•﷽•
ترڪِ گناه؛
یعنی آغوشِ امام زمان(عج)...!
#آیت_الله_مجتهدے(ره)🌱
اینم ارزوست....👆👆
@gonahh
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌺مرحوم شیخ رجبعلے خیاط میفرمود:
🍃بطرے وقتے پر است و میخواهے خالے اش ڪنے، خمش میڪنے.
هر چہ خم شود خالے تر میشود...
🌺 اگر ڪاملا رو بہ زمین گرفتہ شود سریع تر خالے میشود...
🍃دل آدم هم همین طور است، گاهے وقتها پر میشود ...
🌺از غم، از غصہ،از حرفها و طعنههاے دیگران.
🍃 قرآن میگوید: "هر گاہ دلت پر شد از غم و غصہ ها، خم شو و بہ خاڪ بیفت."
🌺این نسخهاے است ڪہ خداوند براے پیامبرش پیچیدہ است:
🍃"ما قطعا میدانیم و اطلاع داریم، دلت میگیرد، بہ خاطر حرفهایے ڪہ میزنند."
🌺"سر بہ سجدہ بگذار و خدا را تسبیح ڪن"
🔹سورہ حجر آیہ ۹۸...
@gonahh
🌺🍃🌸🍃🌼
#مناجات
خدایا! بہ عزتت سوگند ڪہ جز تو بر گناهان خویش بخشندہ اے نمییابم و شڪستگے خویش را جز تو پیوندے نمیبینم
. من اینڪ با بالهاے تواضع بہ بارگاہ تو باز گشتہ ام
و پیشانے خشوع و خوارے خویش بر درگاہ قدرتت نهادہ ام
. اگر از در رحمت خویش برانیم
بہ ڪدامین در پناهندہ شوم
و اگر از قلّہ رافتت فرو افڪنیم بہ ڪدامین دامنہ بگریزم؟
.
.. ڪہ صد افسوس از خجلت و رسوائیم و
هزار افغان از توشہ راهم...
@gonahh
کارگاه خویشتن داری_13.mp3
13.18M
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۳
✨ جز خداوند که تنها وجهِ باقیِ حیات است، هرآنچه غیرخداست؛ محکوم به فنا و نابودیست!
✧ تقوا (خویشتنداری) عاملی است که؛
میان انسان و خداوند شباهت ایجاد میکند!
و هرآنچه رنگ خدا گرفت؛ از اتلاف و فنا نجات مییابد!
#استاد_شجاعی
@gonahh
کارگاه خویشتن داری_14.mp3
12.45M
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۴
⭕️ گاهی عبادات و اعمال خیر ما، عینِ بیتقواییاند ... اگر؛ باعث شوند شئونات و مقاماتی معنوی برای خود تصور کرده و دیگران را ریز و خودمان را آبرودار ببینیم❗️
✧ در چنین مواقعی، خویشتنداری، آن است که: از هر آنچه قلبمان را درگیر کرده فاصله بگیریم، حتی کارهایی با ظاهر مقدس!
@ostad_shojae
@gonahh
برای امام زمانم چه کنم؟
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿
🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷
🌸قسمت بیست و پنجم🌸
*******
ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم.
هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود. در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم.
اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت. تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود! خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و ...
اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود. خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم. از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم.
یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمیشد. پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد.
شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی! هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد.
این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید. این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم: چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد!
جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی. خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟ گفتم بله عالیه.
البته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند. اما باز بد نبود. همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم. گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی...
******
🍀ادامه دارد....منتظر باشید😍
#سه_دقیقه_در_قیامت
@modafe_heejab
برای امام زمانم چه کنم؟
🍀رفقا می تونید برای مشاهده ی تمام قسمت های کتاب روی هشتگ #سه_دقیقه_در_قیامت کلیک کنید.☺️
@modafe_heejab
🌷امام زمان(عج) فرمودند: به اخبار شما علم داریم. هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از لغزش و کاستیهای عملکرد شما آگاهیم و چیزی بر ما پوشیده نمیماند.
(بحارالانوار، ج۵۳،ص ۱۷۵)
@gonahh
آیا امروز
اولین روز زندگی من است
یا
آخرین روز زندگی من است
@gonahh
هدایت شده از برای امام زمانم چه کنم ؟
پارت 1⃣
🥀🥀🥀🥀🌺🌹🥀🥀🥀🥀
شهیدی که #آیت_الله_بهجت نامش را از فرهاد به #عبدالمهدی پیشنهاد داد وروزشهادتش را هم به او گفت،،حتما تا آخر بخوانید التماس دعا،،،🌺🌺🥀🌹
ماجراي وصلت عجيب شهيد مدافع حرم عبدالمهدي كاظمي در گفت و گوي «جوان» با همسر شهيد
🦋🦋🦋🦋
واسطه ازدواج شهيد عبدالمهدي كاظمي و همسرش مرضيه بديهي، شهيد سيد مجتبي علمدار بود. هر دو به اين شهيد متوسل ميشوند تا همسري متدين نصيبشان شود و طي يك رؤياي صادقه، شهيد علمدار، عبدالمهدي را به همسرش معرفي ميكند.
به اين ترتيب ازدواج خوبان شكل ميگيرد و 9 سال ادامه مييابد. يك زندگي شيرين كه با شهادت عبدالمهدي در سوريه در تاريخ 29 دي ماه 94، به سرنوشتي زيباتر ختم ميشود. حالا كه كمتر از يك سال از شهادت عبدالمهدي ميگذرد، با همسرش مرضيه بديهي همكلام شديم تا هرچه بيشتر از اين شهيد مدافع حرم بدانيم.
شهيدي كه آيتالله بهجت پيشبيني شهادتش را در روز تاجگذاري #امام_زمان (عج) كرده بود و طبق همين پيشبيني، عبدالمهدي آسماني شد.
~~~ کپی آزاد ~~~
@emamamm
هدایت شده از برای امام زمانم چه کنم ؟
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 2⃣
🥀🥀🥀🥀🌷🥀🥀🥀
گفتگو با همسر #شهید_عبدالمهدی کاظمی را در ادامه بخوانید:
گويا واسطه ازدواج شما #شهيد_علمدار بود، اين وصلت چطور اتفاق افتاد؟
سوم دبيرستان بودم و به واسطه علاقهاي كه به شهيد سيد مجتبي علمدار داشتم، در خصوص زندگي ايشان مطالعه ميكردم. اين مطالعات به شكل كلي من را با شهدا، آرمانها و اعتقاداتشان بيش از پيش آشنا ميكرد.
حب به شهيد علمدار و زندگياش موجي در دلم ايجاد و ايمانم را تقويت كرد.
شهيد علمدار #سيد بود و علاقه عجيبي به مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. عاشق اباعبدالله الحسين(ع) و شهادت بود.
ياد دارم در بخشهايي از خاطراتش خوانده بودم كه يك روز وقتي فرزندشان تب شديد داشت، سيد مجتبي دست روي سر بچه ميكشد و شفا پيدا ميكند.
شهيد علمدار گفته بود به همه مردم بگوييد اگر حاجتي داريد، در خانه شهدا را زياد بزنيد.
وقتي اين مطلب را شنيدم به شهيد سيد مجتبي علمدار گفتم حالا كه اين را ميگوييد، ميخواهم دعا كنم خدا يك مردي را قسمت من كند كه از سربازان امام زمان(عج) و از اوليا باشد.
حاجتي كه با عنايت شهيد علمدار ادا شد.
ادامه دارد...
~~~ کپی آزاد ~~~
@emamamm
هدایت شده از برای امام زمانم چه کنم ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 ترانهٔ Morning
ترانهٔ انگلیسی «صبح»
🔸اثری از وِتر با موضوع ظهور منجی انسانها
🌔 هیچ شبی نیست که بالاخره به پایان نرسد اگر چه هزار سال طول بکشد و اکنون که به تاریک ترین لحظات شب رسیده ایم و انسان بیش از هر زمانی، از چنگ زدن به ریسمانهای خودساخته ناامید شده، امید است که به سوی صبح حقیقی دست دراز کند و کسی که خداوند او را برای نجات نهایی زمین برگزیده است از راه برسد. بلی، صبح نزدیک است.
