طورْ
همه درْ گُذارِ طوری، به جهانِ سروْ خویی
تو بگو_بگو که گویی، چه کسی به گفتگویی
ارِنی چرا نگفتن؟ به کسی که غیر او نیست!
تو نبین به غیرِ او را، نه ببین چو تار مویی
نه هوسْ بهانه سازد، نه خرابه هایِ حسرت
تو که دیده اتْ نشویی، همه در سرابْ شویی!!
تو و آنْ سکوتِ من من! چه جوابِ لنْ ترانی...
همه عمرْ سرْ سِپردی، به خیالِ های و هویی
چه دمی که آهْ باشد، طلبی که چاهْ باشد
به نگاهِ گورِ حسرت! چه ندیده ای بجویی؟
تو و حاجتِ ترانی، نه جواب لن ترانی
که اگرْ همین شنیدن! بشوی تمامِ اویی!
تو گدای روی جانان، چه ندیده ها شنیدن؟
تو ببین شنیده ها را، که به سر کشی سبویی
همه بندگی نشاند، به دو چشم و گوش و قلبت
به وجود در سجودت، تو وُ آنچه که برویی
به تمام آنچه خواهی، رهِ دلْ تبشْ چنان است
چه دمی گناهِ دیدن، چه به جستجو هوویی
همه غیر او به خاری، همه کسْ تباهْ گردد
مگر آن شمیم وصلی، که رساندت به بویی
ز نشان آل رحمت، به صحابه ی هدایت
تو بجو نشان راهی، که درآیدت به کویی
همه این بگو مگو را، من (گمشده) غریبم!
که ندانم آنْ صدایی، که به غیرِ او بگویی...
1403/08/21
#گمشده
#طور
https://eitaa.com/gomshode_sher
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
«فصل باقی»
عُمری به خوابْ سر شد، در غفلت و ندانی
بُگذرْ از این خیالِ پاپیچِ پوچِ فانیْ
دلبستگی چه ارزد، در هرچه نیست ما را
مِیلَتْ بها نگیرد، در سیلِ زندگانی
بیچاره خوابْ باشد، عمرشْ سرابْ باشد
قدرِ بها چه داند، این عقلِ سرگرانی
این زندگی چه ارزد؟ مستِ دوار غفلت!
بی حاصلی سرابش، زین خیلِ ناتوانی
راهِ سعادتِ ما، در موسمِ ولایت
در بندگی بسازی، آن قولِ جاودانی
وحیِ پیامِ مُنزل، نفیِ نظامِ طاغوت
دین و قرار ما شد، این امر آسمانی
فهم ولایتت کو؟ ای غرق در عبادت!
امر خدا نباشد، جز این بها زمانی
ای بندِ آلِ شیطان، شرک و اداستْ فعلت
در او نبوده هرگز، از بندگی نشانی
کیشتْ عذاب و ذلت، با های و هوی منت
سهم اجیریِ تو، تابوتِ مردگانی
ای بندِ شکل و ظاهر، فهم عطا چه دانی؟
در دین تو نباشد، جز شهوتت گرانی
دارا چه ها ندارد! در چشم خلق نادان
یا هرچه هستْ دارد، از گنج و زر نهانی
بُگذر کلام باطل، گَرْ از فقیهِ غافلْ
در عاقبت چو ماند، زین اقتدا زیانی
در حُبِّ اهلِ باطل، هرگز اگر ببینی
جز نفیِ بندگانی، چون کفرْ سایبانی
ای (گمشده) نیابی، پیدای فصل باقی
جز پیروی ز حجت، بی این نشان_ نشانی
۱۴۰۳/۰۸/۰۱
#گمشده
#فصل_باقی
https://eitaa.com/gomshode_sher
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
خائن
در باور نامردمان، جز فهم کج_ افکار نیست
از زایش وهم سبب، دریوزه گی را آر نیست
ای شَلِّ پست پاپتی، پا پس بکش از خاک من
این خاک شیران و یلان، بر این ذلالت یار نیست
بیچاره گردی عاقبت، از نحس ذات خائنت
در این زوال رفتنت، جان دادنت مختار نیست
بگذر برو دنیای تو، مفت خیال پوچ غرب
شرمت تو را خائن صفت، فهمت جُز این دستار نیست
با خود نگفتی بی خرد، فردای تو رسواییست
در ذلت دریوزگی، جز نفی حق رفتار نیست
هرگز نبوده چون تویی، پیش خلایق محترم
گمشو صراط رنج و غم، بر زحمتت اِسرار نیست
این کفر تو دلمردگی ، سهم نفاقت بردگی
ننگت وقیحِ پر جفا، در باورت دیدار نیست
فردا که حق روشن شود، رنج تو در آواراگیست
ای منکر روز ثمر، بر کوششت آثار نیست
ای پاسبانان وطن، وقت سکوت و غصه نیست
در چاره بر بیچاره گی، جز خیز ما رفتار نیست
بر خائنان این وطن، داد برائت را بزن
سِیرِ ولایت را بجو، جز این روش اظهار نیست
ای(گمشده) دنیای غم، تا منتهای بیش و کم
از شرِّ کُفارِ دغل، بی نور دل هموار نیست
1403/08/28
#گمشده
#خائن
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
https://eitaa.com/gomshode_sher
زخم جان
ببین به زخم جانمان، شکسته های نور را
به خون رفته از خدا، وَ دیدگان کور را
شکسته حرمت خدا، سکوت پر صدای هو
که؟ بسته دست باز او، ببین دل صبور را
غمی درون سینه ای، نشسته پای حکم حق
به روزُ وقتِ انتقام و آن قرارِ سور را
جهان و مکر و هل هله، نصیب آل حرمله
کشندگان زندگی و زندگان گور را
خروش آل مرتضی(ع) به کین آل شامیان
به نوش جام زهرشان، نوادگان زور را
تو ای وجود بی خدا، بمیر قد انتظار
ظهور می کند ببین، که بشکند تو مور را
فریب قوم لا احد، نَمُردگانِ خون حد
بِبُر صدای اقتدا، ز بیرق قصور را
به یاد غربت کسی، که کُلِّ جان مصطفیست(ص)
نشسته پشت در ببین، تو ظلم آن شرور را
تو نور آل نور را، شکسته رد شدی کجا؟؟
که خوانده ظلم تو بدان، ندیده های طور را
تو هیچِ هیچِ رفتنی، سراب بخت حسرتی!
ظهور می کند ببین، تو انتقام پور را
به کفر ذات پست شر، به های و هوی بی ثمر
به حکم اقتدای حق، که سر زند شرور را
جهان و رنج بی نوا، عذاب دل نبسته ها
ندیده غافل از خدا، جز این دم عبور را
به قلب (گمشده) پر از، خروشُ خشم و کینِ شر
نخوانده غیر شرک تو، وَ موسم ظهور را
1403/09/15
#گمشده
#زخم_جان
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
https://eitaa.com/gomshode_sher
سقوط
روزی طلبت را به دم گور بخوانی
از وهم و خیالت، همه با شور بخوانی
با حال و هوایی که تو را کرده مُفَرَّح
در عاقبت دولت مغرور بخوانی
پیوسته اگر در دل تو صبح امیدست
پرواز خیالت همه از عید سعیدست
بر امر خدایت نرود صحبت فردا
این گفته خدایم که غمت، امر بعیدست
هرآنکه در این حادثه باقیست بمیرد
در پرده دری، سهم پر از هیچ بگیرد
این کودک نو پای خیال توی نادان
در عاقبتش، ضربه ی ناجور پذیرد
عاقل ندهد، دل به دل مکتب ناکس
بالا نرود، مکتب این دولت بی پس
ای آنکه در این بادیه ناجور بگردی
بیچارگیت می دهد این محبسه یِ خس
دانا نشود آنکه طریقت نشناسد
لج کرده درآخر فقط از وهم بلاسد
ای پور خدای همه یِ دولت عرفان
در جبهه ی حق، کس ز ولایت نهراسد
دنیا همه از ریشه نصیب دل زار است
خوش مشربی کافر و زنیق به کار است
هر آنکه خدا را به خدایی بشناسد
داند که طلب کرده از این هیچ قمار است
ای (گمشده) در نقش جهان هیچ خبر نیست
پابنده ظواهر نشوی، دیده هنر نیست
هرکس که خدایش بشناسد که بداند
در رونق این پیچ گذر گنج و گوهر نیست
1403/09/19
#گمشده
#سقوط
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
https://eitaa.com/gomshode_sher
پزشک
ای غاصب میز رها، این خود سری رفتار نیست
بر درد ملت چاره کن، در بردگی آثار نیست
با ادعای من منت، هر دم سپردی جان به غم
ای که پزشکی حاذقی، این جان ما بیمار نیست
مهد سیاست دیده ای، هرکس که حرفش ذلتست
در زهر برجام عدم، جز خفتت اقرار نیست
کی فهم دینت می رسد، ای حافظ حکم علی(ع)
در نطق مولا مرتضی(ع)، با کافران گفتار نیست
برگرد از این راه غلط، سیر حقیقت را طلب
بر قول رهبر گوش کن، جز امر او پرگار نیست
زاییده فکر پوچ تو، چشم و نگاه لوچ تو
از حاصل وادادگی، فردای ما گلزار نیست
آن را که عمرش در خطا، در پیریش رنج و بلا
ای آنکه خوب و ساده ای! روح و دلت بیدار نیست
گفتا حکیمی با خدا، خواب سحر گاهی خطا
ای آنکه خوابی در سحر! این وقت کم بسیار نیست
برخیز و پاره پاره کن، این برگه های پر ضرر
نطق برائت را بخوان، این کار حق را عار نیست
هرگز ندیده عاقلی، از فضل خائن حاصلی
چون در مرام خائنان، جز جیب خود را کار نیست
ای آنکه رای ملتی، کی سهم ملت زندگیست؟
برنامه ات را بازگو! در کار ما انکار نیست
ای (گمشده) این رای ما، نفی نظام اقتداست
این جامه ی صد چاک را، جز حضرتش معمار نیست
1403/09/17
#گمشده
#پزشک
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
https://eitaa.com/gomshode_sher
🐭🐵🐭🙈🐭🙉🐭🙊
کُفّارْ همه در طلبِ دولت آن اند
از خیره سری مفتخر بسط زیانند
هستند همه یکسره پاپیچ ولایت
این عمر گران را به کم هیچ نداند
#گمشده
#کفار
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
https://eitaa.com/gomshode_sher
قوم عاد
گفتا سرانجامش شبیه قوم عادست
هرکس که دینش از تب قول زیادست
هر پر غرور بی خدا در قید حالست
وقت نمردن، باورش آیین دادست
فضلی ندارد دشمن پر مکر و حیله
آری به ما امر علی، حکم جَهادست
دانی هرآنکه از ولی فرمان نبرده
پایان کارش آیدش دین فِسادست
رسوا شود احوال هر مزدور خائن
معدوم گردد هر که معروفش عِنادست
زیبا نبیند فصل انکار رسالت
آن را که فهمش این بُوَد، آنجا مُرادست
رسوا نگردد آنکه از دنیا بریده
در باورش این فضل کم، مهد کِسادست
بگذر از این من بارگی، فکر ثمر کن
آدم نگردد هر که ایمانش مَبادست
ای (گمشده) دنیای ما را باوری نیست!
کی مدعی را مکتبش غیر نِمادست؟
1403/10/09
#گمشده
#قوم_عاد
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
https://eitaa.com/gomshode_sher
یک روایت دارمت مرد وفاق
ای که داری دامنی دور از نفاق
نکته ای دارد تو را در گفتگو
تا به دشمن دل نبازی میل او
این حکایت ابتدا و انتهاست
آدمی را این شنیدن ها بهاست
روشنت سازم اگر دل می دهی
از ادا و خیرگی دل می رهی!
در توافق دل به این معنا سپار
گر نه هستی، کافر محکوم نار
نامه آمد از بلاد پر خِلَل
از حرامی! پور سفیان دغل
بشنو از این، زاده ی خبط و خطا
ای علی(ع) ای شیر مردان خدا
گفت: بد کردی تو با اهل جمل
سویت آیم بهر پیکار و جدل
شیر مردی شیر حق مولی علی(ع)
بی بدیلی، بنده ای، شاهی، ولی
در جواب آن شقی، اینگونه گفت؛
ادعایش را همه از پایه شست
در خطاب پور ابلیس لعین
پاسخی دادش به غایت بهترین
پس به یاران شد، بگفتا کیست کس؟
تا رساند نامه را بر پور خس!
دستْ بالا زد یاری زین سبب
تا پذیرد امر آن شاه عرب
او طِرِمِّاح و ادیبی از عرب
از عَدِیِّ بن جبل بودش نسب
او که در ظاهر به پوشِ ساده بود
بی غرض بر امر حق دل داده بود
گفت مولا قاصدت من می شوم
بهر امرت سوی مقصد می روم
مرد مردان گفت او را: یار ما
سوی مقصد رو ببر اخبار ما
پیش آن ملعون بی قلاده رو
رشته کن آن ادعای دین نو
مهر زن بر آن دهان فتنه خو
مفتضح کن حیله باز یاوه گو
گو که رزمت را خریدارم عدو
گو کجایی؟ سویت ایم رو به رو
من که کُشتم یک یک اجداد تو
گو که هستی؟ ای کمال حرف چو
گفت: مولا قاصدش را این سخن
آبرو داری کن از این پیل تن
گفت: هستم قاصد قولت علی(ع)
جان گذارم پای امرت ای ولی
نامه را دادش علی(ع) بر یار غار
تا رساند نامه را سوی حمار
رفت پیش حاکم ظلم و حسد
پر غرور و عاقل و خوب و بلد
شد خبر از قاصد حکم علی(ع)
آن نماد واضح تیره دلی
کرد بر پا پور شر، فرش جلا
تا نشاند در دل قاصد بلا
قاصد آمد پیش این مرد دغل
هیچ دیدش منصب این کور شل
او که فهمش بیش از این بودش بها
اعتنایش پس نکردش زین ادا
گفت دارم از علی(ع) نطقی برین
بشنو این، ای مفسد کل زمین
چون ندیدش اندکی در او ادب
کرد خار آن غاصب تخت حلب
ذره ای ترسی نبودش در دلش
چون شجاعت کرده مرد عاقلش
با علی(ع) بودن همین دارد بدان
این نشان را از علی(ع) دارد بخوان
حیله کردش عمر و عاص کور و کر
قاصدی را سی هزاری پول و زر
در نگاهش پول او بی مایه بود
قاصد حکم علی(ع) فرزانه بود
هرچه کرد آن بی خدا هیچش ثمر
حیله هایش غرق مستی بی اثر
گفت قاصد: با ادب بر پا بشو
تا دهم این نامه را بر دست تو
پور شر گفتا بده بر عمر و عاص
یا بده، بر پور ما مطلب خلاص
قاصد دانا ولایت می برد
نوچه ی شر را دم از دم می درد
گفت او را نانجیب بی هنر
ای اسیر منجلاب بی گذر
ای که تو نابود و خارم گشته ای!
هر چه کردی، پست و زارم گشته ای!
سوی ما شو خود بگیر این نامه را
جمع کن این ادعا رو جامه را
سویش آمد با ادب بهر طلب
نامه دادش قاصد دانای رب
نامه را خواند و به او اینگونه گفت:
هی به خود پیچید و شرح بونه گفت:
در جوابت ای شه والا علی(ع)
سویت آیم با هزاران لشکری
هر یکش چون یک ستاره تابناک
بهر پیکار تو ای خورشید خاک
گفت قاصد: من جوابت می دهم
هر هزارت را خطابت می دهم
هیچ و پوچی پیش این مولایم ما
بی فروغی گرد این نور خدا
چون که قاصد شد به قول اهتمام
ترک مجلس کرد و شد، از خاک شام
اندکی آهی به کافر دل نداد
چون ز کل بود و جودش در عناد
شد عدو سوی سران شامیان
گفت ایا کس شود بر ما چنان؟
اینکه ما را تا علی(ع) بالا برد
تاج فخر و پادشاهی چون دهد
گر کسی ما را بها داند چو آن
می کنم مالم همه پایش روان
عمر و عاص پر اَدا گُفتَشْ جواب:
گر علی(ع) آید بر این خاک سراب
می روم پشت علی(ع) بهر نماز
گر چه دارم سوی تو دریای آز
کی منافق دیده این وصف طلا!؟
خاک او هرگز نگیرد این جلا!!
ای که از بر کرده ای حکم علی(ع)
گو چه حُبّی را به دل پرورده ای؟!!
هرکه هستی حاصلت بی حاصلیست!
لات پستی ذات تو بی مایگیست!
بر سراب پیش رویت دل مده
دل بر این امضای بی حاصل مده
در توافق حُبّ و ایمان واجبست
عقل سالم قلب مومن موجبست
آنکه بر مکر و ادا دل می دهد
یا که چشمش را جلایی می برد
عاقبت گریان شود در روز حشر
حاصلش پایان نگیرد جز به حصر
(گمشده) این خودسری بیچارگیست!
بی ولایت حاصلت در بردگیست!
1403/10/03
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
https://eitaa.com/gomshode_sher
صراط
کفر گویان را خباثت بی نهایت مغتنم
عمرشان غرق تباهی، زین فضیلت از منم
گرد ایشان کس نباشد، در صراط مستقیم
عاقبت باطل چه زاید، زین خرد های عقیم
عالِمِ پُر مُدعا، هرگز نیابد منزلت
آدمی را کی ادا، این ره ندارد عاقبت!
روز محشر پیش رو، عاقل نبیند غیر آن!
این شب و شوقش درآید، از کف نابخردان!
کافران را این لجاجت، نوش غفلت می دهد
باب شوق این عداوت، مهر ایزد می رَهَد
هر که گوید، این جهان باقی، نهایت هیچ نیست
در نهایت این بیابد، جز ولایت هیچ نیست
کفر و ایمان را نیابی جز ولایت حاصلی
عقلْ را تنها گزینی، بی بصیرت باطلی
قلب راسخ باب معنا، در سرای پر ادا
عقل را تنها نشاید، فهم معراج دعا
آنکه اعمالش نسازد، فهم و عقلش باده بادْ
هوش بالا را نهایت، مکر دنیا داده بادْ
شاعران را این طریقت، جز به حکمت هیچ نیست
شرح اوصاف هوس، جز سهم محنت هیچ نیست
ای که در کین منی، در ما نبینی سهم کین
زحمت ما را نخر، ای ناز نازا نازنین
هر چه گفتم، داده ای ما را به غفلت گفتگو
در گذر دیدم شما را، تا که یابی به ز او
دار دنیا را نبستن، دل به عهدش بیش از این
عاقلی این بین و جز این، کوهِ بینیَت مبین!
این گذر باید گذشتن، یک به یک در عاقبت
مهلتت آخر سرآید، تا ستاند موهبت!
کام کافر را نسازد، جز نجاست ها به او
چون به کامش تلخ آید، بر حقیقت گفتگو
(گمشده) در دار دنیا، حاصلش پر حسرت است
خواب غفلت را نهایت، مرگ سخت و ظلمت است
1403/02/05
#گمشده
#صراط
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
https://eitaa.com/gomshode_sher
بیگانه پرست
عشق را منزل نباشد، پیش بیگانه پرست
خاک دل ویرانه گردد، در سراب فکر پست
عشق را حرمت نیابی، پیش جمع بلهوس
دامن دل غرق آتش، عاقبت در این قفس
تا تو را، غوغای دل، این سو آن سو میبرد
پیروی های غلط، این لوح پاکت میدرد
سهم عیشت بی قراری، خاک تو آوارگی
بی نصیبی را نصیبی، منصبت من بارگی
عشق را در این وطن، صد ریشه یابی جستجو
غرب را کیْ خوشِ نعمت، داده ما را خیره جو
رسم بیگانه پرستی در مرام دل خطاست
عشق را جز غم چه ارزد، داد تنهایی بهاست!
کشور ما مهد عشق و سایه سار عاشقی
غرب را غرقاب ننگ و منجلاب فاسقی
عشق را در دل نیابی! گُم از این خانه شوی!
دامن از غم ها زدایی، شاد و مستانه شوی؟
راحتی دل را نشاید، منصب دنیا بلاست
مکتب میخاره بودن، در مرام دل خطاست
نکته دارم ای عزیزا، فهم عقلت چاره کن
زین روایت ها که گویم، این قرابت پاره کن
چون کشیشی در زمانی، کار نیکی کرده است
یا که عشقی را خصومت، زیر خاکی برده است
آن که جفتی را پذیرد، عاقبت از زیر گل!
بی غم و عقل و خرد، یاری پذیرد باب دل!
یا غریبی کنج زندان، پای دلبر جان درد
بی وصال و حال و هولش از جهانش بگذرد
یا که مرغانی رها، در بند جفتی میشوند
بهتر از اینان نیابی، چون که اینان برترند!
ای هراسان از غم دل، فهمت از دم باطل است
سوی معنا ره نیابی، خود فریبی حاصل است
حال خود را این گدایی، چون بهایت بیش نیست
آدمی آدم نگردد، تا حقیقت کیش نیست!
درد بیگانه پرستی، عاقبت رسوایی است
دل به خاک غم نمیرد، سهم دل تنهایی است
آنکه عاشق می شود، جز حق نیابد مغتنم
عشق را سرمد فنایی، عاشقان غرق جنم
عشق را آتش نسوزد، چونکه خود سوزان تر است
بل هوس در بند شهوت، شهوتش بر او سر است
دل چه ارزد پیش این بیگانگان عشق و غم
عاشقی هرگز نیارزد، پیش مستان عدم
هرچه آید حاصلم، در عهد این دنیا نبود
سهم تنهایی رهایی، عاشقی با ما نبود
هر که نامش (گمشده) در بند عالم، الحذر
مدعی بودن بریدن، ای دریغ از این گذر!
1402/11/26
#گمشده
#بیگانه_پرست
https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
https://eitaa.com/gomshode_sher