eitaa logo
گمشده
154 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
0 فایل
آیینی_ اخلاقی_ اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
آسودگی بی چاره را، بی چارگی، خیر و بها نیست این فرصت آسودگی، بی انتها نیست در وقت رفتن کی شود، آسوده خفتن خوابیده مرگش می رسد، چون و چرا نیست در وقت این پروانگی، دل مردگی چیست؟ در منطق وادادگی، نوش و دوا نیست بی ادعا را ادعا ها هیچ باشد ای مدعی، پا پس بکش، این کم عطا نیست آرامش خواب خطا، لطفش گران‌ست ای خوش گذار خواب غم، مردن بها نیست؟ دنیای ما هم سر شود، در چشم فردا فردا ندیدن کی شود؟ دیدن بلا نیست پلکی بزن، این چشم را، دیوانگی کن فصل رسیدن را ندیدن ابتدا نیست با خود بگو، تا کی غمت، این ناشنیدن آهنگ رفتن را شنیدن، بی صدا نیست پروانگی کن در تب رویای فردا بی تابیِ فردای دل، کار خطا نیست ای (گمشده) در وقت کم، آهی نیارزد راهت برو، بیگانه را صلح و صفا نیست ۱۴۰۳/۰۷/۲۸ https://eitaa.com/gomshode_sher
یحیی سنوار مرد آنکه با فریاد عزت زندگی کرد زندان دنیا را شکست و بندگی کرد از بند ذلت با تمام جان گذشت‌و این حصر حسرت را پر از آزادگی کرد از ظلمت قهر و بلا نوری کشید‌و در آتش سیر و صفا پروانگی کرد این درد و رنج ناتوانی کو بیارزد؟ آن را که از جان نگذرد، دیوانگی کرد ای غافل روز جزا، خاموش گردی کی مکتب وادادگی، ارزندگی کرد بگذر ز این فصل خزان زندگانی خون شهید راه حق، تابندگی کرد رحمی ندارد دشمن بی اصل و ریشه بی چاره بودن را عدو بخشندگی کرد یحیی برید از جان خود، آزادگی کرد مردانه این مرد خدا، مردانگی کرد فرمانده بودن را ببین! دل دادگی کرد خط مقدم را فقط، فرماندگی کرد آن را که از ذات خرابش غیر این گفت رسوا شد از فکر خطا، پرچانگی کرد ای (گمشده) خاک خدا آزاد گردد این حصر محکوم گمان آوارگی کرد ۱۴۰۳/۰۷/۲۷ https://eitaa.com/gomshode_sher
حرامی! صدایی صدایی صدای هبوط هبوط و سکوتی نشان سقوط غروبی پر از هیبت نا روا رذالت زوالی منوط شروط غریبی گناهش نهایت ادب به دشمن و جانی نگیرد غضب ندیده بلایی نه آهی شنید ز پاکی نباشد چو او پیش رب گرفته نگاهش، نه گوشش شنید نه اشکی نه آهی نه رنجی ندید غروبی پر از های و هوی جفا طلوعی پر از این کم پر مدید ندیده ندیده شکوه عظیم شنیده نخوانده ز نطفه عقیم جهانی پر از هیبت بد صدا سپاهی نشان رهایی ز بیم حرامی حرام و صدایش بلا نبیند نه جز او صدایش دوا بمیرد هر آنکه مرض پرورد نبیند شکوه سپاه خدا صدایی نبوده، نه جز ادعا اگرچه نشانده نشانی به ما که باشد نشانش برایش لحد بمیرد، بگیرد، سقوطش صدا نگو (گمشده) فکر بی چاره کن که موش کثیفی تو آواره کن بشور این تمام نجاست ز کین به آتش بکش، پاره در پاره کن ۱۴۰۳/۰۸/۰۵ https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/karami_political
سرباز خدا لعن عدو مکتب ما، کین چو او گوهر ما ما همه سرباز خدا، بندگی اش، جوهر ما شعر و سخن سرودنی، بر ره آل احمدی(ص) نیست به غیر مصطفی(ص)، راه خدا در بر ما کیست کنار مصطفی(ع)؟ ولایتش امر خدا مظهر آیت خدا، پیروی اش زیور ما جز ره مرتضی علی(ع)، شیعه کجا قدم زند ای که به کفر ما شدی، بر تو روا خنجر ما گوش دهی نوش کنی، از می خوشگوار حق نور ولایت از علی(ع)، نیست جز او سرور ما؟ بعد غیاب نور حق، ره طلبش در پی او کیست به بعد سالیان، تاج وفا بر سر ما؟ ای که خدا خدا کنی! دولت حق رضای اوست رضا نظام احمدی(ص)، حکم چو او داور ما وقت و زمانه ات بجو، جبهه به جبهه جستجو کیست به خصم آل حق؟ دشمن ما خیبر ما کور شود غرق ادا، هر طلبش به شر برد تف به تمام آل شر، شبهه دهد معبر ما نیست رهش راه علی(ع)، هرکه کند قول یهود ای تو غلام خصم و شر، نفی نکن باور ما ای که زنی تو سنگ ما، کو به کجا حب علی(ع)؟ ای به صف آل دغل، نیست خطا سنگر ما نایب بر حق ولی، منتصب حب علی(ع) او همه بر امر ولی، کیست جز او اختر ما؟ نامه دراز کردم اش، نام تو راز خواندم اش راز در این سخن شنو: سید علی حیدر ما گر طلبت حب علی(ع)، یکسره با صدا بگو دست خدا بر سر ما خامنه ای رهبر ما گمشده ره کجا روی؟ (گمشده) نیست گمشده دشمن طاغوت زمان، نظام این کشور ما ۱۴۰۳/۰۶/۳۰ https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/karami_political
غُرِّشْ شیران پر توان را، وقت وفا نشان کو در خشم آل نفرت، آن رزم بی امان کو در های و هوی خائن، شرح دوا نبینی در او نه فهم میزان، جز کفر حق بیان کو با منکر ولایت، در خواب وقت ذلت آسودگی نشاید، تکبیر و قول آن کو گفتا رسول خاتم(ص): تاج هدایت از ما نفی نظام باطل، بر آل لامکان کو بگذر ز رنج و حسرت، روز خداست امروز کی هو هویِ نجوسان؟! آن غُرِّشِ یَلان کو صبح ظهور قائم، نزدیک باشد انگار ای رهبرِ هدایت، وقت خم کمان کو راهی که جستجویی، بهر دوای این غم! این رزم آل حسرت، پس خیز کاروان کو بگذر ز جان خسته، ای بر صراط محکم دلداده دل نبازد، در وصل حق، زیان کو! برخیز و جان رها کن، در موسم رسالت وادادگی چه معنا؟ آن دست پر توان کو فعل جهاد باشد، رمز رهایی ما در فرصت شهادت، آن مرد در میان کو ای (گمشده) کجایی؟ وقت وفاست امروز بگذر ز بند حاجت، در کار دل خزان کو ۱۴۰۳/۰۸/۰۷ https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/karami_political
فتحِ خیبرْ خروشِ آلِ حیدر و سقوطِ آلِ ننگْ را بخیز و در حماسه کن، گزاره هایِ جنگْ را به حکم مقتدای دل، غیور و وقتِ بر جهاد بزن ز ریشه غصه را،  به گور برْ درنگْ را هوا هوایِ عاشقی، شروعِ اینْ ولایت ست تو مدعایِ عاشقی، بزن شروعِ زنگ را کرانه های باورت، به فتحِ خیبرِ فریب جهاد اکبرتْ بجو، بزن تو ساز چنگ را به گوشْ می رسد همی، صدایِ روزِ انتظار گذر کن از بهانه ها، بزن به سینه سنگ را هوارْ هایِ نا روا، خرابه های در فریب سراب و حسرتِ خطا،  شکار کنْ پلنگ را بکشْ به هر چه غیر او، درون سینه ات که بود بزن نشانِ اقتدا، به جسمِ هیچِ تنگْ را کجا به جستجو شوی، تو هیچ (گمشده)، که ای؟؟ اگرچه در سیاهه ای، ببرْ سیاهِ رنگ را ۱۴۰۳/۰۸/۱۱ https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
حصرِ تنگْ تَرکِ نگاهِ حسرتْ، راهِ رهایی از غمْ هرگز ندیده آدم، خیری زِ فضلِ اینْ کمْ فردایِ هیچِ دنیا، گیرِ خیال و رویا ای خوابِ وقتِ فرصتْ، فردای تو جز این همْ بگذر زِ عیش و نوشت، در حصرِ تنگِ دنیا کیْ قیل و قالِ بودن، در آهِ هیچِ اینْ دمْ ای آنکه جستجویی، بر گردِ پیچِ واپیچْ پاپیچِ تو بگردد، گر دلْ نگیری از خمْ سوزِ نگاهِ یارتْ، جز دامِ غفلتتْ نیست پا پسْ بکشْ زِ آهِ پایانِ اینْ رَهِ نمْ جوینده دل نبازد، بر هایُ هویِ منتْ سازندگی چه سازد، در پوچِ هیچِ درهمْ ای دلربای برنا، پیری نه فصلِ رنج‌ستْ این عاقبتْ چه ارزد، با اینْ فریبِ کمْ کمْ؟ پیشی بگیرد آنکه، فردا ندیده باشد بَرْ مال و زورِ دنیا، جانیْ که می‌کندْ رَمْ ای (گمشده) چه گویی! راهِ رها شدنْ چیست؟ تنها شدنْ رهایی، از اینْ حصارِ ماتمْ ۱۴۰۳/۰۸/۱۳ https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
ظالمان صدایِ های و هویْ را، زِ مفسدِ زمانْ ببین زوالِ درْ زوالْ را، رمیده در خزان ببین گزاره هایِ پوچْ را، زِ تاج و تختِ مدعی خرابه هایِ ظلمْ را، ز مکتبِ زیان ببین به رسمِ فضلِ ظالمان، ستمْ نصیبِ بی‌نواست چه ظلم هایِ بی امان، ز قولِ در امان ببین جهان و ننگِ درْ خفا، ستمْ کشانِ بی صدا قیامْ هایِ پیْ به پیْ، بر این خمِ کمان ببین نبوده رهبرِ ستم، نه غیرِ رسمِ ظالمان نه جزْ زِ بدترینشان، تو چرکِ اینْ میان ببین به قومِ کاسِلیسگان، بگو چه سهمِ خاری‌ست؟ شنیده غیرِ دیده ها، تو این دمِ روان ببین صدایِ طبلِ هارْ ها، به گوشِ ما نمی رسد به شاهِ خارِ ناکسان، سقوطِ آنچنانْ ببین شکوهْ هایِ کاغذی، زِ ظالمانِ پاپتی طلوعِ درْ غروبْ را، زِ آهِ بی بیان ببین که منصبِ نجوسگان، به غیرِ شرّ و خصمْ نیست بِبُرْ صدایِ این سگان، صدا نه از دهان ببین سرابْ می شودْ بدان، زمینِ جورِ جانیان ظهور و وقتِ اقتدا، شکوهِ جاودان ببین ترامپْ هایِ صف به صف، زِ ننگِ دولتِ سگان نِشانده حکمِ صرفشان، تو یِکْ یِکَشْ همان ببین به آنکه غرقِ حیله شد، خراب و خارِ پیله شد بگو به وقتِ مرگِ خودْ، تو نقشِ این گمان ببین جهانْ سرایِ (گمشده)، زِ های و هویِ درْ فریب نه پرده هایِ بَرْ نهان، تو جلوه یِ عیان ببین ۱۴۰۳/۰۸/۱۷ https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
طورْ همه درْ گُذارِ طوری، به جهانِ سروْ خویی تو بگو_بگو که گویی، چه کسی به گفتگویی ارِنی چرا نگفتن؟ به کسی که غیر او نیست! تو نبین به غیرِ او را، نه ببین چو تار مویی نه هوسْ بهانه سازد، نه خرابه هایِ حسرت تو که دیده اتْ نشویی، همه در سرابْ شویی!! تو و آنْ سکوتِ من من! چه جوابِ لنْ ترانی... همه عمرْ سرْ سِپردی، به خیالِ های و هویی چه دمی که آهْ باشد، طلبی که چاهْ باشد به نگاهِ گورِ حسرت! چه ندیده ای بجویی؟ تو و حاجتِ ترانی، نه جواب لن ترانی که اگرْ همین شنیدن! بشوی تمامِ اویی! تو گدای روی جانان، چه ندیده ها شنیدن؟ تو ببین شنیده ها را، که به سر کشی سبویی همه بندگی نشاند، به دو چشم و گوش و قلبت به وجود در سجودت، تو وُ آنچه که برویی به تمام آنچه خواهی، رهِ دلْ تبشْ چنان است چه دمی گناهِ دیدن، چه به جستجو هوویی همه غیر او به خاری، همه کسْ تباهْ گردد مگر آن شمیم وصلی، که رساندت به بویی ز نشان آل رحمت، به صحابه ی هدایت تو بجو نشان راهی، که درآیدت به کویی همه این بگو مگو را، من (گمشده) غریبم! که ندانم آنْ صدایی، که به غیرِ او بگویی... 1403/08/21 https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b
«فصل باقی» عُمری به خوابْ سر شد، در غفلت و ندانی بُگذرْ از این خیالِ پاپیچِ پوچِ فانیْ دلبستگی چه ارزد، در هرچه نیست ما را مِیلَتْ بها نگیرد، در سیلِ زندگانی بیچاره خوابْ باشد، عمرشْ سرابْ باشد قدرِ بها چه داند، این عقلِ سرگرانی این زندگی چه ارزد؟ مستِ دوار غفلت! بی حاصلی سرابش، زین خیلِ ناتوانی راهِ سعادتِ ما، در موسمِ ولایت در بندگی بسازی، آن قولِ جاودانی وحیِ پیامِ مُنزل، نفیِ نظامِ طاغوت دین و قرار ما شد، این امر آسمانی فهم ولایتت کو؟ ای غرق در عبادت! امر خدا نباشد، جز این بها زمانی ای بندِ آلِ شیطان، شرک و اداستْ فعلت در او نبوده هرگز، از بندگی نشانی کیشتْ عذاب و ذلت، با های و هوی منت سهم اجیریِ تو، تابوتِ مردگانی ای بندِ شکل و ظاهر، فهم عطا چه دانی؟ در دین تو نباشد، جز شهوتت گرانی دارا چه ها ندارد! در چشم خلق نادان یا هرچه هستْ دارد، از گنج و زر نهانی بُگذر کلام باطل، گَرْ از فقیهِ غافلْ در عاقبت چو ماند، زین اقتدا زیانی در حُبِّ اهلِ باطل، هرگز اگر ببینی جز نفیِ بندگانی، چون کفرْ سایبانی ای (گمشده) نیابی، پیدای فصل باقی جز پیروی ز حجت، بی این نشان_ نشانی ۱۴۰۳/۰۸/۰۱ https://eitaa.com/gomshode_sher https://eitaa.com/joinchat/3351708230C80fac9f05b