زبان حال حضرت رباب سلام الله علیها
نگران بودم از اول که تو تنها پسری
نیستی مرد نبرد از همه شان بچه تری
آه گهواره نیاورده سری توی سری
این کبوتر که ندارد به تنش بال و پری
دیدم آن روز به گهواره تکان می خوردی
گوی سبقت ز همه اهل جهان می بردی
مثل یک لفظ دری بود نفهمیدم من
پدری و پسری بود نفهمیدم من
لهجه حور و پری بود نفهمیدم من
با زبان دگری بود نفهمیدم من
دیدم آن روز به گهواره تکانی خوردی
با نمک های نگاهت دل او را بردی
نگران بودم و ممنون که براتم دادی
توی دلمردگی ام آب حیاتم دادی
من بمیرم که تو از غصه نجاتم دادی
شیر من خشک شده آب فراتم دادی
ولی امروز که گهواره دچار باد است
آخرین خنده تو باز مرا در یاد است
خنده ات رمز تو بوده است برای پدرت
ذکر لبیک ملیحی به ندای پدرت
شده ای یک شبه مردی به هوای پدرت
شده ای باب حوائج تو به جای پدرت
من فدایت بشوم که روسفیدم کردی
مثلا لیلا شده ام ، اُمّ شهیدم کردی
شده لالایی من ذکر پیام ارباب
برسانند به هر شیعه سکینه و رباب
آه یادم بنمایید که می نوشید آب
بعد از ان حال رباب است از این جمله خراب
توی یک سال دلم مثل همین گهواره
زیر خورشید شده در غم او آواره
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#شب_هفتم
#محرمالحرام
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ
خون از لبان چاک چاکش پاک می کردم
با دست خود شش ماهه ام را خاک می کردم
شرمنده ی شش ماهه ام هستم خبر دارید ؟
چشمان بازش را خودم بستم خبر دارید ؟
هرگز نکرده هیچ کس کاری که من کردم
با تکه ای قنداقه طفلم را کفن کردم
بالای سر مشغول تلقین دادنش بودم
خیره به رگ های ظریف گردنش بودم
در گوشش استرجاع را با لحن غم خواندم
آن جا به تنهایی نمازش را خودم خواندم
من هم وجودم رنگ و بوی محتضر دارد
بابای بچه مرده از حالم خبر دارد
چشم انتظار لحن باباگفتنش بودم
از روز میلادش به فکر جوشنش بودم
می خواستم روزی عصای دست من باشد
آینده داماد عموجانش حسن باشد
حالا تمام هستی ام در گور خوابیده
داغش به روی خیمه خاک مرده پاشیده
یادم نرفته آن ترک هایی که بر لب داشت
یادم نرفته روزهای آخری تب داشت
لرز سرش ؛ ضعف تنش آتش به جانم زد
با هر تلظی کردنش آتش به جانم زد
از مادرش هم نیز کاری بر نمی آمد
از فرط بی حالی صدایش در نمی آمد
از وصله ی جان دل بریدن گریه هم دارد
از این و آن منت کشیدن گریه هم دارد
بیش از بقیه حرمله خیلی عذابم کرد
تیر سه شعبه عاقبت خانه خرابم کرد
از کشتن ما حرمله هرگز نشد خسته
امد برای کشتن طفل زبان بسته
ای کاش مثل اکبرم من را صدا می زد
طفل عزیزم روی دستم دست و پا می زد
دیگر رباب از فکر او بیرون نمی امد
راحت سه شعبه از گلو بیرون نمی امد
در راه دین شش ماهه مثل مادرم دادم
در راه خیمه بود یاد محسن افتادم
با حسرت دیدار او عمری برادر سوخت
محسن ؛ همان که پشت در همراه مادر سوخت
شعر: علیرضا خاکساری
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
از لبِ هر زخمم، اینک بشنو: «احلی من عسل»
جمله شهدم، بوسهای دیگر نمیخواهی عمو؟
#قاسم_صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
1. گریه نوزاد.mp3
327.1K
#صدای_گریه_نوزاد
جهت استفاده درمراسم شیرخوارگان حسینی ..
57693_1398615152842_573566.mp3
573.6K
#نوحه
#حضرت_علی_اصغر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
غوغای العطش،خیمه بپا شد۲
مادرشش ماهه،گرم دعا شد۲
لای لای علی لای لای ای علی اصغر۲
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
میان گهواره، اصغر بیتابست
لبش خشک وکامش، تشنه ی آبست
لای لای...
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تا عمویش عباس،آبی بیارد
خدا کند قدری،باران ببارد
تلظی می کند،اصغر بی شیر
به وعده ی عمو،دل می سپارد
لای لای..
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
با بابایش اصغر،رفته به میدان
شایدگیرد بابا، آبی از عدوان
تیری آمد اصغر،سیرابِ خون شد
ربابه در خیمه،زارومجنون شد
لای لای..
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
قنداقه ای خونین،بردست بابا
نجوا دارد با او،زاده زهرا
حالا چسازم من،نور دو عینم
بابای تنهایت،بابا حسینم
لای لای...
شعر: اسماعیل تقوایی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
هِی کتک خورد زنی پشتِ تو و هِی اُفتاد
پشتِ تو مادرِ بی شیر پیاپی اُفتاد
نگران بود نسیمِ خنکی هم نوَزد
باد هروقت گذر کرد سر از پی اُفتاد
گرچه بستند سرت را به نخِ قنداقهات
باز تا نیزه تکان خورد سر از نِی اُفتاد
سر در آغوشِ رُباب و دو سه ساعت بعدش
نیزهدارِ تو به او گفت : سرش کی اُفتاد؟!
شعر: حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۱
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─