هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷هر سال در ایام #محرم در منزلمان مراسم عزاداری برپا میکردیم تا اینکه یکی از همان روزها(محرم ۱۳۸۸)، بعد از مراسم خیلی #خسته شده بودم آخرشب بود خوابیدم، در خواب #شهید علی چیت سازیان را دیدم، ایشان رو به من کرد و با #لبخند گفت: حتما به مراسم شما می آیم و به شما سر میزنم. #دلتنگی شدیدی مرا احاطه کرد.موقع خداحافظی گفتم: علی آقا من میخواهم همراه شما بیایم، گفت: شما هم می آیی اما هنوز #وقتش نرسیده است🍃
✍همیشه چشمهایش سرخ و بدنش #خسته بود...
تا آنجایی که میدانم آن شبی که فردایش #شهید شد، را هم تا صبح نخوابیده بود
💢میگفت بارها شده پشت فرمان مسیری را در تهران میروم و چند دقیقه بعد میبینم که دوباره همان مسیر را دارم میروم و بعد میفهمم پشت فرمان خوابم برده بود.
💢بدون اغراق میگویم؛ بسیار پرکار بود. آنجا هم تا جایی که شنیدم وضعیتش همینطور بود.
#شهید_محمودرضا_بیضایی
@shahid_beyzaii
🍃🌺🍃🌺🍃
💢همیشه توی ماشین و سجاده اش یه #زیارت_عاشورا داشت. دوران مجردی هر هفته در کنار #قبور_شهدا زیارت عاشورا میخواند، برای حاجت روایی چله زیارت عاشورا برمیداشت و هدیه میکرد به #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) و حاجت روا هم میشد.❤
💢بعد از نماز باید زیارت عاشورا میخوند، حتی اگه #خسته بود، حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد، شده بود تند میخوند ولی میخوند
💢تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی #بغلش میگذاشت و میگفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود: اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ..
💢تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (ع) چی بود.
#شهید_علیرضا_نوری🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh