هدایت شده از محله اسلامی مسکن مهر امام خمینی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم اکنون آماده سازی مراسم اکران فیلم مصلحت
هدایت شده از محله اسلامی مسکن مهر امام خمینی ره
#اکران_فیلم_مصلحت.
هم اکنون ، مسجد جامع امیرالمؤمنین علیه السلام
«گزارش شماره ۱»
#دبیرخانه محله اسلامی شهرک امام خمینی رحمةالله علیه
🔰بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🔰
🔷 سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى
🔰روز جهانی #مسجد که یادآور جنایت #صهیونیسم خبیث در به آتش کشیدن #مسجدالاقصی است بیش از پیش این فرموده امام عزیز #خمینی_کبیر را نمایان می کند که فرمود "مساجد سنگر است"
امروز علیرغم انواع #دسیسه ها و #جنایات دشمن #صهیونیستی ، #مسجد_الاقصیِ مبارک این سنگر مهم #اسلام پابرجا و #استوار است و فرهنگ #بسیجی ، #شهادت و #مقاومت در #فلسطین اشغالی از حریم آن دفاع می کند همانطور که از حریم آل الله در دمشق و سامرا و نجف #دفاع کرد
🔰آتش زدن و #اهانت به مسجد که نمونه های آن را توسط عناصر صهیونیسم جهانی در ایام #اغتشاشات نیز دیدیم ادامه همان جنگ افروزی دشمن #متخاصم در #مسجد_الاقصی است اما فتح این سنگر توسط دشمن صهیونیستی مادامی که حضور #بسیج و فرهنگ بسیج در #مساجد وجود دارد نه در #فلسطین و #شام و نه در #عراق و #ایران اتفاق نخواهد افتاد
🔰براین اساس پیوند مبارک #بسیجیان به عنوان سربازان #اسلام و #مسجد به عنوان سنگر اسلام و خانه خدا موهبتی است الهی که می بایست توسط تمامی اطراف مورد حراست و نگهبانی قرار گیرد
🔰ضمن گرامیداشت روز #جهانی_مسجد برای تمامی مسلمین جهان،ائمه جماعات، #خدمتگزاران، #نمازگزاران ، #بسیجیان مدافعان این نماد دیرینه #اسلام عزیز، توفیقات روزافزون در ذیل توجهات حضرت ولیعصر(عجل ا... تعالی فرجه الشریف) را از خداوند متعال مسئلت دارم.
⚜فرمانده سپاه ناحیه مقاومت بسیج اسلامشهر
سرهنگ پاسدار #هادی_ایلکا
https://eitaa.com/esnewsroom_ir
✳️ بگو ورشکست شدم دیگه!
🔻 آقا مهدی بعد از اینکه خوب به حرفهایم گوش کرد، گفت: «تو چقدر قرآن میخونی؟» گفتم: «اگه وقتی بشه میخونم؛ ولی وقت نمیشه. بیست و چهار ساعته دارم میدوم.» گفت: «نهج البلاغه چی؟ نهج البلاغه چقدر میخونی؟» باز همان جواب را دادم. چند تا کتاب دیگر را اسم برد و وقتی جوابم برای همه منفی بود، با عصبانیت دستش را بالا برد و گفت: «بدبخت! بگو ورشکست شدم دیگه!» گفتم: «چطور آقا مهدی؟» گفت: «تو با همون ایمان سنتیای که داشتی اومدی جبهه. اونو خرج کردی، حالا دیگه اندوختهای نداری؛ نه مطالعهای داری، نه قرآن میخونی، نه نهج البلاغه. اون سرمایهای که داشتی رو خرج کردی، اما چیزی بهش اضافه نکردی؛ این یعنی ورشکستگی! من میگم روزی یک ساعت درِ اتاقت رو بیند و مطالعه کن؛ ولو این که دشمن بیاد.»
🎙 راوی: میرمصطفی الموسوی، مسئول واحد مخابرات لشکر ۳۱ عاشورا
📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی #شهید_مهدی_باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا
📖 ص ۲۱۴
✍ علی اکبری مزدآبادی
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنان که پای "ولیّ فقیه" نمیایستند، قطعا پای "امام زمان" هم نمیایستند!
تاریخ این رو ثابت کرده!
🎙حجت الاسلام و المسلمین فخریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🍃
من هر بار این جملات حضرت آقا رو گوش میکنم، سرشار از انرژی و شوق و امید میشم. 😃😃😃
کاش همهمون روزی چند بار این صدای آسمانی و این جملات پرامید رو گوش کنیم و به وعدههای این بزرگ مرد ایمان داشته باشیم. ☺️
💠معرفی کتاب یادت باشد...
کتاب یادت باشد نوشتهی محمدرسول ملاحسنی کتابی درباره زندگی شهید مدافع ۲۶ ساله حرم، حمید سیاهکلی مرادی به روایت همسر۲۲ سالهاش، فرزانه سیاهکلی مرادی است.
دربارهی کتاب یادت باشد👇🏻
کتاب یادت باشد، کتابی زیبا دربارهی زندگی یکی از شهیدان مدافع حرم، حمید سیاهکلی مرادی است که در سن ۲۶ سالگی شهید شد. همسر او، فرزانه روایتی جذاب و خواندنی از زندگیشان ارائه داده است. فرزانه کتاب را از کمی پیش از آغاز زندگی مشترکشان نوشته است. یعنی زمانی که برای کنکور درس میخوانده و اصلا به فکر ازدواج کردن با هیچکس نبوده است. اما ماجراهای جالب خواستگاری حمید و فرزانه و اتفاقات بعد از آن است که دل فرزانه را میبرد و جواب مثبتش را اعلام میکند. محمدرسول ملاحسنی تمام خاطرات، اتفاقات و بینش آنها در یک کتاب گردآوری کرده است و نام آن را یادت باشد، گذاشته است.
شهید مدافع حرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی
.
🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸
🌱🌸
#یادت_باشد🌱
قسمت 1
زمستان سردسال نود،چندروزمانده به تحویل سال،آفتاب گاهی می تابدگاهی نمی تابد.ازبرف وباران خبری نیست،آفتاب وابرهاباهم قایم باشک بازی میکنند.
سوزسرمای زمستانی قزوین کم کم جای خودش رابه هوای بهارداده است،شبهای طولانی آدمی دلش میخواهدبیشتربخوابدیانه شبهاکناربزرگترهابنشیندوقصه های کودکی رادرشب نشینی های صمیمی مرورکند.
چقدرلذت بخش است توسراپاگوش باشی،دوباره مثل نخستین باری که آن خاطرات راشنیده ای ازتجسم آن روزهاحس دلنشینی زیرپوستت بدودوقتی مادرت برایت تعریف کند:
"توداشتی به دنیامی اومدی همه فکرمیکردیم پسرهستی،تمام وسایل ولباساتوپسرونه خریدیم،بعدازبه دنیااومدنت اسمت روگذاشتیم فرزانه،چون فکرمیکردیم درآینده یه دختردرس خون وباهوش میشی.
"همان طورهم شد،دختری آرام وساکت،به شدت درس خوان ومنظم که ازتابستان فکروذکرش کنکورشده بود.
درس عربی برایم سخت ترازهردرس دیگری بود،بین جواب سه وچهارمرددبودم،یک نگاهم به ساعت بودیک نگاهم به متن سوال،عادت داشتم زمان بگیرم وتست بزنم،
همین باعث شده بودکه استرس داشته باشم،به حدی که دستم عرق کرده بود،همه فامیل خبرداشتندکه امسال کنکوردارم،چندماه بیشتروقت نداشتم،
چسبیده بودم به کتاب وتست زدن وتمام وقت داشتم کتابهایم رامرورمیکردم،حساب تاریخ ازدستم درآمده بودوفقط به روزکنکورفکرمیکردم
روای:همسر شهید
#حمید_سیاهکالی_مرادی
ادامه دارد...
.
خادمین شهدای گمنام فاطمی (شهرک امام خمینی رحمةالله علیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهوقتحاجقاسمسلیمانیعزیز
ساعت ۱:۲۰بهوقتحاجقاسم
https://eitaa.com/joinchat/872808665C479120f97f
🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸
🌱🌸
#یادت_باشد🌱
قسمت 2
نصف حواسم به اتاق پیش مهمان هابودونصف دیگرش به تست وجزوه هایم،عمه آمنه وشوهرعمه به خانه ماآمده بودند،آخرین تست راکه زدم درصدگرفتم شدهفتاددرصدجواب درست.بااینکه بیشترحواسم به بیرون اتاق بودولی به نظرم خوب زده بودم،درهمین حال واحوال بودم که آبجی فاطمه بدون درزدن،پریدوسط اتاق وباهیجان درحالی که دررابه آرامی پشت سرش می بست،گفت:"فرزانه خبرجدید!"،من که حسابی درگیرتستهابودم متعجب نگاهش کردم وسعی کردم ازحرفهای نصف ونیمه اش پی به اصل مطلب ببرم.گفتم:"چی شده فاطمه؟"
بانگاه شیطنت آمیزی گفت:"خبربه این مهمی روکه نمیشه به این سادگی گفت!".
میدانستم آبجی طاقت نمی آوردکه خبررانگوید،خودم رابی تفاوت نشان دادم ودرحالی که کتابم راورق میزدم گفتم:"نمیخواداصلاچیزی بگی،میخوام درسموبخونم،موقع رفتن درم ببند".آبجی گفت:"ای باباهمش شددرس وکنکور،پاشوازاین اتاق بیابیرون ببین چه خبره!عمه داره توروازبابابرای حمیدآقاخواستگاری میکنه".
توقعش رانداشتم مخصوصادرچنین موقعیتی که همه میدانستندتاچندماه دیگرکنکوردارم وچقدراین موضوع برایم مهم است.جالب بودخودحمیدنیامده بود،فقط پدرومادرش آمده بودند.هول شده بودم،نمیدانستم بایدچکارکنم،هنوزازشوک شنیدن این خبربیرون نیامده بودم که پدرم وارداتاق شدوبی مقدمه پرسید:"فرزانه جان توقصدازدواج داری؟".باخجالت سرم راپایین انداختم وباتته پته گفتم:"نه کی گفته؟بابامن کنکوردارم،اصلابه ازدواج فکرنمیکنم،شماکه خودتون بهترمیدونین".
باباکه رفت،پشت بندش مادرم داخل اتاق آمدوگفت:"دخترم،آبجی آمنه ازماجواب میخواد،خودت که میدونی ازچندسال پیش این بحث مطرح شده،نظرت چیه؟بهشون چی بگیم؟".جوابم همان بود،به مادرم گفتم:"طوری که عمه ناراحت نشه بهش بگین میخواددرس بخونه".
عمه یازده سال ازپدرم بزرگتربود،قدیم ترهاخانه پدری مادرم باخانه آنهادریک محله بود،عمه واسطه ازدواج پدرومادرم شده بود،برای همین مادرم همیشه عمه راآبجی صدامیکرد.روابطشان شبیه زن داداش وخواهرشوهرنبود،بیشترباهم دوست بودندوخیلی بااحترام باهم رفتارمیکردند.
اولین باری که موضوع خواستگاری مطرح شدسال هشتادوهفت بود،آن موقع من دوم دبیرستان بودم،بعدازعروسی حسن آقابرادربزرگترحمید،عمه به مادرم گفته بود:"زن داداش الوعده وفا،خودت وقتی اینهابچه بودن گفتی حمیدبایددامادمن بشه،منیره خانم مافرزانه رومیخوایم"،حالاازآن روزچهارسال گذشته بوداین بارعقدآقاسعیدبرادردوقلوی حمیدبهانه شده بودکه عمه بحث خواستگاری رادوباره پیش بکشد.
راوی :همسیر شهید
#حمید_سیاهکالی_مرادی
ادامه دارد...
.
هدایت شده از ثامن المهدی(عج)
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
«««««توجه توجه »»»»»»»
جمع باش
بدینوسیله به کلیه عزیزان بسیجی ابلاغ میگردد در جمع باش امروز دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶۳۰ در حیاط مسجد حضور بهم رسانند.
باتشکر
#شورای فرماندهی پایگاه مقاومت بسیج المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدایت شده از محله اسلامی مسکن مهر امام خمینی ره
#هفته_جهادی
#گلچین ۱ حضور مسئولین محترم شهرستان در شهرک امام خمینی رحمةالله علیه و ملاقات مردمی.
۱۴۰۲/۰۵/۳۰
#دبیرخانه محله اسلامی شهرک امام خمینی رحمةالله علیه