eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(هفته‌‌ی دفاع مقدس گرامی باد) خوشا روزهایی که آسان گذشت به صدق و صفای فراوان گذشت چه خوش بود آن روزگاران دور که در سینه‌ها عشق بود و سُرور چه خوش بود آن روزهای قشنگ که حرفی نبود از نفاق و ز جنگ اگر بعدها ناگهان جنگ شد و ایران ما ، ناهماهنگ شد همه فتنه‌ها بود از غربِ دون خصوصاً ز اِمریکه بدشگون سگی را علَم کرد و بیداد کرد علیه وطن بانگ و فریاد کرد بناگاه شد حمله‌ور بر وطن چو اعراب جاهل ز عهد کهن تعرّض نمودند بر خاک ما ز غفلت به مردان چالاک ما چه خون‌ها که کردند در شیشه‌ها شغالان درمانده در بیشه‌ها چه شیرافکنانی که در آن زمان تقابل نمودند با روبهان زمین وطن را شط ِ خون گرفت چه جان‌ها که صدّام ملعون گرفت در آخِر پس از هشت سال غمین برفتند از خاکِ ایران زمین وطن شد گلستان ز خون شهید ز بس لاله در خاک ایران دمید ::: چو بگذشت زآن روزها بیست سال چه گویم به جز آه و رنج و ملال؟ پس از آن‌همه خون که جاری شده درخت وطن ، آبیاری شده چرا میوه‌‌ی تلخ بار آورد؟ چرا آبروی وطن را بَرد؟ درخت وطن را چرا سایه نیست چرا بهر این مَردم آسایه نیست؟ چرا مظهر وحدت و ائتلاف ـ فقط بر سر خود کشاند لحاف؟ درین خاک گویا خطایی شده به خون شهیدان جفایی شده مدیر وطن! لحظه‌ای گوش کن فروش وطن را ، فراموش کن مشو بی‌جهت پیروِ اجنبی که پیداست ازچه به تاب و تبی چو خواهی وطن را بپاشی ز هم خیانت نمایی به مُلک عجم ـ به «برجام» بستی دلِ کج خیال که حاصل ندارد به‌ غیر از ملال ز بس که ز بیداد تو خسته‌ام دل از مثنوی بر غزل بسته‌ام ::: مكن داد و بیداد و توفندگی برون كن ز سر جهل و یکدندگی مزن تیشه بر ریشه‌ی این وطن که فردا نیفتی به شرمندگی بپرهیز از تهمت و افتراق نما اجتناب از پراکندگی مباش اهل زهدِ ریا و دروغ حذر کن ز داغ سر افکندگی ز افتادگان دست گیری اگر شوی مایه‌ی فخر و بالندگی چو خواهی موفق شوی در امور به درگاه خالق ، نما بندگی که جز راه حق هرکه پوییده است ز کف داده آسایش و زندگی ::: الا هموطن! چشم خود باز کن پیام دل خسته احراز کن چرا رنگ بازد حجاب و عفاف؟ چرا رفته از دستِ ملّت کلاف؟ چرا روسری زنان ، باز شد؟ مگر حیلتی دیگر آغاز شد؟ چرا شور اسلامی از یاد رفت؟ چرا ریش‌ها نیز بر باد رفت؟ چرا خودفروشی فراوان شده؟ چرا خوی دَد خوی انسان شده؟ چرا رَخت بسته وفا از وطن؟ چرا نیست دیگر کسی مؤتمن؟ چرا دور گشتیم از رسم خویش؟ چرا سینه‌ی مادران گشته ریش؟ چرا ما گدای اروپا شدیم؟ ز مُدهای بیگانه جویا شدیم؟ چرا پیرو کافران گشته‌ایم؟ چرا مات و حیران و سرگشته‌ایم؟ چرا ما دچار دوبینی شدیم؟ خریدار اجناس چینی شدیم؟ چرا خویشتن را به غفلت زدیم؟ چرا گام در راهِ ذلت زدیم؟ چرا چشم بر فتنه‌ها دوختیم؟ ببین ناگهان تا کجا سوختیم؟ ز دامان آلوده چیزی مجو ز شرم و حیا هیچ چیزی مگو چو ناموس خود را فروشی به مُد ضرر کرده‌ای بی‌خرد ! خود بخود که گوید کلاس‌است این زندگی؟ بوَد داغِ مُهر سر افکندگی تعصب به ناموس، مردانگی‌ست ندارد کس آن را اگر، مَرد نیست مَرو راهِ غرب ای تو گم‌کرده راه که در پیش پای جهان کنده چاه چهی كه تو را سوی دوزخ ره است كه بی‌شک سزاوار هر گمره است چرا اعتیاد این بلای جهان ـ فتاده به دامان نسل جوان؟ چه خوش بود آن روزگاران دور که در هر سری فکر بود و شعور نه سیگار و قلیان و تریاک بود نه مشروب و معتاد کنیاک بود اگر بود بین جوانان نبود چنین معضلاتِ فراوان نبود چه گویم از آن روزهای قشنگ که امروزه گشته مُبدّل به ننگ الا ای جوان! در خود اندیشه کن فرار از رفیقان بی ریشه کن چو عمر گرانمایه از دست رفت دگرباره آن را نیاری به دست مَرنج از سخن‌‌های امروزِ من که آگهْ نِئی از غم و سوز من که اشعار من، غصه‌‌ی دل بوَد یکی قطره از بحر مشکل بوَد اگر (ساقی) این قصه آغاز کرد ز عهد گذشته ، سخن ساز کرد تو را خواست پندی دهد رایگان که از مکر شیطان شوی در امان مشو غافل از خویش و هشیار باش ز رخوت برون آی و بیدار باش که شیطان تو را آبرو می‌بَرد تو را خامش از های‌وهو می‌بَرد به خاک مذلت زند آدمی... به هر خانه کوبد سیه پرچمی شعف رخت بندد ز هر خانه‌ای نمانَد جوانی ، به کاشانه‌ای نباشد جوانی سترگ و غیور ـ که دافع شود بر وطن با غرور شود مالکُ المُلکِ‌مان اجنبی بسوزد وطن را ، ز لامذهبی شود خون پاکِ شهید وطن بدین‌گونه پامال مکر و فتن دوباره بگویم به صوت جلی که آیینه‌ی دل ، کنم منجلی : خوشا روزهایی که آسان گذشت به صدق و صفای فراوان گذشت چو آن روزها را به یاد آورم فزون می‌شود رنج و درد سرم ولی یاد آن روزها هم به خیر که با مرغ دل می‌نمودیم سیر چه خوشحال بودیم و آسوده ما فسوسا که طی گشت، آن روزها سيد محمدرضا شمس (ساقی) 1393 http://eitaa.com/shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ بمناسبت هفته دفاع مقدس تقدیم به شهدا هر که در کوی شما عـزم گدائی میکند با صــفای باطنـش دل را خدائی میکند گر خــدا خواهد به ذکر آیه امن یجیب در میـــان کــور دلها روشـــــــنائی میکند هر که از سیر الی الله شهیدان بشنود از  زمین و اهل آن میل جـدائی میکند کربلای پنج را میخــواند و بر ســر زنان در حقیقــــت قلب را کــــــرببلای میکند شعر: محمدمحمدی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ با سلام و درود بر آنان که شده راه و رسمِشان پیروز از دفاعِ مقدسِ امروز تا دفاعِ مقدسِ دیروز پیرمان گفت: یادِ این یاران کمتر از نعمتِ شهادت نیست شهدا یادِ ما کنند ایکاش هر کسی را چنین سعادت نیست ما مهیّای کربلاهائیم هیچ از حادثه، هراسی نیست آبدیده شدیم و هرگز از فتنه و توطئه، هراسی نیست ما همه پای کار دینِ خدا همه رزمندگان اسلامیم همه سربند بستۀ زهرا عاشقِ لحظه‌های اقدامیم همه در انتظار فرمانیم با ولایت همیشه هم عهدیست ولیِ امرِ ماست، سید علی ولی الله و نایب مهدیست غفلت از راه رسمِ او هرگز با بصیرت هواسِمان جمع است وحدت و اتحادمان دیرین همه هستیم با علی همدست اقتدارِ نظام، یک جمله است: الگوی ما، قیامِ عاشوراست رهبر ما هم اینچنین فرمود: رهبر ما، امامِ عاشوراست علَمِ ما بدوشِ عباس است صبرِ ما صبرِ حضرت زینب راهِ ما راهِ کربلای حسین نهضتِ ماست، نهضتِ زینب هر چه تحریممان کند دشمن استقامت کنیم افزونتر هر چه خون خواهد این شجر، هستیم گر چه هر روز هست گلگونتر عالَم از شیعه درس می‌گیرد لشکرِ فتحِ قدس، همراه است از حرم، سوی محوِ اسرائیل راهِ قبل از ظهور، این راه است رگ رگِ ما، فدای خونِ حسین ذکرِ ما، کلُّ یومٍ عاشورا کربلا شاه راهِ ایمان است حرف ما: کلِ ارضْ، کرب و بلا ما کجا لشکرِ حسین، آری همه عالم فدائیِ اصغر به جوانان هاشمی سوگند خونِ ما نذرِ گیسوی اکبر گیسویی که بخاک و خون آغشت قدِ سَروی که نذرِ مولا شد پس به زانو نشست، بابایش پیشِ جسمی که ارباً اربا شد حاج محمود ژولیده نیشابوری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
هدایت شده از شمس (ساقی)
(ثانیه‌‌ها) بـایـد که کنـم پـاک، هـــوای ریـه‌ها را تـا دور کنـــم از نظـــرم حاشــیه‌ها را از عقــربـه‌ی سـاعـت دیــوار شـنـیدم از دست مَده سرسری این ثانیـه‌ها را سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
در معدن میهن اگر که جان سپردند یعنی شهیـد خـدمت‌ستند و نمُردند در اعتــلای میهن آن گـل‌های عاشق گشتند پـرپـر، گر خبر آمد که مُردند سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
اگرچه فصل خزان است دل، بهاری کن ز مردمان تهیدست، غمگساری کن خزان گرفته اگر باغ مهربانی را نهال عاطفه بنشان و آبیاری کن عبوس و غمزده چون جغد شوم، خیره مشو سُرور و هلهله چون بلبل و قناری کن جهان فنا و نمانَد اثر پس از رفتن بقا اگر طلبی؟... کار ماندگاری کن بگیر دست نیاز ِ نیازمندان را به قدر همت خود، چاره‌ی نداری کن غرور و خودسری و جهل کن برون از سر چو شاخه‌ی ثمر، افتاده خاکساری کن ز فرقه‌های ریاکار و حیله‌گر بگریز به حال خویش وگرنه نشین و زاری کن مباد، آنکه شوی غرّه در سرای فنا نگاهِ عبرت و تدبیر، بر مزاری کن ببین کسان بزرگی که خفته‌اند به خاک به خویش، آی و سپس فکر رستگاری کن مقاومت مَده از دست در مصالح خلق مدد بگیر ز یزدان و، پایداری کن اگر که چشم تهاجم به خاک مُلک افتاد به خون خویش ازین مُلک پاسداری کن برای عبرت آیندگان، به خاک وطن ـ هرآنکه چشم طمع داشت را فراری کن بِدم به صور عدالت به دفع ظلم و ستم به نفع مَردم محنت‌کشیده؛ کاری کن به واژگان نفسی دِه، به اعتلای بشر به جسم شعر، نفس بخش و شهریاری کن درین زمانه که اندوه، می‌کند بیداد ز خیل غمزدگان نیز غمگساری کن که امتحان الهی‌‌‌است در چنین ایام به کار نیک ز خود رفع شرمساری کن اگرچه خشک شده این زمانه چشمه‌ی مِهر بیا به چشمه‌ی خورشید، مِهر جاری کن چون امتیاز بشر در وفا و احسان است به مِهر و رأفت خود، کسب اعتباری کن چو خسته‌دل شدی و ناامید؛ چون ایوب خدای را به نظر، آر و بردباری کن زدا غبار غم از دل به همّت (ساقی) ز جام دولت وی چاره‌ی خماری کن اگرچه قافیه ایطا شده‌‌‌است و تکراری به رغم پرده دران نیز، پرده‌داری کن! سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(ورود حضرت معصومه به شهر مقدس قم) کاروان عشق، سوی قم روان گردیده است شهر قم هنگامه از این کاروان گردیده است حضرت معصومه‌ی قم خواهر سلطان توس آنکه پیش پای او خم، آسمان گردیده است از قدومش شهر قم گردیده چون باغ بهشت بارگاه اطهرش، رشک جِنان گردیده است آفتاب قم بوَد سوزان اگر ؛ این بارگاه ـ از کرامت بر سرِ قم سایبان گردیده است ای که می‌گردی به دنبال مزار فاطمه (س) این‌مکان مسطوره‌ای از آن مکان گردیده است ملجأ درماندگان است این حریم جانفزا چون در اینجا دفن یک درّ گران گریده است گوهر بحر عفاف و عصمتی که از شرف مظهر تقوا و عصمت بر زنان گردیده است چون بوَد پیراهن ایمان و عفت بر تنش نام او مانند زهرا جاودان گردیده است بس که دارد آبرو نزد خدای لایزال شافع محشر برای شیعیان گردیده است آخرین شمس ولایت، حجة بن العسکری (ع) آنکه جانها از فراقش در فغان گردیده است در پناه عمّه‌اش، بنیان نموده مسجدی ـ که از آن مشهور نام جمکران گردیده است شایگان شد این غزل در مدح شهبانوی قم قافیه هرچند اینجا شایگان گردیده است (ساقیا) دروازه‌ی حاجات باشد این حرم هرکه سر سوده براین در کامران گردیده است سید محمدرضا شمس (ساقی) 1391 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
‌آب قــم با شـوری‌اش از آب زمــزم بهتــر است این عنــایت ، از کـــرامــات خـــدای داور است ‌چون حریم حضرت معصومه درخاک قم‌ است شد نگین شهر و ، قـم هم حلقه‌ی انگشتر است سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"قم آشیانه‌ی آل محمد (ص) است." ‌‌ ‌‌‌جز عشق و معرفت نبوَد در سرای قم از ابتدا ببین! همه تا انتهای قم‌ ‌ ‌‌خونم سرشته است درین خاک بی مثال زیرا عجین شده‌ست به خشت بنای قم ‌‌ ‌‌قم «عش آل احمدِ» مرسل بوَد به حق خوشبخت آن کسی که بوَد آشنای قم ‌‌ ‌‌از بارگاه حضرت معصومه (س) تا ابد غبطه خورد بهشت برین، بر صفای قم سه درب جنت است به قم وا ؛ کز افتخار پیچیده در جهان ز تقدس ، صدای قم ‌‌‌ ‌‌‌هر شهر و روستا که بَرَد دل درین وطن پیوسته گشته‌اند همه ، در قفای قم هرگز غریب نیست در این شهر ، تا ابد هر کس نفس کشیده دمی در فضای قم نایی که ضد قم به نوا آید از حسد بی شک بوَد سفیهْ و بوَد بینوای قم ‌‌آن کس که دم زند به کنایت بر این دیار در دام نخوت است و نَداند بهای قم آنان که با خلوص به قم پا نهاده‌اند هستند تا همیشه به مدح و ثنای قم قم مرکز تشیع و علم و فقاهت است باشد در اهتزاز همیشه لوای قم نام آوران زبده‌ی شعر و سخنوری هستند از دیار مقرنس بنای قم ‌‌قم خانه‌ی من است و منم خانه‌زاد او مرغ دلم هماره پَرد در هوای قم ‌ ‌(ساقی) به وصف قم اگر این چامه را سرود چون بوده است و هست فقط مبتلای