هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
#تضمین_غزل_همای_رحمت
#امیرالمومنین
#عید_غدیر
(سروش عرفان)
سحر از سروش عرفان بشنیدم این ندا را
که رسید ساقی جان مِیِ جام هل أتی را
ز خم غدیر عشقت!... بزدم مِی ولا را
(علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسَوا فکندی همه سایهی هما را)
چو علیست مظهر حق به حقیقتش ولی بین
همه حکمت خدا را ز رخش تو منجلی بین
ز غدیر خم مپرسش ، ز کمالش اوّلی بین
(دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من ، بخدا قسم خدا را)
اگرش خدا بخوانم ، بجز او خدا نماند
وگرش خدا ندانم ، ز خدا جُدا نماند
وگرش جدا شناسم ، اثری بجا نماند
(بخدا که در دو عالم ، اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سرِ چشمۀ بقا را)
تویی آنکه خصم گفتت: به خم غدیر بَخ بَخ
تویی آنکه عالمی را ، ز فراق توست آوخ
تویی آنکه بی ولایت! صف جنت ست برزخ
(مگر ای سحاب رحمت! تو بباری ار نه دوزخ
به شرار قهر سوزد ، همه جان ماسوی را)
چو حریم جانفزایش به شَه و گداست مأمن
سر کوی دلربایش ، سر بندگی بیفکن
به صف نعال آن شه، بکن از خلوص مسکن
(برو ای گدای مسکین! در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را)
علی آن شهی که جودش چو خدای حیّ ذوالمن
علی آنکه بذل مهرش بدهد به خصم مأمن
به جز از علی که خواهد ز پسر نجات دشمن
(به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا)
به جز از علی که گردد متبرّی از شوائب
به جز از علی که باشد همه عمر در نوائب
به جز از علی که سازد شب و روز با مصائب
(بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که عَلم کند به عالم شهدای کربلا را)
به رکوع، پیش فضلش فضلا و سرفرازان
به سجود ، پای زهدش عرفا و بی نیازان
شده محو طاعت وی فقها و نکته سازان
(چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که به سر برد وفا را)
حَسنات خُلق او را نتوان نگفت و نشنفت
لمعات فیض او را نتوان به خُفیه بِنهفت
که به عِلم و فضل و تقوا بخدا نباشدش جفت
(نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه نامم؟ شه ملک لافتی را)
چو علی بوَد به عالم شه کشور امامت
همه گه کند تفقد ، همه گه کند کرامت
نظر بلند سِیرش ، چو بوَد نعیم نعمت
(به دوچشم خونفشانم هله... ای نسیم رحمت!
که ز کوی او غباری ، به من آر توتیا را)
علی ای فدایی حق! سر و جان من فدایت
که بقای هر دوعالم ، همه هست در بقایت
به نوید عفوّ ایزد ، دو جهان به اتّکایت
(به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیام ها که دادم همه سوز دل صبا را)
علی ای طبیب وحدت به شفای دردمندان
علی ای سروش رحمت به ندای پای بندان
علی ای سراج رأفت به سرای دل نَژَندان
(چو تویی قضایگردان، به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان! رهِ آفت قضا را)
به وجود بی مثالش ، بنموده فخر آدم
ز مَحاسن خصالش بستوده نیک خاتم
دوجهان به پیش فضلش به مَثل چو قطره و یَم
(چه زنم چو نای ، هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر ، بنوازد این نوا را)
چو علی به مُلک هستی بوَدش مقام شاهی
بنموده ذات باری ، به فتوّتش گواهی
چو لسان غیب هرشب بوَدم چنین مباهی
(همه شب درین امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی... بنوازد آشنا را)
هله (شمس قم) ز هجرش شده دل ز غم لبالب
ز شرار نالهی دل ، تن و جان فتاده در تب
شده هر سَحر نوایم ، ز غم تو ذکر یارب
(ز نوای مرغ یاحق ، بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش ست (شهریارا)
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
خاطرات عینی طواف در سفر زیارتی خانه خدا
بخاطر ایام حج
بامن طواف میکرد باغی پر از تمنا
یک اسمان ستاره
چشمی همه تماشا
دستان پر نیازی بر استان کعبه
احساس اشتیاقی چون آتشی سراپا
-----------
بامن طواف میکرد
گامی صبور ولرزان
بال وپری شکسته در طول راه هجران
پروانه ای که از شوق گرد وصال می گشت
روشن دلی که میدید ایات سبز قرآن
---------------
بامن طواف میکرد
۰گلدان سبز حاجات
ذکریپر از ترنم از آیه ی مناجات
مرغی قفس شکسته محرم بکوی دلدار
فریاد پر سکوتی از
کوچه های ایات
