─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#کــوفه
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
زینب که محضــرش قــد افـلاک تا شود
حقـش نـبود هـمسـفر مســـت ها شــود
آنکــه علی نشسـتـه دو زانـو برابـرش
حقـش نبــود سـنگ بریــزنـد بر ســرش
آنکه بقیــه سجـــده بـه سبحـانیش کنند
حقــش دگـــر نبـــود که زنـدانیـش کنند
آنکس که با ملائکه گفت و شـنود داشت
ازضرب دست حرمله رویی کبود داشت
آنکس که در عشیره خود سـفره دار بود
چشــمانش از گـرسنگی وضـعف تار بود
جواد حیدری
سید پوریا هاشمی
#محرم_۱۴۰۱_۱۴٠۱/۵/۲۳
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
الھےبہرقیہ(س)
صباحاًأتَنَفَسُبِحُبِالحُسین(ع)
صلےاللّٰهعلیڪیامظلومیااباعبداللّٰه
اللّٰھمعجللولیڪالفرج
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نامهـربان_نیـزه😭
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
کدامین راه دیده برخودش یک کاروان ؟نیزه!
تو شـــاهد باش اوج درد را نامهربان، نیـزه !
که دیده یک سلیمـان را که بی انگشت افتاده
تن صدپاره اش برخاک وراسش برسنان،نیزه!
امان ازلحظه ای که در دل گودال خون دیدم
که با باران تـیر و سنگ ها شد هـمزمان، نیزه
خبر از حنجــــر خشـکیده ات مـیداد بر عالم
اگــر میداشـت ای آرام جـــان من، زبان ،نیزه
هزارو نهصدوپنجاه ویک زخمش مگرکم بود؟
که حـالا مینهـــد بر حنجر یارم نشــــان، نیزه
شـــمیم عطــر جنـت میــوزد از گیسوی یارم
دمی که نیـزه دارش میدهد نی را تکان، نیزه
چو دیدم بر سر نـیزه تن شش ماهه را گفتم!
چه کرده با گلوی کودک شـیرین زبان ؟نیزه !
پس از باریدن سنـگ و هجــوم تیــرها دیدم
چـه کــرده با تن عــریان میـــر کاروان نیزه !
به چشـمان خـودم دیدم علمداری بدوندست
کهمنشـق بود فرقش از وسط تا ابروان ،نیزه
به روی پیکــر مجــروح یکخورشید میدیدم
هزاران زخــم شمشــیر و فـرود بیکران ،نیزه
تو پیش قافله بودی و من در بند و در زنجیر
به پایم زخم خـارو سنگ ها بوسه زنان ،نیزه
تمامجـــان زیـنب بر سرت بود آن چهل منزل
که همچـون آهویی بوده به دنبالت دواننیزه
به وقت شــام در آن ساعت شـوم پریشــانی
نگویــم دختری جــان داد از درد گـــران نیزه
تو ای نامهــربان فولاد ســـرد و سنگــدل آخر
زدی زخـــم مکـــرر بر دل و بر جـانمان ، نیزه
و تا تاریخ تاریخست اشک عاشقان جاریست
از این سـوگ و پریشانی و درد جاودان، نیزه
شعر:بانو زینب حسامی
۱۴۰۱/۵/۲۴
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_وداع
#زبان_حال_عقيله_بن_هاشم_س
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نقل است كه حضرت صاحب الامر(عج) فرموده است :
«در ميان مصائب كربلا وداع عمّه ام زينب سوزناك ترين است.»
اي كاروان لرزيد در سيــــنه دلــــــم تا
ديدم به چشم خويشتن اين سرزمين را
قلب زمين را از همين خاك آفريدند
روزي كه تقدير ازل مي گشت امضاء
آميخت با كرب و بلا دستان تقدير
اين خاك را تا افكنــــد آتش به دلها
دل در ميان سينه ام بي تاب گــرديد
تا قتلگاه و جاي زيـــنب شــد هويدا
هفتاد و دو لب تشنه در اطراف ساقي
احوال گل از باغبان خويـــش جويا
سر مست از جام ولايت در طوافش
گويي رسيده قطـره ي آبي به دريا
سالار زينب لحظه لحظه با تبسّم
برنامه هاي خويش را فرمود اجرا
يادش بخير آن روز زينب بود و اكبر
دستان من در دســت آن ماه دل آرا
اكبر قــيامت كرده با قد قامت خود
صـــد آفــرين بر خالق آن روي زيبا
يادش بخير آن روز قاسم با محبّت
مي كرد بهر عمّـــــه اش جايي مُهيّا
يادش بخــير آن روز عبــــاس دلاور
مي گفت خواهر جان من اهلاًو سهلاً
عباس من آن روز در پايــــين محمل
زانو گرفت و گفت اي خواهــر بفرما
يادش بخير آن روز زينب با شما بود
در حلقه اي از بوســـــــتان آل طاها
عبّاس من برخيز، زينــب مانده تنها
از علقمــه برگــــــرد اي تنها تر از ما
حالا بيـــا از علقــــمه عباس زينب
بنگر كه زينب مي رود تنـــهاي تنها
اي كاش اي ماه بني هاشم هم اينك
برخيـزي و ياري كني دسـتان من را
چشمان خود را باز كن اي سرو خاموش
حــــالا برادر كاروان دارد تـــماشـــا
هر گوشه افتاده شهــيدي پاره پاره
گلهاي من پرپر شده در دشت و صحرا
اي واي بر من، واي بر من ، واي برمن
دست خزان در بوســـتانم كرده غوغا
در قتلگاه از ظلم آن نامــــــرد مردم
داغي نشـــسته تا ابد بر قلـــب زهرا
حالا فقط يك پيكر صــد چاك گلگون
از قامت رعــناي اكبــــر مانده بر جا
در خون تپيده قامت زيباي قاســـم
او مرگ شيرين را نمود از حق تقاضا
از كودكان زخم خــورده در بــيابان
فرياد واويلا رســــد تا عـــرش اعلا
برنـــيزه مي بردند ســـرهاي شهيدان
دشمن نكرده رحم بر شش ماهه حتي
در پيش چـــــشمان رباب نازنيـــنم
گهواره اش را مي برد كوفي به يغما
من ماندم ويك كاروان ازكوفه تاشام
من ماندم و يك كـــودك دلتــنگ بابا
گاهي نوازش مي كنم من دخترت را
گاهي سكينـــه مي دهد من را تسلا
سجاد را مي بينم ايــنك دست بسته
دارد به لب تسبيح و مي گويد خدايا
اين كوفيان با ما وفا داري نكـــردند
تا بشكند امروز دشمن حــرمت از ما
من مي روم با اين امير دلشكــــسته
تا در دمشق و كوفه گردد شور بر پا
هرگز نخواهد ديد دشمن سستي از من
سستي كجا و غـــيرت نامـــوس مولا
من مي روم اينك خداحافـــــظ برادر
من مي روم تا كوفه گـــردد باز رسوا
آسوده خاطر باش اي ســـــالار زينب
من مي دهم پيغامم سرخت را به دنيا
جاويد مي ماند قــــيامت تا قيامت
با خون تو آيـــين جدّت گشت احياء
زينب كجا و دوري از شـــاه شهيدان
امّا بنا بر حكم او هـــــستم شكيـــبا
اينك به دنبال ســري خـــونين روانم
چون با حضور سر دهد انديشه معنا
سر مي كند قـــــرآن تلاوت تا بگويد
مايــــيم ميــــراث محــمّد را تجـلّي
اين داستان تا صبح محشر سينه سوز است
اين روضه در عرش الهي گشت انشاء
اين روضه را خوانديم و مهدي اشك مي ريخت
هم ناله با او زين مصيبت حق تعالي
يا رب به حق نام زينب در قـــيامت
دست مرا بگـــذار در دســـــتان سقا
شعر:غلامرضا ظریف
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
(سر نی در نینـوا می مـاند اگــر زینب نبود)
(کـــربلا در کــربلا می ماند اگـر زینب نبود)
قادر طهماسبی “ فرید "
کــربلا بی ارغوان می ماند اگــر زینـب نبود
این گلستان درخزان می ماند اگر زینب نبود
رنج و درد کاروان می بُرد با تدبیــر خویش
غُصه ها در کاروان می ماند اگـر زینب نبود
عشق حتی در اســارت زنده شـد از بودنش
عاشقی کی جاودان می ماند اگر زینب نبود
شــد ســـپر بر تــیرها تا نشـکند بال و پــری
مرغ جان بی آشیان می ماند اگر زینب نبود
قامـتی افـــراخت با الا جمـیلا پیش کفـــر
دین حق قامت کمان می مانداگر زینب نبود
نهضت سـرخ حسیـنی جاودان از خطبه اش
کربلا هم بی نشــان می ماند اگر زینب نبود
با خـودش آورده بود از قتلگــه پیغـام عشق
روز عاشــورا نهان می مـاند اگــر زینب نبود
عشق را برداشــت با خــود بُرد تا اوج شرف
عشق هم دامن کشان می مانداگر زینب نبود
حربه ی دشمن شکست از منطق توفانی اش
تیغ دشمن خون فشان میماند اگر زینب نبود
نهضـت کــرب و بلا آثاری از عــــزت نداشت
یا فقط آه و فغـــان می مـاند اگر زینب نبود
بر ملا هرگـــــز نمی شـــد انقــــلاب کـربلا
چون که پنهان درزمان میمانداگر زیـنب نبود
چشم «یاســر» ابر باران خــیز داغ کربلاست
دیده بی اشـک روان می مـاند اگر زینب نبود
شعر:محمود تاری «یاسر»
۱۴۰۱/۵/۲۴
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#ایستاده
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
کیست این مردی که رودرروی دنیاایستاده؟
در دل دریـای دشمـن بیمحـــابا ایستاده؟
لرزه میافتدبه جان خیل دشمن ازخروشش
وز نهیبـش قلب هستی،نبـض دنیــا ایستاده
میگــذارد پـای بـر فــرق شـط از دریادلیها
وه چه بشـکوه وتماشاییست دریا،ایسـتاده!
گـر چـه زینـب زیـر بار داغها از پا نشــسته
تکیه کــرده بر عمـــود خیمــهها ،تا ایسـتاده
او کـه دارد فـطــرتی نازکتـر از آیینــه حتی
درمصاف خصم چون کوهی ز خارا،ایستاده
با غــریو « ما رأیــتُ فِـی البَلا اِلا جَمیـلا »
پیش روی آن هـمه زشتی، چه زیبا ایستاده!
از قیـام کــربلا ایـــن درس را آموخـت باید:
ظلــم را نتــوان ز پا انداخـت، الا ایســـتاده
این پیام تک ســوار ظهـر عاشوراست یاران:
مـرگ در فرهنـگ ما زیــباست، اما ایسـتاده!
شعر:دکترمحمدعلی مجاهدی(پروانه)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─