eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
663 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
120 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"زبانحال حضرت زینب کبری (س) خطاب به رأس برادر" بر سرِ نیـزه ، بــرادر...! بخـدا ، جـای تو نیست گرچه صـوتی ز روی نیــزه چو آوای تو نیست جــای تو عــرش بـریـن است نه بر روی زمیـن خــاک تیـــره ـ بخــدا ـ لایـق مــأوای تو نیست پسر حیــدری و سبط پیمبـر (ص) که : به دهر سروْ چون شاخه‌ای از قامت رعنــای تو نیست با چه رو شمــر دنی ، کُشت تو را تشـنه‌لبان ؟! دید چون رنگ به رخساره و سیـمای تو نیست بــه "ولای" تـــو ســـپردم دل محــنـــت زده را که کنــون در دل من غیـــر "تــولّای" تو نیست آمــدم تـــا کــه : ببــوسـم رخ گـلگـــون تــو را چه بگویم کــه سری بر تـن و بــالای تو نیست "خــاک عــالــم به سرم ، کز اثـر تیـــر و سـنان جای یک بوسه‌ی من بر همه اعضای تو نیست" آنقــدر زیـــر سُــم اسـب ، بـه تــو تــاختــه‌انـد که نشـانـی دگر از پیکـــر و اجـــزای تو نیست چشم من کاسه ی خــون است ز مظـلومـی تو بخــدا عــاطفــه در سینه ی اعـــدای تو نیست کـاش می‌شد که نبــینم تــن صــد چـــاک تو را کـه توانی به دو چشمم به تمــاشــای تو نیست کـاش می‌شد که دهـم جـــان به غــم فرقت تو که بجز خـون به دل خـواهــر تنهــای تو نیست بــا عـــزیــزان تـــو ام هــم‌سفــــر شـــام بـــلا که درین قافله جز داغ غـــم افــزای تو نیست گرچه خون است دلم ، صــبر کنم پیشه‌ی خود تا نگــوینـد که : این اُخـت شکیــبای تو نیست از تــو آمــوختــه‌‌ام خـــم نکنـــم قــامـت خود نــزد دشمــن، که جـز از مکتب والای تو نیست به مقــــام تـو کجـــا می‌رسد ای فــانــی عشق! صدچو مجنون‌که کسی نیز چولیلای تو نیست چون تــویـی خــون خـدا ، ای پسر شــیر خـدا خونبهــای تو به جـز خــالـق یکتـــای تو نیست خــون تــو ریخـت اگر روی زمیــن دشمــن تـو وسعـت روی زمیــن درخـور دریـــای تو نیست تو که هستی؟ کـه همه شـایـق عشـق تو شدند نیست یک‌تن که‌بجان عاشق‌وشیدای تو نیست پَــر قنــداق تو بخشید به فطــرس پــر و بــال معجــزی بهتـر ازین نیـز به امضــای تو نیست شــرح عشـق ازلـــی درخـــور هــر کـس نبــوَد خـامـه ی عشق به غیر از ید بیضـای تو نیست عـــرش تـا فـــرش همـــه ، مست تــولای تواند بـــاده‌ای نــاب تر از ساغــر صهبـــای تو نیست بی قرینی تو به ایثــار و سخـــا ای شـه حسن! حــاتــم طــایی، یک حــرف الفبـــای تو نیست هــر کـه دم میـزند از همـت و مـــردی و مــرام تـــار مـــویــی ز ســر زلـف چلیـــپای تو نیست وآنکـه خــود را ز کـرامـت بکنــد بــا تو قیــاس هــر کـه باشد بخـــداونــد ، مثــــنای تو نیست دم عیــسیٰ ز شمیـــم نفــس‌ات معجــــزه کـرد انبـــیا را بـه جهـــان ، غیـــر تمنـــای تو نیست یوسف مصـر ، اگر شهـــره به زیبـــایـی هسـت گــوشــه ‌ای از رخ زیـبــــای دل آرای تو نیست "دشمنت کشـت ولی نـــور تو خــامــوش نشد" هیچ نوری به جهان چون مَهِ سیمای تو نیست تــو شــدی اُسـوه ی آزادگــی و عشــق ، ولــی جز دنـائـت سخن از دشمـن رسـوای تو نیست (ساقـی) دلشده در حسرت درگــاه تــو هسـت حرمی، چون حــرم انــوَر و اعــلای تو نیست. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1399 http://eitaa.com/shamssaghi