------------------
بامن طواف می کرد
گلدسته های ایوان
چندین پرنده ی شاد
برقبله گاه ایمان
پیری گرفته بردوش
با چهره ای خزانی
آیینه ی زلالی درپیش روی جانان
-----------------
بامن طواف میکرد
هر ذره در کناری
هرلحظه باوری بود
از اشک وبیقراری
بامن طواف میکرد بس چشمه های جاری
بامن طواف می کرد یک عمر سرسپاری
شعر: صدیقه شاداب نیک
استان البرز
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#سرود_ولادت_حضرت_امام_هادی_ع
#سبک: ازصلابت ملت وارتش و،،،
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
شد ولادت حضرت هادی آن امام ما
لحظه لحظـه بر تربت سامرا سلام ما
در زمین و آسمان سرور وشادی است
عشـــق ما تولــــد امـــــــام هادی است
ابن و الرضا خوش آمدی ابن الرضا(2)
دیده ام بود بر عطای او
جامعه بخوان با نوای او
دلم همیشه در آن وادی است
امام من حضــــرت هادی است
عید میلادش مبارک باد
حضرت علی النقی جان ما فدای تو
از زیارت جامعـــــه میرســــد نوای تو
هر کجا که دم زنم صفا و شور توست
هر مفاتيح الجـنان کلام و نور توست
ابن و الرضا ،خوش آمدی ابن الرضا(2)
مهر تو بود در سرشت من
سامرای تو شد بهشت من
اگر گدایــم گدای توام
من عاشق سامرای توام
عید میلادت مبارک باد(2)
ای مدافعان حرم یا حسین صدا کنید(2)
از برای زینب همه جان خود فدا کنید
رمز ما بود به خان طومان و در حلب
کلــــــــنا فــــداک یا عـقیله العــــــرب
راه شما ره حسین است و زینت(2)
این بـود تمام پیام ما
بر شهید بی سر سلام ما
به یاد جمله شــــهیدان همه
حسین حسین بر لبم زمزمه
https://telegram.me/navayegharib110
شعر: یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
تقدیم به امام هادی علیه السلام
هادی شدی تا بر دو راهی ها نمانیم
مصباح گشتی در سیاهی ها نمانیم
ابن الرضا باشی ، خودت خورشید هستی
بر صد هزاران مشتری ناهید هستی
باشی علی انگار دیگر کهکشانی
یک حلقه وصل زمین و آسمانی
بر ابر فرمان می دهی باران ببارد
اذن خدا در خانه ات مهمان بیارد
کهف الوری اولی الحجی ذوی النهایی
جامع ترین دیوان عشق شعر هایی
این جامعه آنقدر در معنا کبیره ست
حافظ به کرمانِ تو شعرش مثل زیره ست
کل شریفِن طاءطاءَ پیش نگاهت
هر با تکبر سایه گیرد از پناهت
بر سامرایت سر دهد هر شاعری که
یک بار طعم آن چشیده زائری که
از کربلا قصد عزیمت کرده سوی
ایران و دارد با دل خود گفتگوی
اینکه چه سوغاتی برد با خود به مقصد
از عطر اینجا می برد با خود به مشهد
دلبند تر از کاظمین اینجا برای
خورشید هشتم هست و اینجا هست جای
حاجت گرفتن از امام عصر حتما
آقا چگونه بگذرم از حاجتم من؟
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عید غدیر خم مبارک باد.)
#مدح
#امیرالمؤمنین
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
(ولی الله)
تا محمّد"ص" دست مولا را گرفت
در "غدیرخم" ـ ولایت ـ پا گرفت
گشت "مولا" جانشینِ مصطفیٰ
شیعه آن جا ، دامن مولا گرفت
نور یزدان گشت بر وی منجلی
مِهر او در جان عالم، جا گرفت
بود چون مبهوت ، در ذاتِ خدا
ذات حق در ذات او مأوا گرفت
آن امام متقین از دست حق
تاج "فضّلنا" ز "کرّمنا" گرفت
شد "ولی اللّه" بر روی زمین
گرچه حکم کل مافیها گرفت
چون علی حقست و جز او نیست حق
از حقیقت، او ز حق امضا گرفت
تا که طغرای "امیرالمؤمنین"
از علی عالی اعلا گرفت
گفت دشمن گرچه بَخّن یا علی
دشمنی از آن زمان ، بالا گرفت
فتنه ها کردند از بعد غدیر
عالَم اسلام را ، بلوا گرفت
تا خلافت را پلیدی روسیاه
از علی آن شاه بیهمتا گرفت
دین ختم المرسلین از بعد آن
زشتی از آن رذل بدسیما گرفت
پستی و نامردمی از آن زمان
در میان مسلمین ، معنا گرفت
عاقبت دست خدا از آستین :
شد برون و راه بر اعدا گرفت
حق بجای خود نشست از لطف حق
حقِ خود را زآن سه تن رسوا گرفت
پرچمی که دست ظلم افتاده بود
مرتضی آن را ، به استیلا گرفت
خشک شد مرداب های تَف زده
دشت دین را وسعت دریا گرفت
موجی از دریای شیعه شد بلند
که خروشش پهنه ی دنیا گرفت
ای خوشا آنکس که در قول و عمل
درس ، از آن شاهِ عدل آرا گرفت
(ساقیا) هرکس خمار عشق گشت
مستی از خمخانه ی مولا گرفت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi