هدایت شده از مخلصین
#شهید_مصطفی_صدرزاده :
خودم و زن و بچه هام و هفت جد و آبادم فدای یک کاشی حرم بی بی زینب (س)🌹
🆔 @mokhlesein
هدایت شده از مخلصین
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹ببينيد| رهبرانقلاب: وقتی خوب شدم با خودم گفتم حتما خدای متعال از من توقعی دارد
⚠️ آخرين سخنان ايشان قبل از ترور در 6تیرسال 60
🌹 شعری که یکی از دانشجویان در این باره خوانده
🆔 @mokhelesin
هدایت شده از مخلصین
✅ شهدای مدافع حرم مصطفی صدرزاده
❣من همسنگر می خواهم ❣
#همسر_شهید_صدرزاده :
او بارها گفت که یک همسنگر میخواهد.
شاید کسی که به خواستگاری می رود بگوید همسر و همدم میخواهد اما مصطفی گفت که همسنگر میخواهد.
بعد از چند سال به او گفتم ما که الان در زمان جنگ نیستیم،
علت اینکه همسنگر خواسته چه بوده است؟
او گفت: «جنگ ما، جنگ نظامی نیست؛ جنگ الان ما جنگ فرهنگی است.
اگر همسنگر خواستم به خاطر کارهای فرهنگی است تا وقتی من کار فرهنگی انجام میدهم،
همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند».
🔰 ⤵️ برای اشاعه فرهنگ ایثار و شهادت ما را در گروه ها و کانال ها تبلیغ کنید :
🆔 @mokhlesein
هدایت شده از فداییِ آقا
❌چه خوب بود که دوربین بود!
اون موقعی که بیرانوند پنالتی بهترین بازیکن جهان و مهار کرد و توپ و جوری محکم بغل گرفت که شهره خاص و عام شد
خدا رو شکر دوربین بود!
دوربین بود که ثبت کنه این رشادتها رو!
❌اما یه جاهایی هم بود که فرزندان این مرز و بوم جای توپ فوتبال،مین فسفری رو محکم تر بغل میکردن که به قدری حرارت داشت که هرچیزی رو تو خودش ذوب میکرد!
داغ بود، خیلی داغ، ولی عملیات نباید لو میرفت!
اما تو اون بیابان و میدون مین،زیر نور ماه، جز خدا و ملائکش هیچ دوربینی و هیچ تماشاگری نبود که ببینه و زوم کنه رو صورت این رزمنده ها، این شیر بچه ها که ثبت بشه برای حفظ وطن چه ها که نکشیدن!
❌اونجا که میلاد محمدی توپ و جلو انداخت جوری دویید که همه از جون مایه گذاشتن شو دیدیم!
خدا رو شکر دوربین بود!
یه جاهایی هم یه عده جوون رعنا و تازه داماد بودن،تیربار و آرپیجی روی دوششون میزاشتن و زیر بارون گلوله از سینه خاکریز جوری بالا میرفتن، جوری پائین میومدن و جوری به قلب دشمن میزدن که حسرت ندیدن این صحنه ها تا قیامت روی دل ماست!
حیف اونجا دوربین نبود!
❌اونجایی که بچه ها با غیرت عجیبی روی خط دروازه جلوی اسپانیا دیوار گوشتی درست کرده بودن و روی هم افتادن تا دروازه ایران باز نشه!
خدا رو شکر دوربین بود!
❌یه روز هایی هم تو تاریخ این سرزمین بود که تو مرز شلمچه،همین جوون های بیست 25 ساله ایران، جلوی موتور جنگی عراق،جلوی لشگر زرهی، جلوی توپ و تانک دیوار گوشتی ایجاد کردن تا پای اجنبی به شهرها نرسه!
اونجا راوی تو شلمچه میگفت، دیگه کار از نفر و دسته گروهان گذشته بود، گردان گردان جوون میرفت و برنمیگشت،آخه صحبت اسلام و ناموس بود!
ای کاش، ای کاش دوربین بود ما میدیدیم مردامون چجوری جنگیدن!
❌یه جاهایی بود تو تاریخ ایران که جای کف و سوت و هورای تماشاچی ها،گاز شیمیایی خردل و عامل اعصاب بود!
یه جاهایی بود سه نفر بودن و دوتا ماسک!
یه جاهایی بود سیاهی زمستون غواص ها به شط میزدن!
یه جاهایی بود که تیربار ضد هوایی رو به موازات زمین گذاشته بودن و مثل داسی که گندم درو میکنه، هرچیزی که ارتفاع داشت و درو میکرد!
ولی یه عده از همین شیر پاک خورده ها بلند میشدن، سر و سینه شونو سپر سرب داغ میکردن تا تیربار و از کار بندازن!
قهرمان بود!
ولی دوربین نبود!
خدا رو شکر تو جام جهانی دوربین بود
هدایت شده از فداییِ آقا
🔻۶ تیر ۱۳۶۰
🚩سالروز #ترور ولی امر مسلمین جهان حضرت #امام_خامنهای در مسجد ابوذر تهران به دست #منافقین کوردل
#خدا_میخواست_تو_برای_امت_بمانی
❤️❤️❤️
هدایت شده از سرداران شهید باکری
امروز داشتم به اسم شهید گمنام فڪر میڪردم
#شهید_گمنام...
یعنے یڪ قبر ساده ڪہ فقط رویش نوشتند:
فرزند روح الله...😔
یعنے یڪ قبر کوچک ڪه داخلش یڪ قهرمان پاڪ خوابیده اما بے نام...😞
یعنی قبر خاڪ گرفته و بے رنگ و لعاب...
شهید گمنام یعنے مادر...
مادرے ڪہ سر هر چهار هزار قبر گمنام گلزار را طے میڪند بہ امید اینڪه یڪے از آنها پسرش باشد...😭
شهید گمنام یعنے بغض...
یعنے یڪ پسر جوان ڪه ڪلے آرزو داشت...
ولے نشد...
نشد ڪه به هیچ ڪدامشان برسد...
یڪ روز رفت
و دیگر برنگشت...😣
وقتی هم ڪه برگشت شد گمنام...
شد شبیه مادرش زهرا"سلام الله"...
وقتےاز ڪنار قبر شهید گمنامے میگذری به این فڪر ڪن
ڪه اون هم یڪ جوان بود عین تو
فقط گمشده ست...💔
گمنامے یعنی#درد...
دردے شیرین...
یعنے با عشق یڪے شدن...
یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے معشوقت گذشتے...
اے کاش همه ے ما گمنام باشیم....
#شادی_ارواح_طیبه_شهدای_گمنام_صلوات
هدایت شده از سادات
🌷 شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری 🌷
❣️آرزوی شهادتش را در دومین جلسه خواستگاری برایم گفت.
گفت: "میخواهم شهید شوم."
و بعد ماجرای عقد #شهید_تجلایی را برایم گفت.
درست اولین روز ماه رجب عقد کردیم
و فردای روز عقد رفتیم گلزار شهدا تا قدم بزنیم.
با خودم می گفتم بین قبور شهدا اگر اسم صادق را دیدم
حتما برای صادقم نیز آرزوی شهادت خواهم کرد چند لحظه
از حضور این فکر به ذهنم نمی گذشت که مزار شهید
#صادق_جنگی را دیدم و آن لحظه حال عجیبی پیدا کردم.
حین برگشت ازم پرسید: "دعایی که ازت خواسته بودم را
در حقم کردی یا فراموشت شد ؟!"
نمیتوانستم جوابش را بدهم به صورتش نگاه کردم و خندیدم .❣️
راوی #همسربزرگوار
🔅روحش شاد,یادش گرامی و راهش استوار🔅
هدایت شده از مجلس شهدا
شهید مازح:
ای امام عزیز،من با تو پیمان میبندم که تحت اوامر نائب بر حقت سید علی خامنه ای بر این راه روشن باقی خواهم ماند.
🌷 @majles_e_shohada 🌷
هدایت شده از شهید مدافع حرم جواد محمدی
💐 امام خامنه ای :
ما در روایتمان مواردی داریم ڪه به عده ای از شهدا اشاره ڪردند و گفتند ڪه این ها اجر دو شهید دارند ، من در مورد شهدای شما ( شهدای مدافع حرم ) چنین تصوری دارم.✌️
#سخن_بزرگان
🌷 @Javad_mohammady
🌹 #یادشهداباصلوات🕊🕊🕊
هدایت شده از 🌹 شهیدابوالفضل راه چمنی
🌸
آیت الله کشمیری (ره)،
بعد از نماز سر را به سجده مي گذاشت و سه مرتبه می گفت: الحمدلله; بعد گونه راست را بر مهر می گذاشت و سه بار می گفت: شکرا لله ; و سپس گونه چپ را بر مهر نهاد و سه مرتبه می گفت: استغفر الله .
از وی سؤال شد این چه سجده ای است؟ فرمود: «حضرت ابراهیم (عليه السلام) به [یاری] این سجده خليلُ الله شد .»
#کانال_اختصاصی_شهید_راه_چمنی
🌴🌴🌴
@Abolfazlrahchamani
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_دیالمه:
مطمئن باشید در هر شغلی که هستیم اگر ذره ای عدم #خلوص در ما باشد، امروز سقوط نکنیم، فردا #سقوط میکنیم.فردا نباشد پس فردا سقوط میکنیم؛
چون #انقلاب هر زمان یک موج میزند و یک مشت #زباله را بیرون میریزد.
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از شهید محمودرضا بیضائی
یکشنبه
هفتم تیر ۱۳۶۰
ساعت ۲۰:۳۰
سالن اجتماعات دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران سرچشمه
دو بمب(۱۰ کیلوگرم TNT)
عامل انفجار:
سازمان مجاهدین خلق ایران، محمدرضا کلاهی صمدی (مسئول برگزاری جلسات حزب)
شهداء:
شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی و هفتاد و دو نفر از اعضاء
موضوع جلسه:
تورم و انتخابات ریاست جمهوری
سعید شاهسوندی عضو سابق کمیته مرکزی سازمان مجاهدین میگوید که این انفجار توسط سازمان مجاهدین خلق طراحی و اجرا شدهاست و او و گروه دیگری که در جریان انجام این عملیات قرار داشتهاند در آن شب بیسیم سپاه را شنود میکردند تا از میزان موفقیت عملیات مطلع شوند. اجرای این عملیات را محمدرضا کلاهی به عهده داشت که خود از نیروهای خدماتی حزب بهشمار میآمد. او پس از انفجار توانست فرار کند و بعد از آن راهی فرانسه شد و امروز با اینکه از مجاهدین بریدهاست ولی به دلیل سابقهاش امکان زندگی علنی را ندارد.
مدفن تعدادی از کشتهشدگان این واقعه در بخشی از قطعه ۲۴ بهشت زهرا قرار دارد که بعداً آرامگاه شهدای هفتم تیردر آن بنا گردید. محل انفجار نیز بعدها تبدیل به مجموعه فرهنگی شهدای سرچشمه و سازمان سبک زندگی طیبه شد.
انفجار به گفته یکی از نجات یافتگان
مرتضی محمدخان که از این انفجار جان به در بردهاست این واقعه را چنین شرح میدهد: «بهشتی هم پشت همین میز نشسته بودند و مدت کوتاهی از شروع جلسه نگذشته بود که بمب عمل کرد و دفتر حزب منفجر شد، در ردیف جلوی من محمد منتظری نشسته بود، باغانی و قندی هم در اطراف من بودند. جواد سرافراز، در ردیف پشت من بود… وقتی بمب منفجر شد ما یک زردیای دیدیم و دیوار را من دیدم که زرد شد و انفجار… در آن شرایط همه قرآن میخواندند و ناله هم شنیده میشد ولی بیشتر همه قرآن میخواندند و شهادتین میگفتند، صداها به تدریج کمتر میشد، و بعد هم از بالا مثل اینکه یک جرثقیل آوردند که این طاق یکتکه را بردارند. جرثقیل نتوانست سقف را بلند کند و زنجیرش پاره شد و دوباره این طاق افتاد روی آوار، البته در این شرایط افراد در لابهلای صندلیها قرار گرفته بودند. عبدالکریمی نماینده لنگرود، که در حال قرائت قرآن بود، در همین شرایط شاید با افتادن مجدد طاق، شهید شد. از بعضی دوستان دیگر هم صداهایی میآمد، بعداً متوجه شدم که تقریباً سرم روی سینه آقای باغانی بود و این بنده خدا داشت به لقاءالله میرفت. صداها، از هزاران نفری که روی پشتبام ایستاده بودند شنیده میشد، که هیچ کاری هم از دستشان برنمیآمد. گویا در فضای روی طاق گرد و خاک بوده، اینها با پاشیدن آب، قصد رفع کردن گرد و خاک را داشتند، غافل از اینکه این کار تمام منافذی که برای تنفس ما وجود داشت مسدود میکرد. با حدود ۴ ساعت، احساس کردم که مقداری راه تنفس ایجاد شد و دست چپم را از زیر خاک بردم بالا و دست مرا پیدا کردند.»
@Beyzai_ChanneL