قم ‌‌‌ سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅✵﷽✵┅┄ السلام علیکِ یا فاطمه معصومه ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ اگر دلتنگ دیدار خدا هستـــی بیا اینجا بزن دست توسل را به دریا بی ریا اینجا بیــا و پله پله تا ملاقات خدا طــی کن به سمت آسمان باز است راهی تا خدا اینجا دلت را دست موج معرفت بسپار و شاهد باش که هر صاحبدلی را می برد تا کبریا اینجا نمی گردد به دنبال بهشت و روضهٔ رضوان کسی که دیده فردوس برین را برملا اینجا به هنگام اذان ، وصل است دل تا آسمان، وقتی صدای عشق می پیچد از آن گلدسته ها اینجا عجب قرب و مقامی دارد این بانو که می خوانند زیارتنــــامهٔ او را تمـــــام اولیـــــا اینجا اگر قصـــد زیارت کردن زهرا به سر داری ببین پیچـیده عطرِ تربت خیرالنسا اینجا دلی بیمار اگر داری دوای درد اگر خواهی شفا می گیرد آن دل که بگردد مبتلا اینجا میان صحن آیینه ، جلا می گیرد آن قلبی که می شوید غبار از سینه با آب شِفا اینجا به استقبال مهمانان ، ملائک روی لبهاشان دعای خیر دارند و هــزاران مرحبـــا اینجا نصیب هر که باشد دیدن صحن و سرای او یقیناً با عنایت می شود حاجت روا اینجا کسی با کاسهٔ خالی از اینجا بر نمی گردد که بی اندازه می بخشد به هر شاه و گدا اینجا توسل بر نگاه دختر باب الحوائج کن به مِهرش می خورد مُهرِ اجابت بر دعا اینجا همان بانو که بابایش"فِداها"گفته و دیده به تعظیم اند از روی ارادت، ماسِوا اینجا حریم قدسی اش اما دلم را برد تا مشهد به چشم زائر سلطان چقدر است آشنا اینجا شنیدم می شود امضا به دست بانوی باران جواز مشهد سلطان و اذن کربلا اینجا به زیر پای بانوی کریمه ، خاک باید بود که می سازند از خاک قدومش "کیمیا" اینجا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما با تو عهدی داشتیم از نوع باران گفتیم می باریم بر هر خاک و طوفان گفتیم می مانیم پای عهد و پیمان پای وصیت های خونرنگ شهیدان امضای خون کردند اگر مردان میدان ما نیز امضا می کنیم از جوهر جان ما وارث شمشیر تیز ذوالفقاریم از نور اسلام و تشیع بهره داریم هر صبح همراهیم با تجدید عهدی یعنی برای شام ما صبح است مهدی از کربلا تا حال در دل آه مانده در انتظار رویت آن ماه مانده گفتیم ما آماده ایم و جان نثاریم ما آرزویی جز ظهور تو نداریم اینک ظهور آغاز گشته نور پیداست نوری ز یک شعله به کوه طور پیداست موسی صفت نعلین را باید درآورد باید کف دستی نشان داد و خطر کرد باید عصا بشکست و شکل اژدها کرد از دست صهیون قدس را باید رها کرد یاران احمد مرد پیکارند هر چند در مهربانی هم مثل دارند هر چند با دشمنان دین حق هستند اشداء هم سبز فروردین و هم مرداد حمراء یا از جهان آرا جهان بینی گرفتند یا از برونسی درس آیینی گرفتند اسکندری یک اسم نه رسم ست ما را نام سپاسی سبز کرده سرو ها را بغدادها را درنوردیدند اینان تا دست از پیکر جدای مرد میدان از مردهایی که حماسه آفرینند سردارهای نسل سرخ آخرینند السابقون السابقون تفسیر آنهاست یاران منجی بودن از تقدیر آنهاست از قلب خونین شهر ها خرم شد ایران از سینه مجنون دچار غم شد ایران اکنون رسیده روز موعود دعامان روز اجابت ، حاصل و سود دعامان چشم انتظار ماست صاحب عصر اینک ما منتظِر ها منتظَر گشتیم بی شک وقت است یکباره از این غیبت در آییم وقت ظهور ماست خیبر را گشاییم باید سر اين سامری را بشکنیم و طرح نفاق و کافری را بشکنیم و آن وقت طالب بر ظهور یار باشیم وقتی به چشم دشمن دین خار باشیم آنها که قتل کودکان در دست آنهاست آنها که حتی سامری هم مست آنهاست آنها که سرباز یزید این زمانند کودک کشی کردند تا که می توانند آمد به یادش حرمله شاعر به هم ریخت ارکان این شعر از خروش سیل غم ریخت زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسَّلامُ عَلَیكِ یٰا فاطِمَةَ المَعصومَه" کبـــوتـــر دل ما ، میـل پـــر زدن دارد ولی به دور حـــریـم مطهــرت بــانــو ز بـانـوان جهان ، بعد مــادرت زهـــرا جهان به قدر و مقـام تو می‌زند زانـو سيد محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
شهید ابر مرد مقاوم! یاد ما باش به جنت گشته عازم یاد ما باش کنار سید ابراهیم و یاران کنار حاج قاسم یاد ما باش ✍ https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✅ این شعر، در زمان شروع حمله‌ی بی‌رحمانه‌ی امریکای جهانخوار به سرزمین و مردم بی‌گناه افغانستان سروده شده است که گویی زبانحال امروز است. به گمان من، هر کشور و ملتی که آغازگر جنگ و کشتار هم‌نوع باشد ظالم، و محکوم به جنایت است.‌ ‌‌ ‌‌ آوخ رسد به گوش نهیب صلای جنگ وز گوشه و کنار ، بر آید نوای جنگ آوای جنگ می‌شنوم همچو بلبلی کز شاهباز می‌شنود مَرغَوای جنگ آهنگ جغد شومِ نفاق و مخاصمت گوش فلک، خراش دهد از برای جنگ بانگ سروش مرگ بوَد نغمه‌های آن صوت فنا و ذلت و خواری ندای جنگ ابلیس غرب وسوسه‌ی جنگ می‌کند تا عالمی ز کینه کند مبتلای جنگ اهریمنان خائن و خونخوار غرب دون از جهل و خودسری شده خود رهنمای جنگ از آستین غرب برون گشته دست ظلم تا آستان شرق ، کشیده‌است پای جنگ از بهر قتل عام بشر ، عزم کرده جزم خصمانه سوی معرکه‌ی مرگ‌زای جنگ خواهد به خون خلق کند موی خود خضاب آن پیر ِ دیر ِ رزمگهِ پُر بلای جنگ بر آسمان ، زبانه کشد آتش نفاق سوزد جهان ز گرمی خود شعله‌های جنگ صحرای امن و راحت و آرامش بشر نا امن گشته از خطرِ اژدهای جنگ هر چاشت یک گروه جوانان به کام مرگ افتند تا که باز شود ، اشتهای جنگ مام جهان ، غمین و عزادار گشته است از مرگ صلح، در صفِ دهشت‌فزای جنگ افسوس! کآن کبوتر صلح و صفا و مهر جانش ز تیر کینه همی شد فدای جنگ دیگر صفا و مهر و وفا در جهان مجوی در گیرودار معرکه‌ی پر جفای جنگ آتش فتد به جان رجالی که سال‌ها در سر بپرورانده ز نخوت ، هوای جنگ معمار جنگ ، دست جفایش بریده باد کز خشت خون نموده مُقرنس بنای جنگ آوخ...! ز خبث طینت گرگان بدمنش اِمریکِ جنگجوی، شده مقتدای جنگ با این رژیم شوم شود غرق و غوطه‌‌ور کشتی غرب ، در یم بی انتهای جنگ بی شبهه انعکاس جنایات غربیان... گردد نصیب عامل جنگ از قفای جنگ یارب! رسان ز غیب یکی پیشوای صلح تا ریشه کن کند ، شجر پیشوای جنگ باری فنا کننده‌ی جان‌های بی‌گناه در چنگ انتقام کند جان، فنای جنگ گر مبتلای جنگ و جدل کرده عالمی روزی شود ز خبط و خطا مبتلای جنگ (شمس قمی) دعای تو صبح و مسا بود صلح و مسالمت بنشیند به جای جنگ. ‌‌ شادروان سید علیرضا شمس قمی 1380 https://eitaa.com/shamseqomi
باز امروز به لرز آمدم از سردی دی حاج قاسم به نظر می رسدم پی در پی دل دی بود و خبر داغ که می سوزاندم * آتش افتاده در آن باغ که می سوزاندم ناخودآگاه به این شعر رسیدم که در آن گفته بودم کمی از غصه حاج قاسممان دلم امروز شکست و به دل دی رفتم باز ناخواسته سوی قدحی می رفتم دل من گفت که باید به تو گویم پنهان دردل های زیادی که ندارد درمان به تو گویم که شروع خبر از داغ تو بود وسط دی خبر از سوختن باغ تو بود از همان روز که تو شصت و سه سالت شده بود پیش چشمت همه دنیات ملالت شده یود با پیمبر سر سِنت تو تفاهم کردی اقتدا بر علی و پشت به مردم کردی رمز این شصت و سه را باز نمی دانم من در پی ابجد "محبوبه" و حیرانم من چیست بین تو و زهرا که نمی دانم من یادتان هست که این شعر شما بود اصلا ؟ بعد تو این دل ما داغ فراوان دیده داغ گل های تو را در دل کرمان دیده چند ماهی نگذشته که رفیق تو رسید داغ آن یار وفادار و شفیق تو رسید داغ ما تازه شد از داغ رئیسی حاجی چشم ما خسته شد از درد نویسی حاجی بعد شرمنده مهمان شده اند این مردم بر هنیه همه گریان شده اند این مردم حال اما چه بگویم که برادر دادی خوش به حالت که نبودی علی اکبر دادی جای تو ما کمر از داغ شکستیم امروز ما که دلبسته انگشتر و دستیم هنوز آه اما تو ندیدی که برادر افتاد تو ندیدی که دو دست از گل پیکر افتاد جانیان قرعه به ضاحیه زدند و لبنان بعد از اسماعیل و قربان به منای ایران خوش به احوال شما که همگی هم سنید چیست که بر سر این سن همه گل می چینید نسل خونخوار به خوناب دوباره تشنه ست جای بازی به تن نازک طفلان دشنه ست باز میدان شده در کام یزید ملعون شده قانون حقوق بشر آغشته به خون نه چنین نیست که تاریخ شود تکراری حسرت کرب و بلا مانده به خون ها جاری وای اگر حکم ولی آید و آخر آمد بر شهادت طلبان فرصت دیگر آمد ملت آرام نگیرد که ولی تنها نیست کوفه تکرار نگردد که علی تنها نیست زینت کریمی نیا *اولین شعری که در عزای حاج قاسم نوشتم با مطلع خبر آمد خبری داغ که می سوزاند http://eitaa.com/sheydayezeynab
از هفتــــم اکتـــبر ، که شــــد بازنده صـد فتــنه و شـــر بینِ بشـــر افکنده چون بازی او با دُم شیـر است این بار با دست خـودش گور خودش را کنده ۱۴۰۳/۷/۷ سیدحسن نصرالله همیشه زنده است @saeidikimya
شهادت شهید سید حسن نصرالله رو خدمت مسلمین جهان تسلیت عرض میکنم😭