eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
882 ویدیو
113 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ما ریزه خوار سفره موسی بن جعفریم حاجات خود به درگه این خانه می بریم دلــدادهٔ کـــرامت بـاب الحـــوائـجـیــــم مــدیـون استـجابت و اعجـــاز این دَریم مــا ذره ایم و در پــیِ خورشیــد آمـدیم در ســایه ســـارِ رحمتِ آن ذره پروریم احسان و جود، عادت این خانواده است پــروردهٔ سخــــاوت اولاد حیـــدریــم ماییم و مهرحضرت سلطان و خواهرش شـــرمنــدهٔ عطـــای این خـواهـر برادریم صـدها گره به زندگی افتـاد اگر ، چه غم زیرا دخیـــل سفـــرهٔ موسی بن جعفـریم مقصـــود مـا زیارت ســلطان کــربلاست در انتــظار دعـوت آن شــــاه بی سـریم ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(لولاك لما خلقت الافلاك) ‌‌ ‌‌مقصـود خــدا ز خلقــت نــوع بشـر ‌ ‌بی شبهه بـوَد شـاه ولایـت ، حیــدر ‌ ‌گر عشق علی نیست کسی را در سر ‌ ‌بـایـد که نمـاید این سؤال از مـــادر ‌ ‌سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمی‌دانم جهان، خالی چرا از شر نمی‌گردد ؟ بنی آدم ، شریکِ دَرد ِ یکدیگر نمی‌گردد ؟ اگر ابلیس را قدرت نمی‌دادی خداوندا...! عیان می‌شد که حتی یک نفر کافر نمی‌گردد یقین دارم که شد ابلیس، غالب بر بشر، زیرا دلی خالی ز بغض و کینه‌ی مُضمر نمی‌گردد چو بذر کینه را قابیل در دل کاشت از اول درخت همدلی و مِهر ، بارآور نمی‌گردد برادر ، با برادر چون شود دشمن بدون شک انیس و خیرخواه مادر و خواهر نمی‌گردد همه دم از خدا و دین و مذهب می‌زنند اما به باطن یک نفر حتی خداباور نمی‌گردد به ظلْمات فنا خو کرده این مخلوق بی ‌وجدان همه نحس‌اند و یک تن نیز نیک اختر نمی‌گردد دَد و دیوند این نامردمان آدمی صورت که این‌سان نیز حتی گرگ و گاو خر نمی‌گردد اگرچه لفظ انسان زینت این خلق می‌باشد ولی آدم ، کسی با زینت و زیور نمی‌گردد چنان گندی زده این اشرف مخلوق ، بر عالم که پاک این گندها با زمزم و کوثر نمی‌گردد سؤالی می‌کشد ما را که از این خلقت جانکاه چرا مأیوس از خلق بشر ، داور نمی‌گردد پدر ، آدم ؛ ولی فرزندِ آدم چون نشد آدم ستروَن از چه دیگر حضرت مادر نمی‌گردد ؟ بشر خونریز بود از بَدوِ خلقت نیز تا پایان بوَد خونریز و دنیا هم از این بهتر نمی‌گردد ز نص جمله‌ی " لولاكَ " ، فهمیدم که در عالم بجز آل محمد(ص) هیچکس سروَر نمی‌گردد هدف از خلقت عالم ، محمد بوده چون؛ یعنی منزه از گنه ، جز آل پیغمبر (ص) نمی‌گردد ز دینداری ما و آل پیغمبر (ص) همین دانم خزف باشد ز گِل ، هم‌سنگ با گوهر نمی‌گردد ملاکِ برتری ، رنگ و نژاد و خون نمی‌باشد اگرچه شاه باشد ، برتر از قنبر نمی‌گردد یلی در راه دین از خطه‌ی ایران به دانایی نظیر حضرت سلمان دانشور نمی‌گردد کسی که ساغری گیرد ز دست ساقی کوثر دگر دنبال جام و ساغری دیگر نمی‌گردد میان خیل اصحاب وفادار علی (ع) هرگز امیری جانفدا ، چون مالک اشتر نمی‌گردد نظیر جندب و مقداد و عمار و دگر یاران به حق‌گویی چو حُجر و میثم و بوذر نمی‌گردد شهید کربلا گشتند هفتاد و دو گل اما گلی در بین گل‌ها چون علی اصغر نمی‌گردد سه ساله دختری که از غم مرگ پدر جان داد کسی همچون رقیه ، آن گل پرپر نمی‌گردد به راه علقمه تشنه لبی با پیکری بی دست یلی چون حضرت عباس آب آور نمی‌گردد جوانمرد رشیدی که بوَد تالی پیغمبر(ص) شهید نینوا ، همچون علی اکبر نمی‌گردد اگرچه این همه گفتم ولی داغی درین عالم چو داغ شاه دین آن خسرو بی سر نمی‌گردد خدایا نقص دارد خلقتت طرحی دگر انداز که بینی هیج انسانی خیانتگر نمی‌گردد چو معصوم آفریدی آل طاها را همین کافی که شیطانت حریف دوده‌ی حیدر نمی‌گردد منزه از گنه باشد اگر هر کس ، تو خود دانی حریفش نیز شیطان با دو صد لشکر نمی‌گردد چو شیطان آفت انسان شد از آغازِ این خلقت یقین نخلی که زد آفت، دگر خوش‌بر نمی‌گردد بشر را چون ‌که او ، آمر بوَد با اذن رحمانی لب انسان ، بدون اذن شیطان ، تر نمی‌گردد اجل را گو خدایا ، تا بگیرد جان شیطان را که انسان ، مُرده‌ی ابلیس را نوکر نمی‌گردد ازین وضعی که می‌بینم گمان دارم خداوندا مُیسّر ، پاسخ شعرم به جز محشر نمی‌گردد که می‌بینم بشر را جمله در قعر جحیم اما کسی خلد آشیان ، جز آل پیغمبر نمی‌گردد سخن کوتاه کن (ساقی) سرودی آنچه را باید که تفسیر کلامت جا ، به صد دفتر نمی‌گردد. سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
به ساحت مقدس حضرت علی ع غزل ش ۵۸ خلافت ... بمیرد اسب نادانی که نشناسد سوارش را خلافت دست نا اهلان چرا داده مهارش را ؟! چرا چون مرغ دست آموز در حبس غلاف آورد امیر لافتایی ها شکوه ذوالفقارش را ؟! علی این پا و آن پا می کند صید خلافت را چو آن شیری که گریان می شود صید شکارش را چه میدان ها که از تیغ علی دشمن گریزان بود شگفتا که نمی بستند بیراه فرارش را ! اگر ساقی کوثر شد بدون شک دلیلی داشت فقط کافی است یک ره بنگری چشم خمارش را علی را جور دیگر دوست دارد کردگار من هنرمندی که بی شک می پرستد شاهکارش را جهان مرتضی کم کم عوض می گشت و می بایست به روی و موی زهرا بنگرد لیل و نهارش را انار سرخ خندان بر سر شاخ است یا نیزه؟! کدامین زن سر فرزند می کاهد ویارش را ؟! زنی چون کوه محکم مثل دریا پر طمأنینه زنی میراث برده از نبی جنس وقارش را عصب سوزان بینایی است نور بیقرار او سزد کز چشم مشتاقان نهان سازد مزارش را به لشگر احتیاجی نیست هنگامی که مولایم هوا دارند فرزندان ، یمینش را ...یسارش را .... به شمشیر علی زیر و زبر می شد سپاه کفر ولی یک عده دوشیدند سهم افتخارش را قدم هایش چنان محکم که بر پیشانی معبر توان جستن مسیر گام های استوارش را شگفتا شاعر بیدل که با مهر علی جان یافت و رهن دین و آیین کرد قلب داغدارش را اگر چشمش سیاهی می رود، سرگیجه می گیرد توان فهمید از نبض غزل افت فشارش را . https://eitaa.com/etlaghialireza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(سفیر سرفراز) کیستم عاشق‌ترین عشاق شاه کربلایم پیشگام پاکبازان دیار نینوایم محرم اسرار خاص خامس آل عبایم در حریم یار با نور ولایت آشنایم کشته ی راه عدالت تشنه‌ی آب بقایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم من پاسدار دین و قرآن مبینم رهنورد راه مولایم امیر المئومنینم مَظهر آزاد مردی مُظهرحق الیقینم از تبار راستان و در طریق راستینم پیرو افکار پاکان حریم کبریایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم مست ولای ساقی روز الستم جام هشیاری بُوَد از دولت قرآن به دستم از کمند حیله‌ی نا مردمان کوفه رستم بر مقام و منصب دنیای فانی دل نبستم سر بدار و جان نثار زاده‌ی خیرالنسایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم پرچم فراز نهضت شاه شهیدان کیستم محورگشای لشکر سلطان خوبان کیستم شورآفرین عرصه‌ی شورآفرینان کیستم آیینه‌دار مکتب اسلام و قرآن بر سپاه حق مدار مسلمین محورگشایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم با سلاح عدل و ایمان کوفه را در هم شکستم رشته‌ی زنجیر استبداد را از هم گسستم از ازل عهد مودت با امام خویش بستم بر سر پیمان خود تا پای جان همواره هستم در طریق عرصه‌های حق و باطل حق نمایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم از امان این ستمکاران بدگوهر گذشتم از سر و جاه و مقام فکر سیم و زر گذشتم با رشادت از مدار خصم بدگوهر گذشتم از سر و جان در هوای خالق اکبر گذشتم قاصد قربانی قربانیان کربلایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کوفیان بی‌وفا عهد مودت را شکستند رشته‌ی آزادگی را از سر غفلت گسستند راه را بر کاروان عترت اطهار بستند قلب زهرا و پیمبر را ز راه کینه خستند واقف این ماجرا از ابتدا تا انتهایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم بر سر بیدادخواهان داد را فریاد کردم بر سر دارالاماره منع استبداد کردم کوفیان را با نثار خون خود ارشاد کردم و اندر آن بزم شهادت کربلا را یاد کردم من سفیر سر(فراز ) زاده خیرالنسایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم آری آری مسلمم فرزند دلبند عقیلم نسل اسماعیلم و از دوده‌ی پاک خلیلم از تبار جرعه نوشان زلال سلسبیلم تا به‌‌دست کوفیان هرگز نپنداری ذلیلم پیرو شاه شهید کربلای پر بلایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم شعر: استاد فراز مردانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
(لولاك لما خلقت الافلاك) (پنج تن آل عبا) جمله‌ی "لولاك" شد نازل برای پنج تن در بیان اعتبار جان‌فزای پنج تن از کرامات ولا ، قاصر بوَد لوح و قلم تا دهد شرح یک از بی انتهای پنج تن کی همای عقل ما ره می‌برد سوی خیال تا که گردد در حقیقت ، آشنای پنج تن؟ آل نجران هم به زانو آمد آن وقتی که دید اقتدار و هیبت آل عبای پنج تن شهر علم است احمد و دروازه‌اش باشد علی درک کن خود زین عبارت اعتلای پنج تن از سخا و از جو‌انمردی همین یک نکته بس حاتم طایی بوَد حتی گدای پنج تن ‌ هرچه میخواهی بخواه از این ذوات بی بدیل تا ببینی بخشش و جود و عطای پنج تن با توسل گر کنی جاری به لب‌ها می‌کند قفل‌ها را باز ، نام دل‌ربای پنج تن در تمام مشکلات و معضلات زندگی با صداقت از تهِ دل زن صدای پنج تن نه درین دنیا که حتی لحظهٔ جان دادنت چشم دل وا کن که تا بینی وفای پنج تن تا جهان، باقی و تا ایزد خدایی می‌کند هست برپا هم مرام و هم ‌لوای پنج تن بارالها دست ما کوتاه و خرما بر نخیل کن نصیب ما غلامی در ولای پنج تن ای خوش آن عمری که در این آستان گردد تمام ای خوش آن جانی که میگردد فدای پنج تن گر چه ما عبد گنهکاریم اما از کرم شامل احوال ما گردان رضای پنج تن (ساقی) کوثر علی باشد اگرچه روز حشر شیعیان را مست می‌سازد صفای پنج تن سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا