eitaa logo
شهدای گمنام
68 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
124 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هیئت مجازی تنها مسیر آرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 نقاشی با شن خانم فاطمه عبادی به مناسبت سالروز وفات حضرت خدیجه (س) 🌷@IslamlifeStyles
راه کارهای زندگی موفق در جزء دهم ╔═.🍃🌼🌸🍃.════╗ @barnamehaye_farhangi ╚════.🍃🌼🌸🍃.═╝
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر عشق، مادر عرفان... خدیجه الکبری خاک بوس قدوم تو خورشید از دلت عشقِ ناب می‌جوشید 🖤 وفات ام المؤمنین خدیجه کبری تسلیت باد 🖤 ➖➖➖➖➖➖
✅ هیجده نکته درباره ام المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها ۱. اول زنى که به رسول خدا (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) ایمان آورد . ۲. بانویی که پیامبر اکرم (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) درباره اش فرمود: «افضل زنان بهشت است» . ۳. زنى که خداوند از طریق جبرئیل و پیامبر (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) به او سلام مى رساند . ۴. همسرى که سالها بعد از وفاتش پیامبر اکرم (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله)، نام او را مى برد و ستایش و دعا مى کرد، و گاهى در فراق او اشک مى ریخت و به زنان خود مى فرمود: خیال نکنید مقام شما بیش از اوست، زمانى که همۀ شما کافر بودید، او به من ایمان آورد. او مادر فرزندان من است . عایشه مى گوید: هرگاه مى خواستیم خود را نزد پیامبر (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) عزیز جلوه دهیم ستایش از خدیجه (علیها السلام) مى کردیم . ۵. بانویى که تا زنده بود، رسول خدا (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) با دیگرى ازدواج نکرد . بانویى که عاشق کمال بود و به همین دلیل، همین که از صداقت و امانت حضرت محمد(صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) باخبر شد، شخصى را با اموال خود براى تجارت به سراغ حضرت فرستاد، و طى یک قرارداد، اموال را همراه یک غلام براى تجارت به شام در اختیار حضرتش قرار داد . ۶. خدیجه، تنها یک همسر نبود، بلکه در حقیقت، یار و همراه و بازوى صادقى براى پیامبر اکرم (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) بشمار مى رفت . ۷. خداوند، بسیارى از ناگوارى هاى پیامبر عزیز (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) را از طریق خدیجه آسان مى فرمود : اموال این بانو در پیشبرد اهداف پیامبر اکرم (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله)، نقش مهمى داشت. ۸. او در راه حمایت از رسول خدا (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله)، آخرین فداکارى و ایثار را از خود نشان داد . ۹. پیامبر اکرم (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) بعد از وفات خدیجه، گاه و بیگاه گوسفندى ذبح و گوشت آن را میان دوستان خدیجه تقسیم مى کرد و بدین وسیله نام و یاد او را گرامى مى داشت . ۱۰. کمالات خدیجه از یک سو، وفاى رسول خدا (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) از سوى دیگر، کار را به جایى رساند که عایشه مى گوید: هرگز پیامبر عزیز (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) از خانه بیرون نمى رفت، مگر ستایشى از خدیجه مى نمود. ۱۱. خدیجه، زیباترین زنان قریش بود. ۱۲. اموال خدیجه در سه سالى که مسلمانان مکّه در محاصره اقتصادى کفار قرار گرفتند، نقش مهمى داشت. ۱۳. خدیجه، بانویى با اراده، عاقل و شریف بود. شخصى را نزد حضرت محمد (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) فرستاد و پیام داد که من به خاطر شرافت و قرابت و امانت و صداقت و اخلاق، به تو علاقه پیدا کرده ام. پیامبر عزیز (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) مسأله را با عموهاى خود مطرح کرد، مقدمات ازدواج حضرت آماده شد، و با اینکه فرزندان متعددى از پیامبر اکرم(صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) پیدا کرد، ولى پس از فوت پیامبر (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) تنها، فاطمۀ زهرا (علیها السلام) به یادگار ماند. ۱۴. خدیجه (علیها السلام) به قدرى محبوب رسول اکرم (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) بود که در تاریخ مى خوانیم، پیرزنى خدمت پیامبر (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) رسید و مورد لطف قرار گرفت، همینکه خارج شد، عایشه پرسید: این پیرزن کیست‌؟ حضرت فرمود: کسى است که در زمان حیات خدیجه (علیهاالسلام) به منزل ما مى آمد و با او رفت و آمد داشت، اکنون ما باید همان پیمان دوستى آنان را حفظ‍‌ نماییم؛ زیرا که خودش پیمانى از ایمان انسان است. ۱۵. خدیجه (علیهاالسلام) بیست و پنج سال در خدمت رسول اکرم (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) بود و در سن شصت و پنج سالگى از دنیا رفت. رسول خدا (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) بیست شتر جوان، مهریۀ خدیجه (علیهاالسلام) کردند و خطبه عقد را ابوطالب، عموى حضرت خواندند . ۱۶. و بالاخره، دنیا جاى ماندن نیست، خدیجه (علیهاالسلام) نیز، همچون دیگران از دنیا رفت و پیامبر اکرم(صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) را در سوگ خود نشاند. هنگام دفن خدیجه (علیهاالسلام)، رسول خدا (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) وارد قبر شد و به یاد او گریست و در محلۀ «حجون» به خاک سپرده شد. ۱۷. خدیجه (علیها السلام) کسى بود که خداوند، رسول گرامى خود را مأمور مى کند تا بشارت بهشت به او دهد . ۱۸. خدیجه (علیها السلام) کسى بود که امام حسین(علیه‌السلام) بر سر قبر او آمد و گریست و مشغول نماز و مناجات شد، سپس دست به دعا برداشت. 📚منبع: قرائتی محسن، کتاب عمره، صص ۴۶ الی۵۱
دعای روز دهم ماه ماه مبارک رمضان @gomnamshohada360
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ ۱۰ رمضان وفات حضرت خديجه (س) ♦️در اين روز حضرت خديجه كبرى عليها السلام از دنيا رحلت فرمودند. 📚 الوقايع و الحوادث: ج ١، ص۱۲۷ ♦️ آن حضرت نخستين همسر پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و تا خديجه (س) زنده بود نبى گرامى اسلام صلى الله عليه و آله همسرى اختيار نفرمود. 🌹 سبقت به اسلام و خدمات او به پيامبر صلى الله عليه و آله زياده از آن است كه ذكر شود. ♦️ در فضيلت آن حضرت همين بس ‍ كه والده ی مكرمه حضرت صديقه طاهره عليها السلام است، و همه ذرارى پيامبر صلى الله عليه و آله به ايشان منتهى مى شوند. 📚 فيض العلام: ص ٢٧ ♦️ آن حضرت هنگام رحلت چند وصيت به پيامبر صلى الله عليه و آله نمودند، و با آن همه فداكارى و انفاق مال، به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كردند: 🔸 يا رسول الله! مرا ببخشيد كه در حق شما كوتاهى كردم. 🌹 پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: حاشا و كلا! من از شما تقصيرى نديدم، بلكه منتهاى سعى و كوشش خود را در حق من نمودى. شما در خانه من زحمات زيادى را متحمل شدى.اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى. 🔸 آنگاه خديجه عليها السلام عرض كرد:يا رسول الله ! شما را وصيت مى كنم به اين دختر و به حضرت فاطمه عليها السلام اشاره نمود اين دختر بعد از من يتيم و غريب است. كسى از زن هاى قريش او را اذيت نكند. كسى به صورت او لطمه اى نزند، به روى او داد نزند و مكروهى نبيند. 📚 شجره طوبى: ج ٢، ص ۲۳۵_۲۳۴ ♦️ آن حضرت اولين زنى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله را تصديق نمود، و اول زنى است كه در مكه با رسول خدا صلى الله عليه و آله نماز جماعت خواند، و اول زنى است كه ايمان خود را در مكه در ميان مشركين اظهار نمود، و اول زنى است كه در مقابل دشمن از رسول خدا صلى الله عليه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله بخشيد، و اول زنى است كه ايمانش با قبول ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به درجه كمال رسيد. 🔻 روزى پيامبر صلى الله عليه و آله خديجه عليها السلام را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود: اين جبرئيل است و مى گويد: براى اسلام شروطى است كه عبارتند از: اقرار به يگانگى خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول اين شريعت و احكام آن، اطاعت از اولى الامر و ائمه طاهرين از فرزندان او يكى بعد از ديگرى با برائت از دشمنان ايشان. ♦️خديجه عليها السلام به همه ی آنها اقرار نمود و ائمه طاهرين به خصوص اميرالمؤمنين عليه السلام را تصديق كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هو مولاك و مولى المؤمنين و امامهم بعدى: يعنى على مولاى تو و مولاى مؤمنان بعد از من و امام ايشان است. آنگاه از خديجه عليها السلام در قبول ولايت امير المومنين عليه السلام عهد مؤكد گرفت. سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله يك يك از اصول و فروع دين حتى آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بيان فرمود. ♦️ سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دست خود را بالاى اميرالمؤمنين نهاد و خديجه عليها السلام دست خود را بالاى دست رسول خدا صلى الله عليه و آله و به اين ترتيب با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نمود. 📚 بحار الانوار: ج ١٨، ص ٢٣٢، ج ٦٥ ص ٣٩٢
همسر شهید نواب صفوی: بعد از افطار به آقا گفتم: دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک! فقط لبخندی زد! این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم! سحر برخاست، آبی نوشید! گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد! بعد از نماز صبح هم گفتم! بعد از نماز ظهر هم گفتم! تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم! اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود: امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم، نیست! آقا لبخند تلخی زد و فرمود: یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم: صد البته که هست؛ رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا! هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند! طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در! آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند! سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند! من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست! رفتم و آوردم! آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند! در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن، این دفعه حتما از مشهدند! الحمدلله آب در لوله ها هست فراوان! مرحوم نواب چیزی نگفت! یوسف رفت در را باز کرد، وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است! گفتم: این ها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته اند، و به علتی مهمانی آنان بهم خورده است! آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار! غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. ميل کردند و رفتند. آقا به من فرمود: یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست! بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است؛ نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان! وقتِ نداشتن داد می زنند! وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند! @howzeh_elmieh_parand