١ 🥀چهارده بیت حسینی 🥀 قبول خاطر خون خدا شدن شرط است نه هر که مرثیه‌ای ساخت محتشم گردد __________🥀 مدّعی خواست که نام تو فنا سازد، لیک بی‌خبر بود که فرجامِ فنای تو، بقاست ✍شادروان سید علیرضا ______________🥀 دو بازوی تو قلم شد که حق نوشت افزار برای دفتر یوم الحساب می خواهد ______________🥀 تا کند آینه در آینه تکثیر حسین داشت هفتادو دو گلواژه ی تکبیر حسین ______________🥀 ستون خیمۀ کرب و بلا، در باد و در طوفان نمی‌افتد یقین،تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است __________🥀 وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس... این خیرِ کثیر __________🥀 هرکه شدآیینه دارِ دست سقای حسین برگ عیش آخرت از دست پیغمبر گرفت ✍دکتر سید محمد ______🥀 با تمام دردهایم می نویسم یا حسین باورم این است او نشنیده درمان می کند __________🥀 برترین تفسیر قرآن را به خون خود نوشت با گلویی از عطش، در کارزار نیزه ها ______🥀 گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست ______🥀 نزدیک‌‌ترین راه به الله، حسین است نزدیک‌‌ترین راه به ارباب، رقیه ست ______🥀 پر می‌کشم به شور تو با شعر پرچمت: «باز این چه شورش است که در خلق عالَم است؟» ______🥀 یا رقیه(س) با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟! دارم گلاب می شوم از شرم روی تو __________🥀 من نه مَداحم و نه مرثیه‌سازم– امّا سرفراز آنکه به توفانِ شما،خم شده است _________🥀 @adabkhane _________🥀
السلام علیک یا سید الساجدین و زین العابدین یا علی ابن الحسین ع .........پرچم دار عشق .......... ای سجده هایت زینتِ زهد و عبادت هر سیره ات تبین ایثار و اطاعت از پرتو نورت جهان گردیده روشن ای چارمین خورشید تابان هدایت زین العبادت خوانده حق در عالم قدس سرّ دعایی و دلیل استجابت سائل نرفته نا امید از درگه تو ای چشمه سار فضل و احسان و کرامت فرزند ثارالله و پرچمدار عشقی عشق آفرین و وارث خون و شهادت ای شاهد درد آشنای زخم شمشیر ای مظهر صبر و شکوه استقامت بر گردنت گر بسته زنجیر ستم خصم اما مثال کوه ماندی با صلابت با آن کلام دلنشین و نطق گویا شام بلا را کرده ای صبح قیامت با خطبه ات ویران نمودی کاخ ظالم حیران شده چشم فلک از این بلاغت ای داغ دار لاله های پر پر عشق آزرده ای از رنج های بی نهایت پایان روز واقعه در بین دشمن ماندی تو تنها با غم بی انتهایت بستند دستان تو و اهل حرم را عالم ندیده این همه ظلم و رذالت وقت عبور از قتلگه با گریه دیدی گلهای پر پر گشته ی باغ رسالت بر روی ناقه با غل و زنجیر و با تب پیموده ای راه اسیری با مرارت از هر طرف یک سر به نیزه هم دمت بود هم چون همایی در بلندای سعادت سرها جلودار اسیران ره عشق مانندی یک منظومه در قدر و جلالت اشک مدامت همچو دجله جاری از چشم عالم فدای اشکِ چشم و ناله هایت زهر جفا پایان رنج و ماتمت بود خون می چکد از چشم عالم در عزایت بر قلب سوزان " شقایق" کن نگاهی ای بحر مواج عنایات و کرامت حمید رضازاده " شقایق" کرمان http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْــدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا از بس ‌کـه : در عــزای پــدر ، گـریه می‌کند خــون‌ها به‌ جــای اشک بصـر گـریه می‌کند بـانگ تــلاوتی که به گـوشش رسیده است بــر نـیـــزه ، از لبـــان پـــدر ، گـریه می‌کند از ظهـر خـون و شام غریبـان اهل‌بیت (ع) هر شب نشـسته تا به سحـــر گـریه می‌کند چـون کشــتی ســـپاه حسیـنی بــه نیـــنوا در خون شده‌ست زیـر و زبـر گـریه می‌کند بیـند به چشم خویش چو در آسمـان عشق بــر نیـــزه هــا طـــلوع قمـــر گـریه می‌کند دیــده گـــلوی اصغــــر در خــون تپــیده را پــرپــر شــده ز تیـــر سه‌ســر گـریه می‌کند بر روی نیـزه‌هـای سـتم چونکه دیـده است هفتــاد و دو جــداشـده سـر ، گـریه می‌کند از مــرگ جانگــداز عــزیـزان مصطفی‌(ص) با اشـک و آه و خــون جگـــر گـریه می‌کند بیـــند چـو آل عصمــت سلطــــان کــربـــلا در راه شــامِ غـــم بــه سفـــر گـریه می‌کند یـــاد لبـــان تـشــنـه ی بــابــا ، بــه روی آب چون می‌کنـد به دیــده نظـــر گـریه می‌کند آه و فغـــان تشــنه‌لبـــان را شـنــید و دیــد نـــزد ســـتـم نـکـــرد ـ اثــــر ، گـریه می‌کند هر چنــد گــریــه‌خیـــز بـوَد شـرح کــربـــلا امـــا بــــرای خـلـــــق بشـــر ، گـریه می‌کند چون کـربلا حیــات مسلمانی است و دیــن بـــر مُســلمِ بـــدون خـبـــــر ، گـریه می‌کند این اسـت شـرح راز امـامــت ، کـه بـا دلـی خـالی ز بغـض و کیـنه و شـر گـریه می‌کند در کـــربـــلا، کـه هسـت نمـــاد مقـــاومــت بــر پیـــروان خســته‌ کمـــر ، گـریه می‌کند بـر آن جمــاعتی کــه : بــه بـــازار عـاشـقی پیـوسـته چـون ‌کنــند ضـــرر گـریه می‌کند چون عــده‌ای شدند ز غفـلت، غـــلام ظـلم بــر شـیعـیــان تــشــنـه‌ی زر ، گـریه می‌کند (ساقی) همین بس‌است در احـوال آن امام در مــرگِ شـاهِ نیــزه به سـر ، گـریه می‌کند شد عاقبت شهیــد به حکـم "ولیـــد" پست گردون دوباره از غمی عظما به غم نشست. سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
بسم الله النور نیست روزی رسد و یاد تو آقا نکنیم یادی از تشنگی و غصه ی عظما نکنیم نیست روزی که نگوییم " اباعبدالله " توشه ای بهر پس از مرگ مهیا نکنیم شاکر ذات الاهیم از این مهر " حسین " جز به آن درد دل خویش مداوا نکنیم کاش در دوره ی ما منتقم از راه رسد جز وصالش ز خدا هیچ تمنا نکنیم بارالها !!! تو نظر کن به دل تک تک ما تا که در حادثه ها وعده ی فردا نکنیم دل چو گردد وطن عشق به دنیا بیشک مونسی گوشه ی آن غمکده پیدا نکنیم غمکده نیست مگر آن لحد و برزخ ما دیگر آنجا هوس لذت " دنیا " نکنیم تا توانی بشو با قلب و زبانت ذاکر روزگاری رسد و ما لب خود وا نکنیم هیچکس با تو مدارا نکند وقت ممات گر که ما با دل خود رفق و مدارا نکنیم رفق ما با خودمان نیست مگر یاد خدا تاکه با وسوسه ای خویشتن اغوا نکنیم با حسین بن علی بودن ما یاد خداست داخل حزب " ستم" ثانیه ای جا نکنیم منصور کمالی 12 محرم 1445 8 مرداد 1402 http://eitaa.com/gom121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
«اَلسَّلامُ عَلَیكَ یٰا ثارَاللّٰهِ وَابنَ ثارِه» بخوان بخوان که قلم کردہ شِکوه‌‌ها را سر "به نام نامی سر ـ باسمه تعالی سر" قلم به سینه‌ی کاغذ چو بید می‌لرزد که از کجا بنویسد ز دست، پا ـ یا ـ سر؟ بلی! ز سر بنویسد ولی چگونه سری؟ از آن سری که ندارد قرینه، حاشا سر... سری که سَروَر سرهای نینوایی بود ز تن جدا شد و با نیزہ رفت بالا، سر به نیزہ خواند کلام خدا و بعد از آن برفت سوی خداوند حیّ ِ یکتا سر زمین چگونه نلرزد به خود چو می‌بیند : عزیز فاطمه (س) را بر فراز صحرا ، سر چه گویم از دل زینب چو دید دست جفا که کرده با دل ِ سنگ از بدن ، مجزا ، سر کشید آهی و ، سر سوی آسمان‌ها ، گفت : که ؟ دیده است به عالم چنین خدایا سر رقیه کنج خرابه به خود بگفت : آیا... زند دگر به من اکنون جناب بابا سر ؟ به تشت خون نظر افکند و دید رأس پدر به آه و ناله بگفتا که : دیده بگشا سر نگاه کن به من ای سَر که خفته‌ای در تشت! که یک نگاهِ تو بر من ‌دهد تسلّا ـ سر اگر که وانکنی دیده ، پس ببر با خود که نیست از تو مرا غیر ازین تقاضا سر قلم چگونه نلرزد از این ستم بر خود ؟ چنین حدیث غم‌افزا ، شنیدہ آیا سر ؟ به تیر و نیزہ و شمشیر، اوفتاد از اسب بدون دست ، علمدار ـ بر زمین با سر تنی که بود شبیه پیمبر خاتم (ص) به تیغِ خصم شدہ قطعه قطعه سرتاسر به روی دست پدر حنجرش هدف گردید رضیع دشت بلا ، گویم از تنش یا ـ سر ؟ ندیدہ چشم فلک این‌چنین ستم هرگز ز هیفدہ تن گلگون ، به عرش اعلا سر الا که در پی مفهوم عشق ، حیرانی! ببین که عشقِ به حق را نموده معنا سر به دشت کرببلا در میان آتش و خون قلندرانه به پا کردہ است غوغا سر چنانکه تیغ زبان تیزتر ز شمشیر است در آن میان شدہ حتی تمام اعضا سر به راہِ دین خدا در ستیز ـ با کفار نداشته ز عدو وُ ـ ز تیغ ، پروا سر به سجدہ‌‌گاہ عبادت، به مسجد کوفه به راہ دین خدا ، دادہ است مولا سر همین بس‌است که عبرت بگیرد این دشمن که کردہ دین خدا را همیشه احیا سر قلم شکست در اینجا و بر زمین افتاد نوشت تا که جدا شد ز روی تن‌ها ، سر اَلا امام مبین ، منجی جهان! برخیز... شتاب کن که بگیری تقاصِ سر را سر به جمکران وصالت چه جمعه‌ها که گذشت نیامدی و نشد تا ببینمت با سر چو نیست قسمت ما پای‌بوسی‌ات اما به وقت موت، کرم کن بزن تو بر ما سر‌ دوبارہ دست شقاوت، به انهدام بشر از آستین زدہ بیرون و کردہ بلوا سر بیا و آتش مستکبران ـ فرو بنشان! که شعله می‌کشد از فرش تا ثریا سر به حق (ساقی) بی‌دست کربلا برخیز بزن به تیغ عدالت ، تمام اعدا... سر حکومت علوی را به رغم بدخواهان به پا نما و جهان را ـ بگیر سرتاسر ردیف کردم اگر سر درین قصیدہ ولی خلاف قاعدہ طی می‌کنم همین‌جا سر بدان امید ، که گیری تقاص مظلومان نشسته‌ام به تماشا ز خاک ، تا محشر سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
1_1002066518.mp3
19.79M
●●❥❥❥❥﷽ ❥❥❥❥●● ─━━━⊱💫⊰━━━─ زیـارتـــــــ‌آل‌یاســـین الـٰلّهُمَ‌عَجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌‌سلام‌الله‌ السلام‌علیک‌یا اباعبدالله🚩 🚩السلام‌علیک‌یا ثارالله 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🤲ان‌شاءالله http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسّلامُ عَلیكَ یٰا اَبٰاعَبداللهِ الحُسَین" چشم دل وا کن که بینی رمز و راز کربلا ای که می‌بینی فقط ، سوز و گداز کربلا کربلا گریاندن و ماتم نمی‌باشد که هست عشق و ایثار و شهامت ، رمز و راز کربلا از حسین آموز اخلاص عمل را وُ ببین بندگی را ـ در قیام و در نماز کربلا کربلا یعنی گذشتن از خود و دلبستگی خود رها کن از تعلق ، در فراز کربلا کربلا یعنی نرفتن زیر بار ظلم و زور می‌رسد کی پای ما ، بر یکّه تاز کربلا نیست خاکی قابل تکریم‌تر ، از این دیار نیست حتی کعبه‌ی حق ، هم‌تراز کربلا خاک گلگونی که هفتادو دو گل در بر گرفت تا که گردد باغی از گل ، سرفراز کربلا زیورآلات جهان ، هرچند دل را می‌بَرد کی شود هم‌سنگِ خاک دل‌نواز کربلا بود نصرانی وهب، اما به رؤیا دیده بود هیچ مِیدانی ندارد ، امتیاز کربلا... هر دلی با یک نوا دمساز می‌گردد اگر می‌زند اما دل شوریده ، ساز کربلا رهرو شیطان مباش و از جهالت دور باش اقتدا کن ، بر امام پاکباز کربلا چاره‌ی خود را طلب هرگز مکن از دست غیر غیر دست پادشاهِ چاره‌‌ساز کربلا می‌کند از جان تحمل زائر کوی حسین تا که پیماید رهِ دور و دراز کربلا سال‌ها طی شد ولی قسمت نشد دیدار یار کن نصیب ما خداوندا ، جواز کربلا بر سر بام جهان تا روز محشر می‌توان دید بر پا ، پرچمِ در اهتزاز کربلا (ساقیا) جامِ نیاز و ناز و راز زندگی کن طلب ، از کشتگان بی نیاز کربلا سید محمدرضا شمس (ساقی) 1398 http://eitaa.com/shamssaghi