eitaa logo
گمشده
153 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
0 فایل
آیینی_ اخلاقی_ اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
جوابیه شعر(گر تن بدهی دل ندهی کار خراب است!) تن! گر تن بدهی! دولت شاهانه فروشی با فکر خرابت ره فرزانه فروشی پیران به کجا لب به لب باده بدوزند در کار خطا، راهب میخانه فروشی بیگانه شود آنکه ز غیرش طلبی کرد جز حق و حقیقت به دمی چون طربی کرد تا تن به تن شهوت این حرم هوس داد صد خاطره را فاحشگی بی نسبی کرد! در منطق جاهل که خطا غرق ثواب است دل داده نباشی که تنت پشت حجاب است! عاشق نبود آنکه تنش را نسپارد!! جز جام خوشی، حرف وفا غرق سراب است آنجا که تویی یکسره از عشق شلوغ است! در کیش ادا فهم کسان، نفی فروغ است یک آیه نباشد، طلب کسب رضایت هرچند که بی مطلب دل آیه دروغ است ای آیه گریزان و تو ای ملحد نادان یک آیه و آن سکه نباشد غم انسان در مسلک تو، فهم تو در جانب کفر است چون آن کفنت هم ندهد مکتب کفران کافر همه را یکسره از کیش خودش دید! منکر به حسابش شد و بر موعظه خندید در فهم منافق نرود مطلب یزدان از طالع و بختش همه با موعظه نالید ای آنکه تو از شهوت مردانه غریبی شاید تو نصیب هوس جسم عجیبی..! دور از تو بود، شهوت یاران گرامی بی شک تو همان دولت خوشنام فریبی مستی به خطا یکسره در عالم پستی نفی سخنت کن، که تو آزاد پرستی لعنت کندش حضرت حق گر بفروشد آن را که تن و جان و دلش را بشکستی گو وصف کجا در دل تو غصه تراشد اخلاق و شرف را به کجا نکته بباشد انسانیت مکتب تو وصف ادا بود این وهم منیت همه جا دیده خراشد ای آنکه تو در معرکه ی نفی نقابی یا منکر بیچارگی و سرِّ حجابی شاعر نبود آنکه حقیقت نشناسد گر پرده نباشد بخدا سهم عقابی قیمت ندهد جاهل نادان به حقیقت با صبر و سکوتت نهراسی ز مشقت فرصت نشود، این همه بیگانه پرستی بیچاره شوی گر نشوی بند طریقت ای (گمشده) دنیای رذالت همه پوچ است انسان رها بنده ی شیطانک لوچ است گر بنده شوی دولت بیدار هدایت دانی که تنت در طلب موعد کوچ است ۱۴۰۳/۰۵/۰۶ https://eitaa.com/gomshode_sher
سهم دنیا باید به دنیا دل نداد ای دوست دنیا تمام سهم بودن نیست پرواز و باور دارم اما این پرواز حسرت، فهم بودن نیست ترک شراب و شهوت و غم کن زندان تن این سهم آدم نیست ای هر چه پوچی، در بهای ما در غفلت دل حسرت ما چیست؟ گاهی تمام حس من، بودن! بر قلب من چون کوه آواری تلخی در این احساس شیرینی در خواب سنگینی که بیداری باید گذشت از تو ولی شاید این مرگ_تنها باور من نیست بعد از زمین غرق ناپاکی نابوده حسی یاور من نیست این شور دنیای پر از ماتم ای سهم این زندان من من ها در داغ حسرت آتشم اما ‌ می جویم آن، آسوده بودن ‌ها دنیا تمامش سهم حسرت بود حتی در آن گنداب درباری هرگز نبیند، کور مادر زاد این جلوه ی مهتاب هوشیاری ای (گمشده) دنیا عذاب کیست!!!؟ حسرت نشان رنج و بیزاری است بگذر از این احساس رنجوری پا بند دنیا، این خود آزاری است ۱۴۰۳/۰۳/۰۹ https://eitaa.com/gomshode_sher
               مصطفی(ص) ای بهترین بندگان، تو مطلع حکمت شدی...! قبل از قرار آدمی، روشن ترین نعمت شدی! وقتی که خاک بی بها، آمیخت با روح البقا با ذکر نامت مصطفی(ص)، معراج این عصمت شدی آغاز پیدای نهان! ای خاتم پیغمبران تابیده ای بر جان ما، خورشید این امت شدی دریای نورت  بی کران، امواج مهتابت  چنان! ای مصطفی(ص) نور الامان، تو خالق رحمت شدی! روحی دمیدی خاکمان! روح الامین انس و جان بالاترین بر هر کران، پرواز بی زحمت شدی زنجیر دنیا پای تو، در رنج هر اولاد تو معراج حق بندگی! نوری بر این ظلمت شدی آری تو ما را رحمتی، در کیش تو پر نعمتیم ایمان و معنای یقین، تابیده چون، همت شدی بهتر ترین آدمی، معناترین پیغمبری جنت به نامت مصطفی(ص)، افضل ترین حشمت شدی غوغای محشر‌ رام تو، تا رخ نمایان می‌کنی  چون از ازل تا هر ابد، بر بی‌کران قدمت شدی ما را ولایت از تو شد، در سایه ی پر نعمتت با ذکر نام یا علی(ع)، در اوج بر قامت شدی آن را که ظلمت حاصلش، هرگز اگر باور کند در روز خم با حجتت، بر کفر و حق قسمت شدی ارزش نگیرد آدمی! بر سجده در خاک عدم ای منکر مولا علی(ع)، بشکسته این حرمت شدی..! گر غیر حیدر مقتدی، ترویج محراب دغل! ای کافر حب علی(ع)، ابلیس شر خدمت شدی ترویج دین احمدی(ص)، بی آل حیدر(ع) باطل است گر این حقیقت منکری، بی نور و بی قیمت شدی ای (گمشده) پرگار دین، جز آل احمد(ص) باطل است  گر نکته‌ای زائل کنی، در آتش و نقمت شدی   ۱۴۰۲/۰۵/۰۱ https://eitaa.com/gomshode_sher        
شعر چیست؟ شمس قیس رازی می‌گوید: «بدان که شعر در اصل لغت دانش است و ادراک معانی به حدس صائب و اندیشه و استدلال راست و از روی اصطلاح سخنی است اندیشیده، مرتّب معنوی، موزون متکرّر متساوی، حروف آخرین به یکدیگر ماننده.»¹ این تعریف از این لحاظ در خور توجه است که عنصر دانایی را بر عنصر تخیّل برتری می‌دهد و از جهتی می‌تواند آثار بزرگانی مانند فردوسی را نیز در برگیرد و در واقع نمونۀ خوبی از تعریف کلاسیک شعر است. کلاسیک‌ها به عقلانیّت اهمّیّت می‌دهند. کارشان صبغۀ والای قهرمانی و اخلاقی دارد و حامیان آن شاهان و طبقه‌های مهذّب و برتر جامعه هستند. عناصر شاعرانۀ مقوّم ایشان ایجاز است و لطف سخن و تخیّل ظریف پهلوانی و اشرافی و دوری از چیزهایی پیش پا افتاده توصیف شگفتی‌ها... شعر هنر کلامی است و کلام در مراتب خود باید آنچنان روشن، زیبا، رسا و مجسّم کننده باشد که تجربه‌ها و مفهوم‌های زیسته شدۀ شاعر را به کمال به شنونده منتقل کند و به گفتۀ سعدی: «در همه قول‌ها فصیح باشد.» بزرگان ما می‌گفتند: «سخن باید چو شکر پوست کنده» و یکی از دلایل نفوذ شاعرانی مانند: هومر، فردوسی، سعدی و حافظ در مردم عصر آنها و نسل‌های بعد همین ویژگی بوده است. عبارت‌های گنگ، نارسا و ناروشن که از روی بی‌اطلاعی نسبت به جریان زندۀ زبان گفته یا نوشته شده باشد، دوام و ماندگاری ندارد. در سخن شاعر و نویسنده باید به گفتۀ نظامی عروضی: «معانی متابع الفاظ نیفتد.» یعنی لفظ و معنا به طور مساوی پیش بروند و نیز سخن از ایجاز کامل برخوردار باشد. ۱- المعجم فی معاییر اشعارالعجم، مدرس رضوی، ۱۹۶ کتاب: باغ سبز شعر نگارنده: عبدالعلی دست‌غیب
       دل کنده در انتظار غروبی یخ زده پشت نگاه غرق حسرت دنبال فصلی نیامده ام تا گذر دهم این نخوانده ها را دروغ می گوید، این زمانه ی فریب از این گذشتن که سهمم شد دور تر از تمام بودنم از این ازدحام کم و من، هنوز در میان این نگاه ها غرق می شوم و اشک می ریزم تا شاید امیدی فردایی را برایم تداعی کند آری من به آغوش جاده، بغلی بدهکارم تا مرا جدا کند از این سیر زحمت از این سهم نفس نفس زدن! رنج این هوس رسیدن در من زیادی می کند باید بشکنم این تابوت مقبول بودن را باید بسوزانم این آتش بی تاب شده را تا خدایم را به این من داغ دیده؛ هدیه دهم . . .                                                                          https://eitaa.com/gomshode_sher
وَأَنِ ٱعۡبُدُونِيۚ هَٰذَا صِرَٰطࣱ مُّسۡتَقِيمࣱ (۶۱) سوره یس و مرا پرستش كنيد، كه اين راه مستقيم (سعادت ابدى) است‌؟!
یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثیراً مِمّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبینٌ(۱۵) یَهْدی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ إِلى صِراط مُسْتَقیم(۱۶) سوره ی مائده     ترجمه: اى اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیارى از حقایق کتاب آسمانى را که شما کتمان مى کردید روشن مى سازد، به سوى شما آمد; و از بسیارى از آن، (که فعلاً افشاى آن مصلحت نیست) صرف نظر مى نماید. (آرى) از طرف خدا، نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد.(۱۵) خداوند به برکت آن، کسانى که از خشنودى او پیروى کنند را، به راه هاى سلامت، هدایت مى کند; و به فرمان خود، از تاریکى ها به سوى روشنائى مى برد; و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مى نماید.(۱۶)
سید حسن آل صهیون گر شهادت می‌دهد ابرار را می کند رسوا نهان طینت بیمار را تا کجا ها این نجوسان، بر خطا سر می کنند گو کجا پنهان بماند، زشتی آثار را امر حق پنهان نماند، در غم پیکار خصم می کشد آتش نصیب نانجیب هار را گرچه در دار بلا، این خود فریبان شهره اند در بهشت کافران نعمت روا بسیار را قوم صهیون از ازل بر کین حق سر کرده اند می کشاند ذات بد، این حلقه ی دستار را آشکارا یا خفا بر آل احمد(ص) دشمنند فعلشان آگه کند، هر عاقل هشیار را تاج بختت می دهد_ ای در حمایت های خصم؟ پس تو را کو حاصلی، زین مکتب آزار را دل به شیطان داده ای، ای غافل بی ریش و تخت بند شیطان وارها، کز دل بری زنگار را    سید ما را خباثت عاقبت جانش گرفت کی رهایی زین بلا، کی موسم دلدار را (گمشده) در فهم غافل، دار دنیا مغتنی‌ست هی سرآید فرصتت، آماده شو پیکار را ۱۴۰۳/۰۷/۱۰ https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
یه سوال: فرق شاعر با یه رقاص چیه؟!! تعجب می کنید؟ بیایید نوبتی بررسی کنیم فردی که دنبال رقصندگی هست دو تا آیتم باید داشته باشه اول؛ توانایی هنر رقصیدن(حالا چه ذاتی چه اکتسابی) دوم؛ زیبایی اندام و همچنین صورت! حالا یه شاعر برای شاعر شدن چی می خواد؟ اول: هنر سرودن و توانایی اکتسابی و ذاتی که باهاشه دوم: تو دید عموم و بسیاری از بلد ها: زیبایی ظاهری که حق است و خیال انگیز بودن و خلق تصویر های جدید! درسته همه چیز تو ظاهر درسته؛ ولی با خودت فکر کن اون شاعری که شعرش خالی از مفهوم و معانی انسانی باشه و فقط به ظواهر ابتدایی و چشم نواز بپردازه، چه فرقی با اون رقاص داره متاسفانه یه گروهی شاعر داریم که کار رو خراب تر کردند! اونا رقصندگی شاعران رو با مفاهیم به هم ریخته ی انسانی و توهمات ناشی از جهلشون هم زدند و خواننده رو تا عبد گیج شخصیت خراب خودشون کردند، حواسمون باشه؛ اون خدایی که اسمش رو زبون هممون هست، از تک تک کلماتمون قراره سوال کنه؛ هر جلب توجهی ارزش اون فردای تلخ رو نداره یا علی(ع) ۱۴٠۳/٠۷/۱۱ https://eitaa.com/gomshode_sher
بیچارگی در فهم ظالم مکتبی جز زور و زر نیست در وهم محکموم گمان، فکری به سر نیست بیچاره را بیچاره گی آسوده باشد بی چاره زین بیچاره گی فصل گذر نیست دنیا نهادینه شده از ظلم ظالم راه رهایی با خراب بی پدر نیست ای (گمشده) شرک و خطا بیداد کرده در یاد این دل خفتگان، روح سحر نیست با آل صهیون بسته هر بی اصل و ریشه! دنیا تمامش طی شود، جز او حذر نیست! بیچاره را چاره نباشد پیش ظالم در مکتب بیچاره گی، این غم اثر نیست ما این تمام زندگی را دوره کردیم جز پیش ما رمز رهایی تا ظفر نیست راه رسولان کیش ما تا صبح قائم الله اکبر ذکر ما، جز حق نظر نیست نظم نوین ظالمان از هم گسسته در خون و خشم و شهوت این نقش بشر نیست آری جهانه غم تمامش شرب و شهوت مستانگی در عقل ما، فهم هنر نیست آن دولت خودکامگی منسوخ گردید در نقش تاریک خزان، گنج و گوهر نیست کی روح محبوس جهان آزاد گردی؟ بیچارگان را چاره ای شرح خبر نیست وقت نگاه و آه و این دردت گذشته برخیز و بر میدان برو، غم را ثمر نیست ای (گمشده) ذلت بر این بودن نیارزد تن را رها کن تاخدا، این تن سپر نیست ۱۴۰۳/۰۷/۱۱ https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
🥀🍁🥀🍁🥀🍁 من و تا زندگی مردن! نشستن پای دل بردن تو قلب عاشق تنها، یه دنیا درد پنهونه... https://eitaa.com/gomshode_sher