eitaa logo
حرم مطهر شهدای گمنام شهرستان شاهرود
2.2هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
100 فایل
تنها کانال رسمی حرم مطهر شهدای گمنام در ایتا ارتباط با ادمین 👇 @gomnamshahrood313 اینستاگرام 👇 gomnamshahrood.ir" rel="nofollow" target="_blank">https://instagram.com/gomnamshahrood.ir سایت 👇 gomnamshahrood.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5807409891500886513.mp3
731.4K
گریه تجلی آن اشتیاق بی انتهایی ست که روح را به دیار جاودانگی ولقاء خدا پیوند میدهد . | 🆔 @gomnamshahrood
سید مرتضی آوینی: [ما نیز خواهیم مرد و بر مرگ ما نیز قرن ها خواهد گذشت خوشا آنان که مردانه مردند! و تو ای عزیز بدان! تنها کسانی مردانه می میرند که مردانه زیسته باشند] پ.ن: همچون سردار دلها.... 🆔 @gomnamshahrood
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ 🌸امام حسین علیه السلام: بار خدایا! تو می دانی که آنچه از ما اظهار شده برای رقابت در قدرت و دستیابی به کالای دنیا نیست، بلکه هدف ما این است که نشانه های دینت را به جای خود برگردانیم. ⏳امروز سه‌شنبه ۲۰ مرداد ۱۴٠٠ ۲ محرم ۱۴۴۲ ۱۱ آگوست ۲۰۲۱ ذکر روز: یا قاضی الحاجات 🆔 @gomnamshahrood
مسیر همراهی سپاه حُرّ با امام حسین، دو اتفاق جالب افتاد که برایم قابل تأمل بود. سوال: چه اتفاقی؟ -اول آنکه وقتی امام در منزل شراف، جمعیتی را مشاهده کرد، رو کرد به یاران و فرمود: «آیا راهی هست که به سمت آن برویم تا با این جماعت در یک سمت قرار بگیریم؟» سوال: یعنی امام حسین از قصد کاری کرد تا کاروانش درست در مقابل سپاهیان حُرّ ظاهر شود؟ - دقیقا همین... در همه‌ی موارد، از همه‌ی افراد، دیده و شنیده ام، حسین است که همیشه خودش را در مسیرت قرار می‌دهد... سوال: آن اتفاق دیگر چه بود؟ - در منزل عُذَیب سه شخصیت با هم رو به رو شدند: «امام»، «طِرماح» و «حُرّ»؛ حُرّ که کاروان را دید به امام گفت: «اجازه نمیدهم به تو بپیوندند» امام در جواب گفتند: «از آنها همانند خویش دفاع خواهم کرد. آنها یارانِ منند». حُرّ ممانعت امام را که دید دست برداشت. طرماح‌ رو به امام کرد و گفت: «اجازه بدهید تا آذوقه‌ای را که برای خانواده هست، برسانم و بازگردم» امام گفتند: «اگر قصد یاری ما داری بشتاب» طرماح رفت و با عجله بازگشت، در نزدیکی کربلا، وقتی خبر شهادت امام را به او دادند بسیار گریه کرد.پشیمان بود که چرا کاروان را به دیگری نسپرد و خودش همراه امام نرفت. ولی حُرّ... حُرّی که راه را بر امام بسته بود؛ اسمش در زمره‌ی شهیدان قرار گرفت. سوال: نمی‌فهمم...این داستان چه درسی برایت داشت؟ - ببین؛ «طرماح» مُحِب بود، تکلیفی روشن داشت یعنی بر عکس حُرّ میدانست حرکت امام بر حق است و قصد یاری هم داشت؛ ولی وقتی امام را دید، این دست و آن دست کرد.‌ میتوانست آذوقه‌ خانواده را به شخصی از کاروانش بسپارد تا امانتش را ببرد ولی چنین نکرد. درس همینجاست. وقتی امام را دیدی نباید استخاره بگیری. فقط باید لبیک بگویی و به سویش سراسیمه حرکت کنی. ولی «حُرّ قبل از ظهر عاشورا»؛ اهل گول زدن خود، لجبازی، توجیه و ماله کشیِ نفْس بود. منتهی وقتی خوبی را فهمید استخاره نگرفت. طینتش یادش نرفت. یادش نرفت که خداوند فرمود: «انسانها را به نفس خودشان آگاه آفریدیم و همه می‌دانند بدی و خوبی چیست» درس حُرّ هم همینجاست... نباید دروغمان را باور کنیم. نباید طینتمان را فراموش کنیم. نباید صاحب الزمان را وقتی فهمیدیم گرفتار هزاران «حُرّ قبل از ظهر عاشورا» شده، تنها بگذاریم و بگوییم فایده ندارد. دیر است. اگر مانند «حُرّ» فهمیدیم که راهمان اشتباه است، باید برگردیم. گفته اند روی یکی از انگشتر‌های امام حسین حک شده بود: «عَلِمْتَ، فَاعْمَل‏»؛ دانستی، پس عمل کن. 🆔 @gomnamshahrood