هدایت شده از «ࢪه توشه مجالس ختم و تࢪحیم خوانی »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#غزل
#تشییع_شهدا
#ره_توشه_مجالس_ختم
« بـینـشــــانـی »
وانهادهســـت به مـیدان بدنـش را ایـن بار
همره خویـش نبردهســت تنـش را ایـن بار
تا ز مــرز خـــودی خـود گذرد، تجـربه کرد
پــا نـهادن به ســـر خــویشتنش را این بار
زین سپــس خـلوت او معبد ابراهیمیست
که شکـستهست بت ما و منــش را این بار
آنقَدر رفته دراین مرحله ازخویش که من
خــواندهام فاتحـــۀ آمدنــش را ایـن بار
مثل یک موج در آغـوش خطرحس میکرد
لحـــظـۀ آبــی دریـا شـــدنــش را ایـــن بار
تا از او گَـــــرد تـعـلــق نشـــود دامــن گـیـر
هـــمه دیــدنـد به دریا زدنـــش را ایــن بار
دل من چشم تو روشن!که نسیم آوردهست
بویــی از رایـحــــۀ پــیرهــنش را ایـــن بار
ســـینه ســرخانِ مـهاجـــر که روایت کردند
بـال در بـالِ مَلَـک پــر زدنـش را ایـــن بار:
دیـــده بودند به تشـــیـیع شــقــایقهــامان
بـر ســـر دســـت ملائک، بدنــش را ایـن بار
بینشانـیســت نشـــانی که ز مـا میمــاند
میســـپاریم به خاطر، سخـــنش را این بار
شعر:دکتر محمد علی مجاهدی(پروانه)
http://eitaa.com/ashaar_khatm
─┅┅═❧❧❧═┅┅─
#مجموعه_اشعار_ختم_و_ترحیم_خوانی
📍نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد.📍
«در ثواب نشر لینڪ کانال سهیم باشید».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روز_ارتش
🇮🇷ارتش ایران پرورش دهنده مخلصان پاکی است که در پاسداری از مرزها و مقابله با
تجاوزات دشمن خالصانه انجام وظیفه دارند.
امروز بهانه ایست برای تجلیل از دلاور مردان
و تکاوران نام آور ارتش که با افتخار در خدمت
بی منت به ملت قرار دارند.
🇮🇷۲۹ فروردین روز ارتش گرامی باد.
─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─
41.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️نفوذ در هیئت ها
❌#جهت_روشنگری
قسمت اول
#جریان_نفوذ_در_مداحی
#مداحی_موسیقی_پاپ_نیست
استفاده از ابزار و آلات مراسمات لهو ولعب در عزاداری
کاری از کانون مداحان و مجمع المداحین شیراز
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
4_5976776390605802878.mp3
6.46M
#شب_هفدهم
#مناجات_با_خدا 🤲
مجید بنی فاطمه
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#واحدِ_حماسی
#مدحِ_حضرتِ_علی_علیه_الاسلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
گاه می گـــوید عـلی ، آگاه می گــوید علی
رو به رویِ آیِـنـــــه " الله " می گـــویـد علی
دار می گــوید ، علـی دِلـدار می گـــوید علی
لحظه لحظـه " میثــمِ تمّار " می گـــوید علی
بـــاد میگـــوید علی ، آبـــاد می گــوید علی
تا ابـــد هـــر بنــــده ی آزاد می گـــوید علی
خاک می گــوید علی افــلاک می گــوید علی
هرکسی که خـورده شیرِ پاک می گــوید علی
حال می گوید علی خوشحال می گوید علی
چون ندارد نطفه اش اشکال می گــوید علی
نــاب میگوید علی ، نایــاب می گــوید علی
مسجد و گلدسته و محـراب می گــویـد علی
شــیر می گـوید علی شمـشـیر می گوید علی
کودکی با کاسـه ای از شـیـــر می گـوید علی
یا علی حــیدر مــدد ای فـــاتــحِ خــیـبر مدد
یا علی حــیدر مــدد ای ساقـــیِ کـــوثـر مدد
بیــم می گوید علی تکـــریـم می گـــوید علی
در طوافِ کعـــــبه ابراهــیــم می گـــوید علی
نیل می گـــوید عـلـی اِنجـیل می گــوید علی
بیــنِ قـــربانگاه " اسـماعیل " می گــوید علی
آه می گــوید علی جــانکاه می گـــوید علی
حضــرتِ یوســـف میانِ چــاه می گـوید علی
راز می گـــویـد علی ابــراز مــی گـــوید علی
حضرتِ عیــسی دمِ اعجــــاز می گــوید علی
شـور می گـویـد علی منـشور می گـوید علی
حضرتِ موســی به کوهِ طـور می گوید علی
تاج می گـویـد علی محتـاج می گــوید علی
مصطفی هم در شبِ معـراج می گــوید علی
یا علــی حیــدر مــدد ای فــاتحِ خـیبـر مـدد
یا علــی حیــدر مـدد ای ســاقیِ کــوثر مـدد
خار میگــوید علی غمخـوار می گــوید علی
" فاطمه " بیــــنِ در و دیــوار میگـوید علی
یار می گــویـد علـــی بسـیــار می گوید علی
ذوالفقـــارِ حیــــدرِ کــــــرّار می گــــوید علی
مــرد می گـوید علی شبگَــرد می گــوید علی
