eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
636 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
115 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بتاب اى مه تو بر کاشانه من که تاریک است امشب خانه من بتاب اى مه که بینم روى نیلى بشویم در دل شب جاى سیلى بتاب اى مه که تا با قلب خسته دهم من غسل ، پهلوى شکسته بتاب اى مه که شُویم من شبانه ز اشک دیده ، جاى تازیانه بتاب اى مه که تا کلثوم و زینب ببیند روى مادر در دل شب بتاب اى مه حسن مادر ندارد حسین من کسى بر سر ندارد بتاب اى مه گلستانم خزان شد به زیر خاک ، زهراى جوان شد http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
دل سراپرده ی محبتِ اوست دیده آیینه دارِ طلعتِ اوست من که سَر خَم نیاورم به دو کَون گردنم زیر بارِ منتِ اوست گر من آلوده دامنم چه عجب همه عالم گواه عصمت اوست من که باشم در آن حرم که صبا پرده دارِ حَریمِ حُرمتِ اوست بی خیالش مباد مَنظرِ چَشم زان که این گوشه جایِ خلوتِ اوست هر گلِ نو که شد چمن آرای ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست دور مجنون گذشت و نوبتِ ماست هر کسی پنج روز نوبتِ اوست فَقرِ ظاهر مَبین که حافظ را سینه گنجینه ی محبتِ اوست http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
سلام علیکم. و از هستند؛ در مورد سؤال عزیزی که در پی وی از حقیر داشتند مختصراً عرض می‌کنم. : ولی ـ اما ـ ولیکن ـ ولیک ـ لکن در جمله یکسانند. حرف ربط (پیوند) حروف ربط: حروفی هستند که دو جمله را به هم پیوند می‌دهند، به این ترتیب معنی دو جمله به هم ارتباط پیدا می‌کند. مانند: و ـ که ـ تا ـ اگر ـ اگرچه ـ زیرا ـ زیرا که ـ زمانی که ـ ولی ـ امّا ـ لکن ـ لیکن ـ ولیکن : من به دانشگاه رفتم؛ موفق به اتمام تحصیل نشدم. نشاید خون سعدی را بباطل ریختن بیا سهل است اگر داری به خط خویش فرمانی حضرت سعدی : مسؤولین در تلاش‌اند تا تورم را کاهش دهند؛ به‌طور کامل موفق نشده‌اند. من از دست غمت مشکل برم جان دل را تو آسان بردی از من حضرت حافظ ... مشکلات فراوانی داریم؛ نباید ناامید شویم. زنده رود آب حیات است شیراز ما ، از اصفهان بهْ حضرت حافظ : هرچه هست رحمت اوست و رحمت او به هر چیز واسع است؛ باب ضیافت، یک باب دیگر است. امام خمینی (ره) : به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای می‌نتوان از زبان مردم رست حضرت سعدی : تنت زورمند است و لشکر گران در اقلیم دشمن مران حضرت سعدی ... عرض هنر پیش یار بی ادبی‌ست زبان خموش دهن پر از عربی‌ست حضرت حافظ سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie روابط عمومی کانال آموزش عروض ابوالفضل عامری
. مرثیه شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها شام وصال آمد و صبح وصال رفت از لانه ام کبوتر بشکسته بال رفت آن گل که نُه بهار ز یک نیم خنده اش  می برد از دلم غم و رنج و ملال رفت سوگند بر اذان و اقامه که یار من  با صورتی که بود شبیه بلال رفت دیدم که قامتش ز کمان هم کمان تر است آمد الف به خانه ی من مثل دال رفت دیدم به چشم خویش که بانوی قهرمان  با سینه ای که بود به رویش مدال رفت شاعر: سید محسن حسینی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
جمعی که پیش خلق رخ گذارند به خاک پیش از اجل روند ز خست فرو به خاک نیرنگ عاقبت چه کند با سیه دلان جایی که آفتاب رود زردرو به خاک بر مور و مار جای نفس تنگ گشته است بردند بس که آدمیان آرزو به خاک از هجر شکوه بادر و دیوار می کنم چون داغ دیده ای که کند گفتگوبه خاک نیش است درنظر رگ ابری که خشک شد چندان که ممکن است مریز آبرو به خاک مرگ ازهوای عشق سرم را تهی نساخت خالی نشد زباده مرااین کدو به خاک از چشم حرص، دل نگرانی نبرد مرگ این زخم جانستان نپذیرد رفو به خاک از حسرتش به سینه زند سنگ،لامکان آن گوهری که می کنیش جستجو به خاک زان لعل آبدار خوشم با جواب خشک سازند درمقام ضرورت وضو به خاک غافل به ماندگان نظر از رفتگان کند گر صد هزار رود پیش ازو به خاک شرط سجود حق ز جهان دست شستن است زنهار روی خود ننهی بی وضو به خاک صائب ز داغ لاله سیه روزتر شود هر قطره خون که می چکد ازتیغ او به خاک صائب تبریزی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
نخلی که شکسته ثمرش را نزنید مرغی که زمین خورده پرش را نزنید دیدید اگر که دست مردی بسته دیگر درِ خانه همسرش را نزنید 🖤🖤🦋🖤🖤 بر سوخته باغ ما دگر سر نزنید این خانۀ آتش زده را در نزنید از ما گذشت، مادری را دیگر در خانه به پیش چشم دختر نزنید  شاعر:غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ نامت همیشه زمزمه ی بی امان ماست ما اهل خاک و روضه ی تو آسمان ماست در زیر سقف روضه ات ای صبح بی غروب تنهاترین مجال تنفس، از آن ماست محتاج نور نیست هر آنکس تو را شناخت مهرت چراغ خانه ی هر دو جهان ماست مادر شدی و لحظه به لحظه حواس تو در پیش "اعتقاد دل" و "آب و نان" ماست ذکر شریف فاطمه، ای خیر دستگیر سنگین ترین عبادت روی زبان ماست داغ تو را نه اینکه فقط گریه می کنیم امروز درس فاطمیه، امتحان ماست واجب ترین فریضه ی ما فاطمیه است این اعتقاد قاطبه ی دوستان ماست صورت کبود روضه ی دیوار و کوچه ایم این زخم های سرخ همیشه نشان ماست جان داده ای به راه امامت که همچنان نام علی هنوز بلند از اذان ماست شعر: کربلایی حسن کردی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ گل‌های عالم را معطر کرده بویت ای آن که می‌گردد زمین در جستجویت یادش به‌خیر آن روزها ریحان به ریحان می‌چید پیغمبر بهشت از رنگ و بویت سیاره‌ها را در نخی می‌چیدی آرام می‌ساختی تسبیحی از خاک عمویت برداشتند از سفره‌ات نان، مردم شهر جرعه به جرعه آب خوردند از سبویت درهای رحمت باز می‌شد با دعایت دردا که می‌بستند درها را به رویت تاریخ می‌داند فدک تنها بهانه‌ست وقتی بهشت آذین شده در آرزویت وقتی منزه گشته خاک از سجده‌هایت وقتی مطهّر می‌شود آب از وضویت چادر حمایل می‌کنی از حق بگویی حتی اگر یک شهر باشد روبرویت برخاستی با آن صفت‌های جلالی این بار آتش می‌چکید از خلق و خویت حتی زمان می‌ایستد از این تجسم تو سوی مسجد می‌روی، مسجد به سویت از های و هو افتاد دنیا با سکوتت دنیا به آرامش رسید از های و هویت از بانگ بسم الله رحمن الرحیمت از شکوه‌هایِ «الذین آمنویت» تو خطبه می‌خواندی و می‌لرزید مسجد ذرات عالم یک‌صدا لبیک‌گویت خطبه به اوج خود رسید آن‌جا که می‌ریخت مدح علی، حیدر به حیدر از گلویت گفتم علی... او قطره قطره آب می‌شد آن شب که روشن شد سپیدی‌های مویت آن شب که زخم تو دهان وا کرد، آرام زخم تو آری زخم... آن رازِ مگویت شعر: سید حمیدرضا برقعی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ تکبیر ما چیره به هر ناقوس خواهد شد این قطره ها یک روز اقیانوس خواهد شد امروز هر کس پیرو راه سلیمانی است فردا برای دشمنان کابوس خواهد شد نابودی ایران تلاش دشمن است اما بار دگر از سعی خود مایوس خواهد شد ضعفی که دشمن در گمانش هم نخواهد بود چندی دگر در لشکرش ملموس خواهد شد سردار ما پر زد ولی دشمن بداند که خاکستر ققنوس هم ققنوس خواهد شد روزی که گلبانگ اذان ها یاعلی گردد آن روز سهم عده ای افسوس خواهد شد ما زنده ی عشقیم ما از نسل اعجازیم در سایه ی سربند یازهرا سرافرازیم از شهر کرمان آمد و الگوی ایران شد با نفس خود جنگید و آخر مرد میدان شد از بار دنیا شانه خالی کرد و حق را یافت در لابلای لاله زار عشق پنهان شد اخلاص و صبر و عشق را در کوله بارش ریخت تا در مسیری ناب همراه شهیدان شد عمار شد پای ولایت ماند در سختی در یاری اسلام سعی او دو چندان شد وقتی به چادر خاکی مادر توسل کرد منّا شد و در خانه ی تطهیر سلمان شد میثم شد و در شام دم از شاه مردان زد سنگ عقیقش زینت دست سليمان شد بر سینه اش وقتی مدال ذوالفقار آمد در قلب شیعه باز حس افتخار آمد در ناامیدی ها نظر سوی خدا داریم در شام غم، مهر علی مرتضی داریم از سردمهری ها نمی‌ترسیم و دلگرمیم در سینه، نور حجت هشتم رضا داریم ما داغدار مادری قامت کمان هستیم ما شکوه از تاریخِ بعد از مصطفی داریم بعد نبی تحریف شد رسم مسلمانی ما خاطراتی تلخ از آن ماجرا داریم بغداد و شام و کربلا درد و غم است اما هر غصه ای داریم ما از کوچه ها داریم محسن شهید غربتِ زهرای اطهر شد در داغ آن شش‌ماهه عمری ما عزاداریم سوز دل آن قصه را دیوار می داند عمق مصیبت را فقط مسمار می داند شعر: سید روح الله موید http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ «بهشت روی زمین» مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش، خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید، ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت... حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت شعر: محمد جواد غفورزاده http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄   دخت رسول و، این همه خونین جگر چرا؟ فلک نجات و، غرقه به موج خطر چرا؟! نه سال خانه داری و صد سال رنج و غم یک مادر جوان و خمیده کمر چرا؟! مسجد، کنار خانه و زهرا به درد و رنج می‏رفت بر زیارت قبر پدر چرا؟! با داعیان صحبت خیر البشر بگو: چندین جفا به دختر خیر البشر چرا؟ گیرم که بود بغض علی در نهاد تو سیلی زدن به صورت زهرا، دگر چرا؟! سیلی زدی به مادر و، دستت شکسته باد! مادر زدن مقابل چشم پسر چرا؟! گلچین اگر نداشت عداوت به باغبان آتش زدن به باغ و شکستن شجر چرا؟ شعر زنده یاد حاج سید رضا موید http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ فاطمه! ای انیس و همسر من (شمع کاشانه ی علی) ای مَه ِ آسمان مهر و وفا ای گل گلسِتان لطف و صفا ای دُر دُرج قلزم توحید ای مَهِ برج عالم تجرید ای بلند اختر سپهر ولا ای مهین دخت خسروِ بطحا ای یگانه معین و یاور من فاطمه! ای انیس و همسر من رفتی و رفت جان من از تن زندگی بی تو بدتر از مردن خود بگفتی ز ضربت سیلی خصم دون کرده صورتت نیلی شرم ، قنفذ نکرد از رویت تازیانه چو زد به بازویت؟ لیک ناگفتی آن حرامی مست با لگد پهلوی تو را بشکست محسن‌ات سقط شد ز ضربت در تو نکردی مرا چگونه خبر؟ کار خود را به فضّه فرمودی راز خود را به فضّه بنمودی که نبیند علی مصائب تو نشود آگه از نوائب تو کردی آن رازها نهان از من تا که شد فاش وقت غسل و کفن بلکه گفتی که مخفی از انظار بسپارم تو را به خاک مزار شب به خاکت همی نهان دارم مخفی از چشم دشمنان دارم کس خبر از مزار تو نشود آگه از رازِ کار تو نشود رمز آن گفته شد کنون افشا که نداند علی ، ملال تو را جان به قربان قبر گمنامت وآن نهانگاه بی در و بامت جان من از شرار داغ تو سوخت بر سر قبر بی چراغ تو سوخت بی تو شد شام تار ، روز علی سوخت عالم ز داغ و سوز علی بی تو تاریک ، گشته کاشانه از غمت خانه گشته غمخانه تا تو در خانه ی علی بودی شمع کاشانه ی علی بودی بی تو گردیده تلخ کام علی که یکی گشته صبح و شام علی بعدِ تو زندگی مراست حرام که مرا بعد توست کار  تمام گر مزارت نبُد ز خلق ، نهان بود تعطیل ، بارگاهِ جهان کودکان تو شام تا به سحر وردشان هست ذکر یا مادر گوششان گر به ناله ی پدر است همه چشم امیدشان به در است یاد روی تو شمع خانه ی ماست روشنی بخش آشیانه ی ماست حالیا چون رَوی به نزد پدر فاش کن ظلم آن دو بداختر چو برفتی به محضر بابا گو علی را ، گذاشتم تنها گو اگر کودکان یتیم شدند گشته بی مادر و لطیم شدند در حقیقت علی شده‌ست یتیم بعد من گشته داغدار و لطیم کودکان را به من چه بسپردی کاش با خود مرا تو می‌بردی (شمس قم) بس‌که از فراق تو سوخت عالمی را ز افتراق تو سوخت روز و شب گوید ای مهین مادر به فدای تو جانِ جنّ و بشر شعر:شادروان سید علیرضا شمس قمی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ « نماز آیات » از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟! صدا زد: «اشهد ان علی ولی‌الله» ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیت علی خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد میان شعله دعایش ظهور مهدی بود که آه سوختگان بیشتر اثر دارد شعر: کربلایی مجید تال http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ ای یادگار آدم و ادریس، ای قلم برکش قلم به صفحۀ تلبیس، ای قلم کن شست‌وشو به چشمۀ تقدیس، ای قلم وآن‌گه ثنای فاطمه بنویس، ای قلم بنویس ای قلم، که خدا خواستار اوست امر جهانیان همه در اختیار اوست بنویس این‌که فاطمه، محبوبۀ خداست مجموعه صفات و، کمالات انبیاست یک زن، ولی معلم مردان پارساست او از خدای باشد و از غیر او جداست بنویس این‌که فاطمه، ناموس اکبر است خاک رهش به هستیِ عالم، برابر است... با آن‌که انبیا، غم دنیا نداشتند دل جز به یاد حیّ توانا نداشتند چیزی کم از عبادت و تقوا نداشتند یک غبطه داشتند که زهرا نداشتند! زهرا عطیه‌ای ز خدا بر پیمبر است وین افتخار، فوق مباهات دیگر است ای عصمت خدا، که خدایی‌ست یاد تو عصمت نهاده است خدا در نهاد تو عشق و محبت است و ادب، خانه‌زاد تو در خانه‌داری است کمال جهاد تو پیداست حُسن تربیت از زینبین تو صلح حَسن گواه و، قیام حسین تو... در چهرۀ تو، نور خدا دیده می‌شود با هل أتی، عطای تو سنجیده می‌شود در روز حشر، قَدر تو فهمیده می‌شود آن‌جا به احترام تو بخشیده می‌شود، جُرم کسی که هست به مِهر تو استوار با هر که دوست‌دار تو را هست دوست‌دار... شعر: مرحوم حاج سید رضا مؤید http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ رخت عزا بر تن، عرش مُعَّلی شد گهواره‌ی محسن، تابوت زهرا شد مولای ما هرچند، مظلوم‌وتنها بود با رفتن زهرا، تنهای تنها شد بر تن فراوان داشت، زخم از دورویی‌ها کاری‌ترین اما، حالا هویدا شد شب شمع مآه آورد، پای بساط او هر روز تاریکش، با گریه فردا شد آن‌شب علی خود را، در خاک تدفین کرد یعنی برای او، پایان دنیا شد راز کبودی‌ها، شد برملا در غسل با گریه‌ی مولا، حل معما شد ما شمع بودیم و، در داغ او سوزان پرونده‌ی این عشق، با اشک امضا شد یک‌روز می‌آید، مردی و می‌گویند؛ زخمی که بر دل بود، حالا مداوا شد. شعر: کربلایی مجتبی خرسندی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ نه صبر به دل مانده نه در سینه قرارم بگذار چو آتش زجگر شعله برآرم   گر زحمتت افتد که نهی پای به چشمم بگذار که من چشم به پایت بگذارم   یک لحظه بزن بر رخ من خنده که یک عمر با یاد لبت خنده کنان اشک ببارم   خجلت کشم از دیده و از گریه عمرم گر پیشتر از آمدنت جان بسپارم   بگذاشته ام بر روی خاک حرمت رو شاید گنه از چهره بشوئی به غبارم   حیف از تو عزیزی که منت یار بخوانم لیکن چه کنم جز تو کسی یار ندارم   شامم شده تاریک تر از صبح قیامت روزم شده بی روی تو همچون شب تارم   ای منتظر منتظرانیوسف زهرا پائیزه شده بی گل روی تو بهارم   دادند مرا دیده که روی تو ببینم بی دیدن رخسار تو با دیده چه کارم   مهرت نتوان کرد برون از دل «میثم» گر خصم دو صد بار کشد بر سر دارم شعر: حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄   جلوه هفت فلك از اثر فاطمه است گوهر زهد و حيا تاج سر فاطمه است هركجا بگذرى از ملك فنا تا ملكوت سخن فاطمه است و خبر فاطمه است سایه ی چادر او بر سر ما گسترده است هرچه داريم ز فيض نظر فاطمه است كوثر عشق على خير كثير است ببين زمزم، آئينه‏ اى  از، چشم تر فاطمه است كهنه پيراهنِ در شام زفاف او را بس جامه ی بخشش و تقوى به بر فاطمه است مسجد شهر مدينه به تماشا بنشست كه جهان بسته به آه جگر فاطمه است قامت چرخ فلك پيش بزرگيش خم است گرچه از بار ستم ، خم كمر فاطمه است گرچه درياى صبورى است ولى غصه و آه مونس زندگى مختصر فاطمه است خون پهلوش به ديوار و در خانه نوشت مرگ در راه ولايت هنر فاطمه است پيشمرگ على خانه نشين شد هرچند پشت در محسن پرپر سپر فاطمه است آنشب از طرز نگاهش دل مولا فهميد لحظه ی سخت وداع و سفر فاطمه است آتش درد نه تنها دل در را سوزاند سينه ی اهل ولا شعله ور فاطمه است گرچه از كوچه بر او خاطره خوبى نيست كوچه كوچه دل ما رهگذر فاطمه است شاعر: کمیل کاشانی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ گل بر من و جوانی من گریه می کند بلبل به همزبانی من گریه می کند من پیر در بهار جوانی شدم که چرخ بر پیری و جوانی من گریه می کند سکوی قهرمانی من شد پناه در مولا به قهرمانی من گریه می کند نخل مدینه شاهد مظلومی من است بر قامت کمانی من گریه می کند کاهیده ام چنان که عجل گر رسد مرا مهمان به میزبانی من گریه می کند از هر نفس که می کشم آید شمیم مرگ مرگم به زندگانی من گریه می کند مردم فریبی است اگر در عیادتم از حیله، خصم جانی من گریه می کند گِریَم به همسرم که همین روزها دگر از مرگ ناگهانی من گریه می کند من گریه مخفیانه نمودم ولی علی ع برگریه نهانی من گریه می کند پژمرده لاله ام من و هر گوشه بلبلی بر روی ارغوانی من گریه می کند از درد شانه، شانه نشد موی دخترم زینب س به ناتوانی من گریه می کند دیگر حسین ع را نتوانم به بر گرفت این گل به باغبانی من گریه می کند در سینه رستگار ، غم و داغ دعوتند مهدی عج به میهمانی من گریه می کند شعر: سید محمد رستگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ آییــنه‌،،، آییــنه،،، آییــنه،،، شـکسـته آن حرمت، آن حرمت دیرینه شکسته آن در که دخیل‌اند بر آن خــیل ملائک هم سوخته هـــم با لگد کــینه شکسته یک سینه ودست است که بوسیده پیمبر افسوس،همان دست،همان سینه شکسته دستی که همه رزق جهان است به دستش وز چرخش دسـتاس زده پینــه، شکسته وای از دل مـولا، دل مــولا، دل مـولا هرچـند در آن هست طمأنینه، شکسته در چـــاه نهان می‌کند آه جگـــــرش را آری، چــه کنـــد ماه؟ که آیینه شکسته مأمور به صبر اســت اســدالله، وگرنه جــز کفر نمی‌ماند از این دین شکسته ازنسل علی منتقمی هست که او می‌آید سوگند به بغضی که هر آدینه شکسته شعر:کربلایی علی سلیمیان http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ ای مادری که طعم آتـش را چشـیدی ای مادری که محسـن خود را ندیدی من زینبم پاسخ بده با این همه زخم از خانه تا مسجد چگونه می دویدی شرمنده شد حتی غلاف از بازوی تو وقتی کمـــربند عـلی را می کشـیدی وقتی پدر راسوی مسجدمی کشاندند خود راکشاندی بر زمین اما رسـیدی می خواستی نفـرین کنی اما نکـردی وقتی که بالای ســـر او تیــــغ دیدی دورعلی پروانه سان می گـشـتی اما شکوه نکردی هـر قدر طـعنه شـنیدی او از نگاه تو خــجـالت می کشــید و تو از نگاه او خجـالت می کشــیدی تو آن قـدر فکــر امامــت بوده ای که آتش گرفــتن را به جان خود خریدی شعر:مهدی نظری http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ گفتــــم به گل عـــارض تـو کار ندارد؛ دیـدم که حــــیـایی شــــــررِ نار ندارد دیوار به در گـفت مبادا که شـــوی باز این سیـــنه، دگــــر طاقـــت آزار ندارد خون گریه کن ای دیده،که یارهمه عالم جز محسن شش ماهۀ خــود یار ندارد تنها شفق سـوخته‌ دل بود که می‌گفت: «گل تاب فشـــــار در و دیـــوار ندارد» خون جگـرش دم به دم از دیـده بریزد آن کــو زِ غـــمت دیـدۀ خــون‌بار ندارد مـردم همـگی بنــــدۀ دنــیا شـــده آری دین ‌اســت متاعی که خــــریدار ندارد شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار  http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━