eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
134 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 #رهبری : #قرآن احتیاج دارد به تدبر، تیکه‌ی بر روی هر کلمه‌ای از کلمات و هر ترکیبی از ترکیب‌های کلامی و لفظی انسان هرچه بیشتر تدبر کند، تأمل کند، اُنس بیشتری پیدا کند، بهره‌ی بیشتری خواهد برد. @esteftaate_rahbar 🍃🌺🍃
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 لباس شهادت ... #روایتی_از_یک_شهید بیش از یک سال هست که با این روایت مأنوسم ... و هر بار که گوش می دهمش ... برایم #تازگی دارد ... #بی_نهایت_زیبا👌 #استاد_پناهیان ✅گوش بدهید و آسمان را حس کنید! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از ● | mkh_sh| ●
🎈💛| میدونم خسته شدی از همه ی آدمای دورو برت ولی ی چیزو یادت نره گفته: فقط حس کن باهاته منو و خداو کل عالم حریفیم.... حریفی همه ی آدمارو با خدا حریفی.... 👇👇👇 | @mkh_sh |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 به مادران دشمنانتان توهین نکنید! #کلیپ 🎙استاد رائفی پور @ahmadmashlab1995 🌸
هدایت شده از طلبه شهید علی خلیلی
هم رزم شهيد علي موسوي مي گويد: «تنها جايي كه مي شد سراغش را گرفت، نمازخانه بود. آن قدر مقيد بود كه نيم ساعت قبل از نماز، به طرف نمازخانه مي رفت. هم خودش مقيد به نماز اول وقت بود و هم با اخلاصِ خاصي، بقيه را به نماز اول وقت دعوت مي كرد. يك بار كه من در جلسه اي حضور داشتم و اتفاقاً تا ظهر طول كشيد، ناگهان در باز شد و موسوي با چهره نوراني اش وارد شد و بعد از سلام، از ما پرسيد: برادرا! مي بخشيد، خواستم بپرسم ظهر شده؟ بعد ما متوجه وقت نماز شديم و چند لحظه بعد صداي اذان بلند شد. نحوه تذكر دادن او در آن لحظه خيلي برايم جالب بود». توجه به وقت نماز و انتظار بر طاعت خداوند؛ (حافِظُوا عَلَي الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطي وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتينَ). (بقره: 238) @shahidalikhalili
#توصیه_اخلاقی_شهید 🌷 شهید حسن باقری 🌷 آن نیرویی ڪه نمازش را اول وقت نخواند، خوب هم نمی تواند بجنگد. ✊ برا جنگ با شیطون و نفس، نماز اول وقت بهت انرژی و قدرت میده؛ از دستش نده. 🌸 خسته نباشی مبارز 🌷 @Javad_mohammady 🌹 #یادشهداباصلوات🕊🕊🕊
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران 5⃣ 💠ذکر یا زهرا (علیها سلام) 📌خاطره ای از #شهید_محمد_اسلامی_نسب🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از کف خیابان🇵🇸
شهـــادت مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند... #شهیـد_محمـودرضـا_بیضایـی #لـبـیـک_یـا_زیـنـب_ @shahid_beyzaii
هدایت شده از کف خیابان🇵🇸
🎈| : هرچقدر به بالای قله‌ی ظهور نزدیک میشیم، هوا کم میشه! دیگه به شُشِ هرڪسی نمیسازه! بی هوا میخرن، بی هوا می بَرَن، بی هوا میاد! خیلے حواستونُ جمع ڪنید؛ میزان هواے نَفسِ؛⚖ @shahid_beyzaii
📚خاطرات شهید مدافع حرم در کتاب ملاقات در ملکوت📚 🗣راوی:سیده سلام بدرالدین(مادر شهید) 📖این قسمت:مقابله با ظلم 🌸🍃🌸🍃🌸 یکی از ویژگی های بارز صداقت و راستگویی او بود .هرگز حرف و عملش با هم مغایرت نداشت و همیشه به حرف ها و اندیشه هایش عمل می کرد و این صفت بارز و آشکار در بین کسانی که او را میشناختند معروف بود.عملی ترین ایدولوژی که در رفتار دیده میشد مقابله با ظلم بود. اجازه نمی داد به کسی تعدی شود یا کسی مورد ظلم قرار گیرد. از ظالم متنفر بود. در بین ظالمان و غاصبانِ عالم، را در رأس می دانست و به عنوان رژیم جعلی که به خاک کشورش تجاوز کرده بود از اسرائیل متنفر و بیزار و عاشق مبارزه با صهیونیسم بود. نسبت به تضییع حقوق خود و دیگران حساس بود و اجازه نمی داد کسی حقش را ضایع کند.مقابل کسانی که به حق او و سایرین به هر مسئله ای اهمیت نمی دادند،می ایستاد.در هیچ موضوعی در برابر ظلم به مظلومین سکوت نمی کرد. بسیار مؤدب بود و احترام همه را حفظ می کرد و در این زمینه بسیار حساس بود و به خاطر شخصیتی که برای خود قائل بود اجازه نمی داد کسی به او توهین کند و نوع رفتار و اعمالش به گونه ای بود که هرگز کسی به خود اجازه اهانت نمی داد. پایبند به حفظ کرامت انسانی بود و این کرامت را هم برای خود و هم برای دیگران رعایت می کرد 🌸🍃🌸🍃🌸 . ⭐قرارگاه فرهنگی،مجازیِ شهیدمَشلَب⭐ 🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
برای خرید📚 کتاب (ملاقات در ملکوت) خاطرات شهید مشلب به آیدی زیر مراجعه کنید 👇👇👇 @Y_b_go
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 ☜ (2) 💠 حكايت اذان شهيد 🌷سال ٧٤ بود که باز دلمان هوای خوزستان کرد و در خدمت بچه های «تفحص» راهی طلائیه شدیم. علیرغم آب گرفتگی منطقه، بچه ها با دل هایی مالامال از امید یک نفس به دنبال پیکرهای مطهر شهدا بودند و با لطف و عنایت خداوند، هر روز تعدادی پیکر شهید را کشف و منتقل می کردیم. 🌷یک روز تا ظهر هرچه گشتیم پیکر شهیدی را پیدا نکردیم… دل بچه ها شکسته بود. هرکس خلوتی برای خود دست و پا کرده بود، صدایی جز صدای آب و نسیمی که بر گونه های زمین می وزید به گوش نمی آمد، در همین حین یکی از برادران رو به ما کرد و گفت: «صدای اذان می شنوم!» ما تعجب کردیم و حرف آن برادر را زیاد جدی نگرفتیم تا این که دوباره گفت: «صدای اذان می شنوم، به خدا احساس می کنم کسی ما را صدا می زند…». 🌷باور این حرف برای ما دشوار بود، بچه ها می خواستند باز هم با بی اعتنایی بگذرند، آن برادر مخلص این بار خطاب به ما گفت: «بیایید همین جایی که ایشان ایستاده است را با بیل بکنیم». ما هم درست همان جایی که ایشان ایستاده بود را با بیل کندیم. حدود نیم متر خاک را برداشتیم.... 🌷با کمال تعجب پیکر مطهر شهیدی را یافتیم که هنوز کارت شناسایی او کاملاً خوانا بود و پلاکش در لابه لای استخوان های تکیده اش به چشم می خورد. قدر آن لحظات توکل و اخلاص را فقط بچه های تفحص می فهمند..! راوی: برادر ستائی از یگان تفحص تیپ ٢٦ انصارالمؤمنین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh