▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#مدح_مرثیه_مثنوی
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«سلامٌ علی قلبِ زینبِ الصّبور»
سلام ای جَبَـل الصَّبر و ای صلابتِ عشق!
سلام ، دختر زهـرا !حماسـه ساز دمشق !
تویـی که آینـــه دار علــی و زِیـنِ أَبـــی
ملیکــةُ النـُجَبـــایی عقیلــةُ الـعــربــی
سَلیـــلَةُ الـزّهــرا و شَفــیقـةُ الحسنـــی
تو آزمــوده به دشـت بلا به هر مِــحَنـی
شدی تو سنگ صبـورِ حسن ، امامِ کَــرَم
قوای قلب حسین و ستــون اهل حَــرَم
عَلَـــم به دوشِ قیامِ حسیــن و عاشورا
خمیــده قامتِ عشق و سپـر به تیــربلا
تو تکیه گاه حسینی که تکیه گاهت بود
که در برابر هــر داغ ، سـر پنــاهت بود
به ذوالفقار زبانت ، حسـین ایمان داشت
به خطبه های عیانت حسین ایمان داشت
که داد دســـت عَلَـم را به دستِ شانهٔ تو
سپــرد اهل حــرم را به آشیــانهٔ تو
شکوهِ سبـــز عَـلَم روی شانه ات گل کرد
به شــانه های صبــور شمــا توسّــل کرد
به گوش صبر، تو خواندی صبور تر باشد
اگر چه گوشــهْ چشمـانت اشک تر باشد
شکــست قــدّ تو از غم ، وقــارت اما نه
قــرارِ قلـــبِ ولایــت مــدارت ، اما نه
بریـــدی از دل سـنـــگ و سیـــاه اهـریمن
به عزت و به وقـارت شکسته شـد دشمن
به «ما رَأَیْتُ» رسیدن چقدر سنگین است
سری به قامت نیزه ،تمـامِ عشق این است
و بوسـه بر رگ حنجــر چه سهم شیـرینی
چقــدر صحنــهٔ زیبــا ! فقــط تو می بینی
به چـــادرت متــبـــرک نمــوده ای تَــل را
نشستـــه ای به تماشــا تــمــام مقتــل را
غزل غزل گل شعـرت به قطعــه پرپر شد
پر از شقـــایق دلخـون ، تمـام دفــتـر شد
از آیــه های بلنـــد خــدا چه بنـویســم
از آن معــانـیِ بی انتـهــا چه بنـویســم
حسیــنِ تو شـده خورشیــدِ تا اَبَد روشن
که از درخشش نورش شکسته اهــریمـن
به یاد رویِ حسینـت ، تمام هجــده مـاه
شبــی نبـوده ز داغـش به لب نیـاری ، آه
شبــی نبـوده ستــاره نبـــارد از چشــمت
ز داغ سینــه ، شــراره نبارد از چشـــمت
به عشــق این که دوباره به شام بر گردی
چگونه در طیِ یکسال و نیم سر کردی؟
غم سه ساله چه بوده که برده تاب تورا
فقط رقیــه شنیـده ست اضطراب تو را
ز خون دل سرِ زلفت خضاب کن زینب !
برای یک سفــرِ نُو ، شتــاب کن زینب !
برای حفـــظ حــریمِ تو قـهـــرمان حرم !
گرفتــه اند به کف ، جان ، مدافعان حرم
چه عاشقـــانه به دورِ ســرِ تو می گـردند
برای حفــظ حــریمِ تو سـر ، سپـر کـردند
کبــوتران سپیـــدی که بـی پــر آمده اند
چه محسنِ حُجَجی ها که بی سر آمده اند
به پایِ مکتــب ســرخِ عقیــلهٔ هاشــــم
گذشت از تن و جان و شهیــد شد قاســم
خوشا به حال شهیـــدی که نذرِ زینب شد
و راویِ غـمِ پنهــان و صــبرِ زینب شد
سری به محمل عشقت،شکسته می خواهم
دلی به ماتــمِ داغــت نشـستـه می خواهم
دگـــر برای ســــرودن قلـــم کـم آوردست
زمان به صبـــرِ تو آیاتِ محکم آوردست
به "کیمیـا" نظـــر ی کن ز چشمـهٔ کَرَمـت
که زیـرِ پــایِ تو باشـد ، مـدافـعِ حــَرَمَـت
📝شاعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۱۱/۲
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌 نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#غزل_مناجات
#امام_زمان_عج_در_ماتم_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
بیا مهدی! که برپا شد عزای عمه ات زینب
بده رخصت کنم مدح و ثنای عمه ات زینب
بیامهدی که ماهم جامه ی ماتم به تن کردیم
گرفته رنگ غم ماتمسرای عمه ات زینب
بیا مهدی معطر کن فضا را باحضور خود
عزاداران شود جمله فدای عمه ات زینب
بیا مهدی ببین در مجلس ماتم صف اندر صف
نشسته عاشقان زیر لوای عمه ات زینب
من از حین طفولیت شدم شاگرد این مکتب
که سرمشقم بوَد عمری وفای عمه ات زینب
حسینی هستم و هرگز درِ دیگر نخواهم رفت
به شاهان می کند شاهی گدای عمه ات زینب
بیا مهدی دو چشم ما ز غم بارانی است امشب
بیا و خود بخوان روضه برای عمه ات زینب
بیا ای روز و شب گریان٬ به غمهای اسیریّ اش
خط پایان ندارد آه و وای عمه ات زینب
مگر جدّت حسین آمد که از هر گوشه ی مجلس
به گوش دل رسد هر دم صدای عمه ات زینب
به یادم آمد آن دم که برادر را به مقتل دید
بلند از نای نی ها شد نوای عمه ات زینب
چو خم شد تا زند بوسه به رگهای گلوی او
به عالم زد شرر قدّ دوتای عمه ات زینب
دعای عشق را زینب میان خطبه گنجانده ست
ظهور توست مضمون دعای عمه ات زینب
بشیرا آرزو کن تا برای بیت بیت تو
برات کربلا باشد عطای عمه ات زینب
📝شاعر:سید بشیر حسینی میانجی
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌 نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#رحلت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
باز مـی آیـدی ز دشـــت بــلا
نالــه هـایی ز جـنـــس واویلا
از دل داغــدیــده ای مجــروح
می رسـد ناله ها به اوج سما
بستری هست و بانویی غمگین
او که دارد به دل غمـی سنگین
زیر لب یاحسین یاحسین گوید
دیده دارد به سوی کـرب و بلا
گاه چشمان خود نهــد بــر هم
تیــره گــردد به چـشـم او عالم
گه کـنـد نیمــه باز با سخــتـی
هست ماتــم به چشــم او پیدا
باز بـر چشــم او مصــور بود
صحنه هایی کز آن مکدر بود
دشـــت آلاله هــای حمــرایی
صحنــه هایی ز جنس عاشورا
لوح ذهنـش ز نیزه ها منقوش
راه شام و ستاره ها خاموش
یک بیابان و ناقه ها عـریــان
یک اسارت مهیب و جانفـرسـا
شهر شام وسرود و همهمه بود
طعنه هایی فجیح وزمزمه بود
کـف پایی بــرهنه ، خــون آلود
کـودکی دل پریــش و بــی بابا
کنـج ویــرانه یک جهان ماتم
اســرایــی ز حـضــرت خاتــم
دختری و بهانه، پــی در پی
سر بابا و خشـت و طشت طلا
آن زمانــی که وقــت آخــر بود
همه در چشــم او مصـور بود
ملکالموت هم زغم می ریخت
اشـک بر حــال زیـنـب کبــریٰ
اشک شوقی به روی رخسارش
خوش نشست ونمود هشیارش
دیــده بنـهـــاده در دم آخـــر
ســر به زانــوی مــادرش زهرا
این عزا یک عزای جـاوید است
نقش زینب همیشه دردید است
شعرها هم شـرار ماتم اوست
کـه زده بــر نـهـادِ اشـک فسا
🏴«رحلت ام المصائب قهرمان کربلا حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد.»
📝شاعر:ابراهیم الهیاری (اشک فسایی)
فسا ۱۴۰۰/۱۱/۲۶
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌 نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#زمزمه_نوحه
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
یک سـال و نیـمــه که / بارونیـه چشـام
لبخنـــد پــر زده / از روی ایــن لبــــام
یک سال و نیمه که / در خود شکستهام
از بــی بــرادری / دلخـــون و خستــهام
یک سـال و نیمـــه که / دلتـنــگ کـربـلام
هــر لحظـــه یاد اون / صحـرای پـربلام
در احتضـارم و / چشمم به در، حسین!
تا کــربـلا منـــو / با خــود ببــر حسین!
از من دیگـــه نخواه / تا بی تو سـر کنم
این خــاطــراتمــو / از ســـر به دَر کنم
یادم نمیــــره که / فـریـاد بـود و جنــگ
یادم نمیــــره که / گــودال بـود و سنـگ
نیــــزه شکستــهها / ســرها به نـیـزهها
فـریـاد کـودکــان / آتـیــش به خـیمـهها
فریــاد غــربـت از / لبهـــای تشنــه بود
وقتی که حنـجرت / درگیــرِ دِشنِـه بود
در زیـر نیــزه ها / یک پــاره پــاره تـن
دیـدم که غـرقِ خـون / افتاده بی کـفن
بوســه زدم بــر اون / رگهای حنـجرت
زینـب فـــدای اون / زخـمـــای پیکــــرت
رفتــی ز داغِ تــو / یک روزه پیـــر شـدم
با این مصیبــت و / غربــت ، اسیـر شـدم
از لحـظــهای که من / از تــو جــدا شــدم
راهــــیِ غـــــربـتِ / شــــامِ بـلا شـــدم
آه از جــســارت و / بـازار و شـــامـــیـان
زخـمــه دلـم هنـوز / از چـــوب خـیــزران
دردِ رقـیــــه و / بـغــــض و بـهــانـهاش
اشــکِ یتیـمـــی و / دفـــن شـبــــانـهاش
از زندگی، داداش!/ یک روزه سیـر شـدم
با داغِ دختـــرت / یکــبــاره پـیـــر شـدم
من گـریــه میکنـم / هــر شــب بـرای تو
اینگــونه دلخوشـم /بــا روضــههـای تو
یک پـر شکـسـتــهام / بـال و پـرم بــده
دلتنـگتـم حسین ! / اذنِ حــــرم بــده
📝شاعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
زمستان(ماه رجب) ۱۳۹۹
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌 نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