بیـن حجــره مجـتبــی با درد می گــوید علی
بیــد می گــوید علی تابیــــد می گــوید علی
روی نیـزه حضــرتِ خــورشید می گوید علی
سـنـگ می گویـد علی فرسنگ می گـوید علی
" اکبــرِ لیلا " بـه وقتِ جنــگ می گــوید علی
مست می گوید علی سرمست می گـوید علی
اصـغرِ شـش ماهــه رویِ دست میگـوید علی
یاس میگـوید علــی احساس می گوید علی
با رجـــزهایِ " انَـاالـعبّـاس " می گوید علی
ذات می گویـد علی ، ذرّات می گـــوید علی
خطبه هـای عمّـــه ی ســادات میگـــوید علی
تاب میگـــوید عـلی ، بـیتاب می گــوید علی
در خـرابـــه دخـتـــــرِ اربـــاب میگـــوید علی
یا علـی حیـــدر مـدد ای فــاتـــحِ خــیـبر مدد
یا علـی حـیــدر مدد ای ســاقـــیِ کــوثـر مدد
یـــاد می گویــد علی ، فــریـاد می گوید علی
زینتِ سجّـــاده ها ، سجّــــاد می گوید علـــی
قوس می گـوید علی ناقـــوس می گوید علی
حضرتِ شمس الشموسِ طوس می گوید علی
ثـوم می گـوید علی ، کُلثــوم می گــوید علی
حضرتِ معـصـومه ی معـصـوم می گوید علی
بـــود میگـویـد علی ، معبــــود میگوید علی
انتـــظارِ مهـــدیِ موعـــود می گــوید علـــی
شـعـر:ابراهیم زمانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰═••❃❀❃••═⊱━─
AUD-20220419-WA0113.opus
214.8K
گاه می گـــوید عـلی ، آگاه می گــوید علی
رو به رویِ آیِـنـــــه " الله " می گـــویـد علی
#شـعر_سبک: ابراهیم زمانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلخانه هاے اهل بیت (ع)
─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#نوحه
#شام_آخر
#امیر_المومنین_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
رسیده مرتضی را آخرین شب(امان از حال زینب (2)
درون بستری با فرق منشب(امان از حال زینب (2)
گهی هوش آید و گه می کند تب (امان از حال زینب (2)
به لب دارد فقط یارب و یارب (امان از حال زینب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
چه سخت است دختری بر بستر بابا نشیند
دو نیمه از میانه رأس خون آلوده بیند
به دستمالی که خونِ زرد رنگ از سَم بگیرد
گُل خون از شکاف سر به اشک دیده چیند
رسیده مرتضی را آخرین شب( امان از حال زینب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به هر آهی که از دل می کَشد اشکی فشاند
به هر اشکی که بر رخ می چکد داغی نشاند
به هر داغی که بر دل می نشاند با تألّم
دو دست خود به فرق نیمة بابا کشاند
رسیده مرتضی را آخرین شب (امان از حال زینب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
جهالت ضربه ای محکم زده بر فرق رهبر
که در خونِ سرِ خود غوطه بسته شیر خیبر
فضای کوفه حال غصه آلودی گرفته
به سان حال و احوال مدینه بی پیمبر
رسیده مرتضی را آخرین شب (امان از حال زینب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سرای دیده ها از خون دل ها گشته لبریز
دو چشم زینب خونین جگر با غم گلاویز
کنار بستر بابا نشسته، وای از آن روز
کنار پیکر بی سر نشیند عصر پاییز
رسیده مرتضی را آخرین شب (امان از حال زینب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گرفته زانوی غم در بغل این دختر غم
گهی اُم المصائب باشد و گه خواهر غم
چه زهر آلوده شمشیری که شیر از پا فکنده
فتاده شیر یزدان بی رمق بر بستر غم
رسیده مرتضی را آخرین شب (امان از حال زینب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسن یک سو حسین یک سو سرشک از دیده بارد
ابوفاضل دو دست غم به صورت می گذارد
پسرها دیده گریانند ولی زینب پریشان
که دختر در فراق روی بابا جان سپارد
رسیده مرتضی را آخرین شب(امان از حال زینب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دل خونی که زخم از روزگاران خورده بسیار
به هر سنّی شده در ماتم یاری عزادار
به بالین مَهی در غم نشسته دیده گریان
عجب سوزی عجب شوری به حال او پدیدار
رسیده مرتضی را آخرین شب (امان از حال زینب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نصیب زینب خونین جگر شد داغ یاران
غم مادر غم بابا فراق گلعذاران
شب قدر است و شعر سروری دارد حکایت
امان از حال زینب در تمام روزگاران
رسیده مرتضی را آخرین شب (امان از حال زینب (2)
شعر:محمد رضا سروری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─