@VetrMusic
@emamamm
هدایت شده از برای امام زمانم چه کنم ؟
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 3⃣
🥀🥀🥀🥀🌷🥀🥀🥀🥀
حاجتي كه با عنايت #شهيد_علمدار ادا شد و با ديدن خواب ايشان، با همسرم كه بعدها در زمره شهدا قرار گرفت، آشنا شدم.
مگر در خواب چه ديديد كه تصميم گرفتيد شريك زندگيتان را به وسيله آن انتخاب كنيد؟
يك شب خواب شهيد سيد مجتبي علمدار را ديدم كه از داخل كوچهاي به سمت من ميآمد و يك جواني همراهشان بود. شهيد علمدار لبخندي زد و به من گفت #امام_حسين (ع) حاجت شما را داده است و اين جوان هفته ديگر به خواستگاريتان ميآيد.
نذرتان را ادا كنيد. وقتي از خواب بيدار شدم زياد به خوابم اعتماد نكردم. با خودم گفتم من خواهر بزرگتر دارم و غير ممكن است كه پدرم اجازه بدهد من هفته ديگر ازدواج كنم.
غافل از اينكه اگر #شهدا بخواهند شدني خواهد بود. فردا شب سيد مجتبي به خواب مادرم آمده و در خواب به مادرم گفته بود. جواني هفته ديگر به خواستگاري دخترتان ميآيد. مادرم در خواب گفته بود نميشود، من دختر بزرگتر دارم پدرشان اجازه نميدهند.
شهيد علمدارگفته بود كه ما اين كارها را آسان ميكنيم. خواستگاري درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسي كه زده بودم پدرم مقاومت كرد اما وقتي همسرم در جلسه خواستگاري شروع به صحبت كرد، پدرم ديگر حرفي نزد و موافقت كرد و شب خواستگاري قباله من را گرفت.
🥀🥀🥀🥀🌷🥀🥀🥀🥀
پدر بدون هيچ تحقيقي رضايت داد و در نهايت در دو روز اين وصلت جور شد و به #عقد يكديگر درآمديم.
ادامه دارد...
~~~ کپی آزاد ~~~
@emamamm
هدایت شده از برای امام زمانم چه کنم ؟
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 4⃣
🥀🥀🥀🥀🌷🥀🥀🥀🥀
در نهايت در دو روز اين وصلت جور شد و به عقد يكديگر درآمديم.
وقتي براي اولين بار همسرتان را ديديد، آن هم بعد از خوابي كه ديده بوديد، واكنشتان چه بود؟
🌸 در اولين ملاقاتتان چه صحبتهايي رد و بدل شد؟
همان شب #خواستگاري قرار شد با عبدالمهدي صحبت كنم. وقتي چشمم به ايشان افتاد تعجب كردم و حتي ترسيدم!
طوري كه يادم رفت سلام بدهم. ياد خوابم افتادم. او همان جواني بود كه #شهيد_علمدار در خواب به من نشان داده بود.
وقتي با آن حال نشستم، ايشان پرسيد اتفاقي افتاده است؟
گفتم شما را در خواب همراه شهيد علمدار ديدهام. خواب را كه تعريف كردم #عبدالمهدي شروع كرد به گريه كردن.
گفتم چرا گريه ميكنيد؟ در كمال تعجب او هم از توسل خودش به شهيد علمدار براي پيدا كردن همسري مؤمن و متدين برايم گفت.
ادامه دارد...
~~~ کپی آزاد ~~~
@emamamm
🔹گناهان ما مانع ظهور است...
هرگناهی که انجام میدهیم،
یعنی" من امام زمان را نمیخواهم"
یعنی"من بین نفس و غریزه ام و حرف امام زمانم،غریزه را انتخاب میکنم..."
در حرف میگوید من شمارا قبول دارم ولی در عمل هزارجور فسق و فجور انجام میدهد...
🔹مبنای رسیدن به شناخت خدا،رسیدن به شناخت امام زمانِ هر وقت است.
@gonahh