✍ #همسر_شهید:
✨ برای خواندن #نماز شب کاری به من نداشت، اصرار نمیکرد با هم بخوانیم.
✨ خیلی #مقید نبود که بخواهم بگویم هرشب بلند میشد برای تهجد، نه، هروقت امکان و فضا مهیا بود، از دست نمیداد.
✨ گاهی فقط به همان نماز شفع و وتر اکتفا میکرد، گاهی فقط به یک سجده. کم پیش می آمد مفصل و با اعمال بخواند.
✨ میگفت: «آقای بهجت می فرمودند: اگه بیدار شدی و دیدی هنوز اذان نگفتن و فقط یه #سجدهٔ_شکر به جا بیاری که سحر رو بیدار شدی، همونم خوبه!»
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم
#همت_حاج_قاسم
🍃🌸🍃
🌷شادی روح شهدا #صلوات
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
پسرک فلافل فروش🍃
زندگینامه و خاطرات شهید هادی ذوالفقاری🌹
قسمت دوم2⃣
پسرك فلافل فروش
راوی:يكي از جوانان مسجد🌹
كار فرهنگي مسجد موسي ابن جعفر 7 بسيار گسترده شده بود. سيد علي مصطفوي برنامه هاي ورزشي و اردويي زيادي را ترتيب ميداد.
هميشه براي جلسات هيئت يا برنامه هاي اردويي فلافل ميخريد. ميگفت هم سالم است هم ارزان.
يك فلافلفروشي به نام جوادين در خيابان پشت مسجد بود كه از آنجا خريد ميكرد.
شاگرد اين فلافلفروشي يك پسر با ادب بود. با يك نگاه ميشد فهميد اين پسر زمينه معنوي خوبي دارد. بارها با خود سيد علي مصطفوي رفته بوديم سراغ اين فلافلفروشي و با اين
جوان حرف ميزديم. سيد علي ميگفت: اين پسر باطن پاكي دارد، بايد او را جذب مسجد كنيم.
براي همين چند بار با او صحبت كرد و گفت كه ما در مسجد چندين برنامه فرهنگي و ورزشي داريم. اگر دوست داشتي بيا و توي اين برنامه ها
شركت كن.
حتي پيشنهاد كرد كه اگر فرصت نداري، در برنامهي فوتبال بچه هاي مسجد شركت كن. آن پسرك هم لبخندي ميزد و ميگفت: چشم. اگر
فرصت شد، مييام.رفاقت ما با اين پسر در حد سلام و عليك بود. تا اينكه يك شب مراسم
يادوارهي شهدا در مسجد برگزار شد. اين اولين يادوارهي شهدا بعد از پايان دوران دفاع مقدس بود. در پايان مراسم ديدم همان پسرك فلافل فروش انتهاي مسجد نشسته! به سيد علي اشاره كردم و گفتم: رفيقت اومده مسجد.
سيد علي تا او را ديد بلند شد و با گرمي از او استقبال كرد. بعد او را در جمع بچه هاي بسيج وارد كرد و گفت: ايشان دوست صميمي بنده است كه حاصل زحماتش را بارها نوش جان كردهايد!
خالصه كلي گفتيم و خنديديم. بعد سيد علي گفت: چي شد اينطرفا اومدي؟!
او هم با صداقتي كه داشت گفت: داشتم از جلوي مسجد رد ميشدم كه ديدم مراسم داريد. گفتم بيام ببينم چه خبره كه شما رو ديدم.
سيد علي خنديد و گفت: پس شهدا تو رو دعوت كردن.بعد با هم شروع كرديم به جمع آوری وسايل مراسم. يك كلاه آهني مربوط به دوران جنگ بود كه اين دوست جديد ما با تعجب به آن نگاه
ميكرد. سيد علي گفت: اگه دوست داري، بگذار روي سرت.او هم كلاه رو گذاشت روي سرش و گفت: به من مياد؟
سيد علي هم لبخندي زد و به شوخي گفت: ديگه تموم شد، شهدا براي هميشه سرت كلاه گذاشتند!
همه خنديديم. اما واقعيت هماني بود كه سيد گفت. اين پسر را گويي شهدا در همان مراسم انتخاب كردند.
