گفٺ:
ذکࢪ ࢪکوع چیہ؟
-معلومہ خب
"سُبْحَانَرَبِّیَالْعَظِیمِوَبِحَمْدِهِ"
+ذکࢪ سجده چے؟
حࢪفتو بزݩ خب
+سُبْحَانَرَبِّیَالاَعْلیوَبِحَمْدِهِ
دࢪستھ!؟
-آࢪه دیگہ
+ࢪوزے ⁵¹ باࢪ میگیشوݩ . .
هے میگے خداے مݩ بزرگھ
خداے مݩ از همہ بࢪتࢪه
پسچࢪاتوسختےهایادٺمیࢪهودسٺوپاٺمیلࢪزه؟!
#خداگونه
یک نفر خدمت آقای بهجت (ره)
عرض می کند :
میخواهیم که گناه نکنیم ،
اما نمی شود
ایشان در پاسخ میفرمایند :
روغن چراغ کم است
روغن چراغ یعنی چه ؟!
یعنی معرفت ما به خدا کم است.
چگونه باید معرفت به خدا پیدا کنیم؟!
باید در قدرت و عظمت خدا فکر کنیم.
چگونه فکر کنیم ؟!
خدا را همیشه حی و حاضر و ناظر ببینم .
بعد آن چه می شود؟!
کم کم بساطِ گناه جمع می شود
و به خدا معرفت پیدا خواهیم کرد
و آنگاه ،
گشایش هایی رخ میدهد
که فقط هر نفسِ پاکی آن را می بیند.🖤🦋
#تلنگرانه
میدانمقرارمانبود
باریازدوشِتوبردارم
اماچهکنمکهحالاخودمشدهام
باریبردوشِتو..
+استغفارمیکنیبرایمن؟!
توبخواهازخداآمرزشگناهانمرا..!
#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܘ
میگنیہجاییهست،
اگہداغونِداغونمباشیو
اونجاباشیآروممیشی
منکہنرفتم💔 ..
ولیمیگنکربلاهمچینجاییہ:))
#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܘ
مےگفتـ
مشڪل خیلے از ماهارو
میدونے چیه ؟
اینڪہ |شهادت| رو
برای خلاص شدن مۍخوایم :)✋🏼
#شهیدانه
💠سعی کن نمازت رو اول وقت بخونی!💠
من کوچکترین فرد تیم والیبال مدرسه بودم، و ابراهیم بسیار هوایم را داشت. یک روز بعد از مدرسه که برای تمرین می رفتیم ابراهیم با من خیلی صحبت کرد و مرا نصیحت کرد و گفت:
آقا مهدی، محیط ورزش، محیط معنوی هست. سعی کن کارهایت و ورزش کردنت برای خدا باشد. اگر نمازت رو نخواندی، یا اگر غسل واجب به گردن داری،اول برو پاک شو و بعد.. )
گفتم نه آقا ابراهیم من صبح نماز خواندم، خودم به این مسائل دقت دارم. بعد از تمرین هم نمازم را می خوانم.
بعد ابراهیم گفت: نماز ظهرت رو سعی کن اول وقت بخوانی. اصلا بیا از فردا وقتی خواستیم برویم برای تمرین، نمازمان را با جماعت در مسجد بخوانیم..
خیلی خوشحال بودم که محبوب ترین فرد مدرسه و قوی ترین آن ها با من دوست است و مرا راهنمایی می کند.. من کلاس اول دبیرستان بودم و او کلاس چهارم دبیرستان..
📚کتاب سلام بر ابراهیم 2
👤 استاد رائفی پور :
دم از امام زمان زدن یه حرفه
امام زمانی بودن یه حرفِ دیگه...
« الـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج »
« ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِل فَرَجَهُم »
#مولای_من
شهید مصطفی صدر زاده با نام جهادی سید ابراهیم🌹
تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵
محل تولد: خوزستان، شوشتر
تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
محل شهادت: حلب سوریه
وضعیت تأهل: متأهل
تعداد فرزندان: دو فرزند
مصطفی صدر زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.
مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.💔
#سالروز_شهادت