eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
663 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
120 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
پس از دو روز و دو شب به نیزه دیدم سرت دوباره جان یافتم ز صوت جان پرورت بیا ز بالای نی، به دامنم جای گیر تا که بشویم به اشک، ز چهره خاکسترت ز گوشه محملم پریده مرغ دلم گهی بسوی تنت گهی بگرد سرت نمیزد اینقدر کف نَقاره چنگ و دف دشمن اگر می‌شنید زمزمه مادرت اَجر رسالت ببین، وفای امّت ببین خنده قاتل شده، تسلیت خواهرت تا دم مردن بدوش بار بلا می‌کشم بلکه به شام بلا، زنده رسد دخترت بر تن خونین تو اشک فشان فاطمه با سر تو همسفر سَرِ علی اکبرت بعد شهادت کنی با سر بی تن جهاد کوفه شده جبهه‌ات، نیزه شده سنگرت دوش ز زینب نهان کجا شدی میهمان؟ که کنج مطبخ سرا، گشوده شد بسترت به محفل ماتمت یافته ره «میثمت» مـیان خـوبان شده روسیهی نوکرت حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان قاری قرآن و قرآن را زبان! قرآن بخوان با صدای خود مسخر کن تمام کوفه را کوفه را هم کربلا کن؛ همچنان قرآن بخوان گرچه بشکسته جبینت بر سر نی، سجده کن گرچه گشته از دهانت خون روان، قرآن بخوان تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان تا که اسلام تو را اهل زمین باور کنند ای امام کلّ اهل آسمان قرآن بخوان زادۀ مرجانه دارد قصد آزار تو را تا نرفتی زیر چوب خیزران قرآن بخوان صوت قرآن سر تو سربلندم می‌کند تا نگشته قامت زینب کمان قرآن بخوان یاد قرآن پدر کن؛ روی دست جدمان وارث حیدر! تو هم نوک سنان قرآن بخوان آنچه دیدم مادرم زهرا برایم گفته بود این مصیبت را نمی‌کردم گمان؛ قرآن بخوان هرکه هرچه دارد از این خاندان دارد حسین تا به «میثم» هم دهی سوز نهان قرآن بخوان حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
صُوت قرآن تو صبرم را رُبود از دل، حسین ز آن سبب سر را زدم بر چوبه محمل، حسین من ز طفلی بر سر دوش نبّی دیدم تو را از چه بگرفتی کنون بر نوک نی منزل، حسین؟ این تویی بالای نی ای آفتاب فاطمه؟ یا شده خورشید گردون بر زمین نازل، حسین می‌خورد بر هم لبت، گوئی تکلّم می‌کنی گاه با من، که بطفلان، گاه با قاتل، حسین ای هلال من ز بس در خاک و خون پوشیده‌ای دیدنت آسان، شناسائی بود مشکل، حسین اختیار دیده را پای سرت دادم ز دست ترسم از اشکم بماند کاروان در گِل، حسین با تنت در قتلگه بنشسته جانم در عزا با سرت بر نوک نی اُلفت گرفته دل، حسین با تمام دردها و غصّه‌ها و رنج‌ها نیستم آنی ز طفل کوچکت غافل، حسین هر چه پیش آید خوش آید، سینه را کردم سپر با اسارت نهضتت را می‌کنم کامل، حسین سوز و شور «میثم» بی‌دست و پا را کن قبول گوچه شعرش هست در نزد تو ناقابل حسین حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
کوفیان خون بدل خون شدۀ ما نکنید این قدر ظلم به ذریّۀ زهرا (س) نکنید بگذارید بگرییم به مظلومی خویش به سرشک غم ما خندۀ بی جا نکنید دین ندارید اگر غیرتتان رفته کجا اُسرا را، سر بازار تماشا نکنید هر چه خواهید به ما زخم رسانید ولی دیگر از زخم زبان، خون به دل ما نکنید پیش چشم اُسرا سنگ به سرها نزنید پای رأس شهدا هلهله بر پا نکنید این توقّع که بگریید به ما نیست ولی خنده بر گریۀ ذریّۀ طاها نکنید آیه ای کز لب خونین، سر نی می شنوید با دف و چنگ و نی و هلهله معنی نکنید داغ دل چاره به خندیدن دشمن نشود زخم را با زدن سنگ مداوا نکنید محمل دختر معصوم مصیبت زده را روبرو با سر ببریده بابا نکنید (میثم) از آل علی (ع) با همۀ خلق بگو ترک دین در طلب لذّت دنیا نکنید حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده هلال را به سر نیزه وقت ظهر که دیده هلال و ظهر و سرنیزه و تلاوت قرآن مصیبتی است که ما دیده ایم و کس نشنیده روا نبود که از هم جدا شویم من و تو چرا سر تو زمن زودتر به کوفه رسیده به نیزدار بگو چند گام پیش تر آید که چند بوسه بگیرم از این گلوی بریده به حیرتم که هنوز آفتاب مانده و خورشید به چهره پرده زخاکستر تنور کشیده دو روز پیش، جبین تو را زسنگ شکستند چرا زصورتت امروز خون تازه چکیده به جان فاطمه (س) دریاب جان فاطمه ات را که رنگ چهرۀ او همچو آفتاب پریده کنار محمل و دستم نمی رسد به سر نی مرا ببخش که قدّم زبار غصه خمیده به نخل (میثم) اگر آتش است سوز تو دارد که جز شرار دل از این درخت میوه نچیده حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ای به جسم چاک چاکت مانده جای نیزه ها وی ســر نـورانی ات شمس الضحای نیزه ها تــو بــه نــوک نیــزه هـا قرآن تلاوت می کنی مــن بــه خــون سـر کنم تفسیر پای نیزه هـا هــم نگـــاهـم را ز رویــت بــر نـدارم لحظه ای هــم دلــــم دنبــــالت آیــــد در قفـای نیزه ها خـــون ز حلقت روی دست نیزه داران ریخته؟ یــا روان گـــردیده اشــک بی صدای نیـزه ها کاش ازسنگ جفاپیشانی من می شکست کــاش روی قلـب مـن می ماند جای نیزه ها آشکـــارا گــــریـه مـی کـــردند اگر در ماتمت کــــاروان مـی مـــاند در اشـک عزای نیزه ها ای وجـــودت بــــاغ گـــل از بوسة ختم رسل از چــه پـر گشتی ز جای بوسه های نیزه ها نــیزه رفتـــه در تـــن و سر مانده بر بالای نی نیـــزه بـــا تـــو یـــا تو گشتی آشنای نیزه ها گـــر روم ســـوی وطــــن در نـــزد قبــر مادرم مــــو بـه مـو گـــویم بـر او از مــاجرای نیزه ها تا که همچون سنگ های کربلا گریند خون روضـــه بــاید خـواند "میثم" از برای نیزه ها حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم نامه ۴۱ ┄━━•●❥❈🌿🌹🌿❈❥●━━┄ 📜 : نامه به يكی از فرمانداران 1⃣ علل نكوهش يك كارگزار خيانتكار ♦️پس از ياد خدا و درود، همانا من تو را در امانت خود شركت دادم و همراز خود گرفتم و هيچ يك از افراد خاندانم برای ياری و مددكاری و امانت داری چون تو مورد اعتمادم نبود، آن هنگام كه ديدی روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته و دشمن به او هجوم آورده و امانت مسلمانان تباه گرديده و امت اختيار از دست داده و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختی و همراه با ديگرانی كه از او جدا شدند فاصله گرفتی تو هماهنگ با ديگران دست از ياريش كشيدی و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردی، نه پسر عمويت را ياری كردی و نه امانتها را رساندی. گويا تو در راه خدا جهاد نكردی و برهان روشنی از پروردگارت نداری و گويا برای تجاوز به دنيای اين مردم نيرنگ می زدی و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبی و غنائم و ثروتهای آنان را در اختيار گيری، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتی شتابان حمله ور شدی و با تمام توان، اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود، چونان گرگ گرسنه ای كه گوسفند زخمی يا استخوان شكسته ای را می ربايد به يغما بردی و آنها را به سوی حجاز با خاطری آسوده روانه كردی، بی آنكه در اين كار احساس گناهی داشته باشی. 2⃣ نكوهش از سوءاستفاده در بيت المال 🔻دشمنت بی پدر باد، گويا ميراث پدر و مادرت را به خانه می بری. سبحان الله! آيا به معاد ايمان نداری؟ و از حسابرسی دقيق قيامت نمی ترسی؟ ای كسی كه در نزد ما از خردمندان بشمار می آمدی ، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا کردی در حالی كه می دانی حرام می خوری و حرام می نوشی، چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدان راه خدا، كنيزان میخری و با زنان ازدواج می كنی؟ كه خدا اين اموال را به آنان واگذاشته و اين شهرها را به دست ايشان امن فرموده است. 3⃣ برخورد قاطع با خيانتكار 🔻پس از خدا بترس و اموال آنان را باز گردان و اگر چنين نكنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم نمود، كه نزد خدا عذرخواه من باشد و با شمشيری تو را می زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا اگر حسن و حسين چنان می كردند كه تو انجام دادی، از من روی خوش نمی ديدند و به آرزو نمی رسيدند تا آنكه حق را از آنان باز پس ستانم و باطلی را كه به ستم پديد آمده نابود سازم، به پروردگار جهانيان سوگند، آنچه كه تو از اموال مسلمانان به ناحق بردی بر من حلال بود، خشنود نبودم كه آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم؛ پس دست نگهدار و انديشه نما، فكر كن كه به پايان زندگی رسيده ای و در زير خاكها پنهان شده و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا كه ستمكار با حسرت فرياد می زند و تباه كننده عمر و فرصتها، آرزوی بازگشت دارد اما راه فرار و چاره مسدود است. ┄━━•●❥❈🌿🌹🌿❈❥●━━┄ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سجاده ی سجاد پر از اشک روان بود چهل سال خودش پای دلش مرثیه خوان بود کابوس حرم از جگرش زخم گرفته چهل سال به یاد عطش غم زدگان بود با یاد اسیران حرم, آب و غذایش چهل سال شب و روز فقط آه و فغان بود چهل سال دلش تنگ صدای علی اکبر چهل سال وضو ساخت و دلتنگ اذان بود از خاطر او محْو نشد جسم برادر در سینه ی آزرده ی او داغ جوان بود عمامه ی او سوخت, ولی موی سرش نه شرمنده ی موی سر دلسوختگان بود چشمان ترش زخم شد از اشک سحرها از آن همه گل در نظرش باغ خزان بود موی سرش از گوشه ی گودال سفید است این روضه برای دل او بسکه گِران بود در گوشه ای از هجره, به یاد تن عریان یک عمر خودش بود و همین قَدِ کمان بود تا آبِ گوارا به لبش خورد, دلش ریخت لبهای علی در نظرش آه, عیان بود چندی است که سجاده ی نیم سوخته ی او در سجده به حالات امامش نگران بود در کرببلا قاتل او زخمِ سنان شد دروازه ی ساعات فقط زخم زبان بود رضاباقریان http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت دختر چهل منزل میان هر گذر رفت مادر میان آتش در معجرش سوخت دختر به زور آستین معجر به سر رفت مادر میان‌ چهل نفر افتاد اما دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد دختر به کاخ شام با درد کمر رفت مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت سیدپوریا هاشمی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث