدا شدن شرط است نه هر که مرثیه‌ای ساخت محتشم گردد __________🥀 مدّعی خواست که نام تو فنا سازد، لیک بی‌خبر بود که فرجامِ فنای تو، بقاست ✍شادروان سید علیرضا ______________🥀 دو بازوی تو قلم شد که حق نوشت افزار برای دفتر یوم الحساب می خواهد ______________🥀 تا کند آینه در آینه تکثیر حسین داشت هفتادو دو گلواژه ی تکبیر حسین ______________🥀 ستون خیمۀ کرب و بلا، در باد و در طوفان نمی‌افتد یقین،تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است __________🥀 وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس... این خیرِ کثیر __________🥀 هرکه شدآیینه دارِ دست سقای حسین برگ عیش آخرت از دست پیغمبر گرفت ✍دکتر سید محمد ______🥀 با تمام دردهایم می نویسم یا حسین باورم این است او نشنیده درمان می کند __________🥀 برترین تفسیر قرآن را به خون خود نوشت با گلویی از عطش، در کارزار نیزه ها ______🥀 گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست ______🥀 نزدیک‌‌ترین راه به الله، حسین است نزدیک‌‌ترین راه به ارباب، رقیه ست ______🥀 پر می‌کشم به شور تو با شعر پرچمت: «باز این چه شورش است که در خلق عالَم است؟» ______🥀 یا رقیه(س) با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟! دارم گلاب می شوم از شرم روی تو __________🥀 من نه مَداحم و نه مرثیه‌سازم– امّا سرفراز آنکه به توفانِ شما،خم شده است _________🥀 @adabkhane _________🥀