پسرك فلافل فروش همان هادي ذوالفقاري بود كه سيد علي مصطفوي او را جذب مسجد كرد و بعدها #اسوه و #الگوي بچه هاي مسجدي شد...
#ادامه_دارد...
══════°✦ ❃ ✦°══════
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
🌸آقا جواد قبل از رفتنش به سوریه، قصه حضرت رقیه (س) را برای فاطمه گفت و بعد در مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد.
💞قصه حضرت رقیه (س) برای فاطمه غریب نبود و انس عجیبی با حضرت گرفته بود ولی بچه است و نمی شود دلتنگی اش را نادیده گرفت.
🔸از زمانی که فاطمه متوجه نبود پدر شد، در لحظات کودکانه اش با پدرش حرف می زند و گاها می بینم که پدرش را صدا می کند و سعی می کنم خلوت بین دختر و بابا را بر هم نزنم.
به فاطمه گفتم که پدرش به همراه امام زمان (عج) می آید و چند روزیست که فاطمه سراغ ظهور امام زمان (عج) را می گیرد.
#مدافع_حرم
#شهید_جواد_محمدی
cheshmeborkhar
🌹 @gharibshahid
@Maddahionlinمداحی آنلاین - مهدی رسولی - رحلت امام خمینی.mp3
زمان:
حجم:
4.56M
⚫️
📎به مناسبت رحلت
#امام_خمینی
ما به اذان صبح تو هنوز بیداریم
مباد از بیعت با تو دست برادریم
🎙 مداح : مهدی رسولی
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
♨️ امام بعد از رمضان نورانیتر میشدند
اصل قضیه این است که ما بتوانیم در ماه رمضان، این سیرِ الیاللَّه را بکنیم و میشود. عرض کردم، گاهی که پس از پایان ماه #رمضان، خدمت امام(رضواناللَّه تعالیعلیه) میرسیدم، برایم محسوس بود که ایشان نورانیتر شدهاند و حرف زدن و نگاه و اشاره و حرکت دست و اظهارنظرشان، با قبل از ماه رمضان فرق کرده است. دوره ماه رمضان، برای یک انسان مؤمن و والا، اینطوری است. آنقدر به او و بهقلب و باطنش، نورانیت میبخشد که انسان این را در مشاهدهی حضوری او حس میکند و از حرفزدنش میفهمد که نورانیتر شده است. بندگان خدا همینطورند. ما باید از این فرصت، خیلی استفاده کنیم.
📚 بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم؛
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
تاآنجا که میتوانید در امر نماز اول وقت و حضورقلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معانی آن ، در سحرها مداومت نمایید
شیخ حسنعلی نخودکی🌸🍃
نشان از بی نشانها ، ج1 ،ص126
#التماس_دعای_فرج
@shahiydarefkayedkhordeh
💠استاد شیخ جعفر ناصری :
🌷اين جمله را از مرحوم آیت الله قاضی نقل كرده اند كه؛
اگر شنيدی كسی از جهت معنوی و اخلاقی و حتی علمی (علم نافع) رشدی كرده اما اهل نماز شب نبود ،
باور نكن. !!
@shahiydarefkayedkhordeh
روزه این نیست که فقط یک وعده غذاکم بشود
روزه آنست که ایمان تو محکم بشود
🍃🌸@shahiydarefkayedkhordeh
#السلام_علیـڪ_یا_اباعبدالله
رزمندگانی كه دو شهر شيعهنشين نبل و الزهرا را از چنگال دشمنان آزاد كردند ماجراهای شنيدنی زيادی با هم دارند
مردم اين دو شهر شيعهنشين به چشم منجی به اين جوانان خوش قد و بالا نگاه می كردند
آقا عارف شهيد جوان شاخص اين جمع،
بعداز آزادسازی نبل و الزهرا خوشحالی زايدالوصفی در درونش موج می زد
او که پس از شهادت دوستانش علی حسين كاهكش، محمد اسكندری، رضا عادلی، احمد مجد و كيهانی حال و هوای دیگری داشت این بار به همراه رزمندگان دیگر هم قسم شدند که تا اخرین قطره خونشان برای آزادسازی شهر بوکمال مبارزه کنند
خاطرات به جای مانده ازهمرزمان شهید گواه این است که این شهدا بی شک انتخاب شده عمه سادات بودند👇🏻👇🏻
✅بار آخر که رفتن سوریه مثل دفعه قبل که برای فتح نبل و الزهرا رفته بودن جانانه با تکفیریهای ملعون جنگیدن تا درست روزی که دیگه حکومت داعش به درک واصل شد
شهیدبابك و عارف هر دو دهه هفتادی و متولد 1371 بودند و دراوج جوانی اومده بودن به نوکری حضرت زینب (س)❤️
روز قبل از شهادت سردار نظری به یکی از همرزم ها میگن که برن عقب وفلان وسیله رو بیارن که اون رزمنده به شدت مخالفت میکنه و میگه چرا من برم عقب شهید بابک بره ولی سردار نظری تاکید میکنندکه باید خودش بره و بعد از کلی بحث بالاخره اون رزمنده راضی به رفتن میشه...
ظهر همان روز ۲۷آبان ۱۳۹۶ که مصادف بود با شهادت امام رضا (ع) و رحلت حضرت رسول(ص) وقتی که به پیروزی می رسن بعد یک ماه تقریبااولین باری بود که غذای گرم براشون میاوردن...
اکثراوقات نون خشک، نخود کشمش و دربهترین حالت کنسرو نصیبشون میشد ولی اون روز که مصادف با پیروزی قهرمانانشون بود برایشان غذای گرم میبرن...
نماز خونده میشه و موقع غذا خوردن
اول میگن ی عکس یادگاری بگیریم
خلاصه میان با دوربین شهیدعارف عکس ۳نفره( شهیدان عارف❣بابک❣سردارنظری❣) میگیرن
۳نفری که با هم هم از گیلان اعزام شده بودند سفره پهن میکنن کنار همون
ماشین معروفی که موشک انداز هدایت شونده ی ضد زره عکس ۳نفره شونو میگیرن
هنگام نشستن کنار سفره شهید عارف همرزمشوو صدا میکنه و میگه بیا دوربین منو بگیر ببر
همرزمش میگه عارف تو هییچوقت دوربینت رو به کسی نمیدادی جریان چیه؟!
و شهید عارف در جواب میگه به این دوربین دیگه نیازی ندارم
همرزمش میگه من از تعجب مونده بودم و بهش گفتم عارف دستهام پره جیبهامم جا نداره!
چرا میخوای اینو بمن بدی؟
در حالی که همیشه به جونت بسته بود!
(شهید عارف از لحظه ی شهادت خیلی از رزمنده ها عکس و فیلم تهیه کرده بود)
کمی بعد به بی سیم سردار نظری اعلام میشه که برای تعمیر یکی از موشک ها بیان اونجا وتغییر موقعیت بدن که شهید نظری اعلام میکنن که الساعه بعد خوردن غذا به اون مکان خواهند امد
چندلحظه ای نمیگذره که ناگهان خمپاره میخوره وسط سفرشون
در حالیکه هنوز یک لقمه ازاون غذارو نخورده بودند واین گونه سه یار عاشق بهمراه هم قبل از خوردن حتی یک لقمه نان، شهید میشن وبرسرسفره اهل بیت قرارمیگیرن❤️
💔دوسه روز قبل از شهادت عارف جان وقتی افغانیها دعواشون میشه وشهید برای وساطت کردن میره فرق مبارکش مثل مولایش علی (ع) شکاف برمیداره ...
هنگام شهادت دست و پای مبارک شهید مثل اربابش عباس(ع)...میشه و سرانجام به علت خونریزی شدید ازناحیه پهلو زهراگونه به شهادت می رسن💔
دقیقاچندساعت بعد ازشهادت پایان حکومت داعش تکفیری اعلام میشه...
ما جوانان بنی فاطمه اربابیم
بی حیا عمه ما مالک اشتر دارد❤️
ایل ما ایل عجم هاستکه یک کودک ما
جگری با جگر شیر برابر دارد❤️
اینکه ما دست به شمشیر و زره ایستاده ایم
سبب این است که این طایفه رهبر دارد❤️
نه عراق نه سوریه خیالت راحت
کشور ضامن آهوست بزرگتر دارد❤️
وای اگر گرد وغباری به حرم بنشیند
تیغ ما شوق به انداختن سر دارد❤️
لبیک یا زینب(س)💖🕊🌹
شهادتشون مبارک❤️
@shahiydarefkayedkhordeh