eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
789 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5945001591189804791.mp3
37.48M
روضه کربلایی مجتبی رمضانی مراسم ایام فاطمیه/شب اول دوشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳ هیات کربلارفسنجان https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
4_5945001591189804790.mp3
11.26M
زمزمه کربلایی مجتبی رمضانی مراسم ایام فاطمیه/شب اول دوشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳ هیات کربلارفسنجان https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
4_5945001591189804789.mp3
8.26M
زمینه:کنار مزارت... کربلایی مجتبی رمضانی مراسم ایام فاطمیه/شب اول دوشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳ هیات کربلارفسنجان https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السّلامُ عَلَیكِ یا فاطمةَ الزهراء) یارب! به رسول و انبــیایت سوگند یارب! به عـلی و اولیـــایت سوگند دستی که شکست پهلوی فاطمه را بشکن! به جـلال کبـریـایت سوگند. سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السّلامُ عَلیكِ یٰا فاطِمةالزهراء) خاموش چو شمع خانه‌ی حیدر شد غمخــانـه حریم دخـت پیغمبــر شد گشـتــند یتــیم اگرچه طفــلان علی در اصل، جهانِ شـیعه بی مـادر شد سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
هرگز افسانه نیست ای مردم الف قامتی که دال شده ماه کامل به دست فتنه و شر خون دل خورده و هلال شده هرگز افسانه نیست ای مردم مانده بر روی ماه رد خسوف یادگار رسول با سیلی شامل لطف بی مثال شده! باید آخر کسی قیام کند نفس فتنه را تمام کند جز علی حق نبود و حقّ علی با دم فتنه پایمال شده هرگز افسانه نیست ای مردم قصه ی آتش و در و دیوار در دفاع از حرم، خلیل علی بت شکست و شکسته بال شده غیر زهرا جگر نداشت کسی غیر زهرا نبود هم نفسی جرم یک عده بی شرف افتاد پای میخ در ذغال شده هرگز افسانه نیست ای مردم خونِ بر در هنوز می جوشد ما عزادار حضرت نوریم گرچه بیش از هزار سال شده @gida13
همیشه بین سرها من اگر سر داشتم بانو علی بودم که با خود جام کوثر داشتم بانو حریف من غم عالم نمی شد با وجود تو یکی بودی ولی انگار لشکر داشتم بانو که باور می کند در یورش شر ،صبر حیدر را !؟ منی که در توانم فتح خیبر داشتم بانو پریدی بال و پر زخمی، ولی ای کاش من چون تو برای رفتن از ماتم سرا پر داشتم بانو شب غسل تو دیدم آنچه پنهان بوده از چشمم از آن شب حال یک سردار مضطر داشتم بانو به در گفتم همیشه شکوه را تا بشنود دیوار اگرچه تا شهادت ،داغ از در داشتم بانو هوای چشمم ابری شد دلم ترکید و غم خوردم غبار از خاطراتت هر زمان برداشتم بانو @gida13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمةالزهراء) آیا تو ای سلاله‌ی رحمت! چه آیتی کِه دختر رسولی و ، مام امامتی ؟ از فرش تا به عرش تورا گفتگو کنند ای کوثری که همسر شاه ولایتی!... ای ماهِ شب‌فروزِ دل و دیده‌ی نبی کِه رشک اخترانی و برج سعادتی ای اسوه‌ی عِفاف و شرافت که در جهان اسطوره‌ی وفا و حیا و نجابتی ـ مام جهان ز زادن تو غَرّه بر خود است ای قامتت بلند ز عفت، قیامتی!!! بر مادران، تو مرجع و بر بانوان، دلیل چون مظهر شکوهی و ، مهد هدایتی داری مقام «اُمّ‌ابیها»یی از رسول ای مادر پدر که تو او را حمایتی ای غمگسار و یار علی که به روزگار آیینه‌ی تمام نمای صلابتی ـ ای نوبهار حُسن و ملاحت! که در جهان «زیباترین شکوفه‌ی باغ رسالتی» «لولاك» را به وصف تو فرموده کردگار ای کوثری! که معنی قرآن و عترتی مدیون توست آنکه ندانست قدر تو ای مظهر وداد، که نصّ مروّتی! گویم هرآنچه را به مدیحت چو قطره‌ای ست از بحر بیکران که فزون از عبارتی! (ساقی) چگونه وصف تو گوید درین غزل ای راز سر به مُهر خدا ، بی نهایتی!!!... این بس مقام تو که ز دادار لایزال بر شیعیان، شفیعه‌ی روز قیامتی . سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
از داغت ای بهانه خلقت ،جهان گریست چشم فلک ،ز ماتم تو بی امان گریست شد قامتت خمیده، اگر از غم پدر بر قامت کمان تو ، پیر و جوان گریست هجده بهارِ عمر تو، یک باره شد خزان بر کُوتهی عمر تو، حتی خزان گریست قَدرت غریب مانده چو قبرت به روزگار بر بی کسیّ و غربت تو، یک جهان گریست از ماجرای کوچه و سیلی به اشک و آه هر کس شنید قصّه تو، بی گمان گریست سیلی چو زد بروی تو ابلیس سیرتی دیوار هم به ناله در آمد ، زجان گریست زخم دل حسن که مداوا نشد به اشک تا آخرین نفس ز غمت بی امان گریست از گریه های روز و شبت در غم پدر ابر بهار ناله زد و آسمان گریست از کینه سوخت اهل سقیفه سرای تو آتش ز شرم فتنه اهریمنان گریست وقتی که سوخت چادرت ای کوثر علی احمد ز جور امّت خود ، در جنان گریست بر جسم ناتوانِ تو و زخم سینه ات شرمنده گشت میخ در و خونفشان گریست شد غنچه ات ورق ورق ای باغ عاطفه از داغ این مصیبت تو باغبان گریست آن شب که دفن کرد تو را دست آفتاب چشم زمین به غربتِ شاه زمان گریست چشم " شقایق" از غم لاله بخون نشست هر شب بیاد آن حرم بی نشان گریست حمید رضازاده" شقایق" کرمان ۱۴۰۳/۹/۱ https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
زبانحال امیر المومنین ع در فراق حضرت زهرا س یا فاطمه رفتی و حیدر شد عزادار از داغ جانسوزت حسن گردیده بیمار اشک یتیمانت زده آتش بجانم هر شب حسینت می شود با ناله بیدار میمیرم از غصّه که بعد از رفتن تو با سنّ کم زینب شده اینجا پرستار ای تکیه گاه روزهای سخت غربت همسنگر و یار علی در روز پیکار با رفتنت خاموش شد شهر مدینه رفتی و تنها مانده ام با درد بسیار با چاه می گویم شبانه درد دل را بعد از تو در دنیا ندارم یار و غمخوار کو محرم رازی که گویم شرح داغت ای سینه ی بشکسته ات گویای اسرار از داغ محسن پشت در خون گریه کردی وز داغ تو خون می چکد از چشم مسمار وقتی که افتادی ز پا در پشت ان در دست مرا بستند این قوم ستمکار بالَت شکست و پر زدی تا بیکرانها اما علی مانده اسیر دست اشرار هر شب کنار قبرت ای آرام جانم گریم بیاد خاطرات درب و دیوار بغضی مثال استخوان در حلق مانده در دیده دارم از جفای دشمنان خار بغض علی بی تو شکسته توی سینه آرام می گریم ولی با چشم خونبار پر پر شده دشت " شقایق" از غم تو ای یاس پر پر گشته در پائیز گلزار حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۳/۹/۷ https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ 🏴 مسمار قد خمیده ... خانه شد روی سرم آوار بعد از رفتنت کشت ما را این در و دیوار بعد از رفتنت ای شب قدر علی! قدر تو را نشناختند مانده بر جا حسرت بسیار بعد از رفتنت آه و نفرین بر کسی که نور چشمم را گرفت هست دنیا پیش چشمم تار بعد از رفتنت فاطمه جان! یک تنه بودی برایم یک سپاه لشکر از کف داده‌ام انگار بعد از رفتنت مردم از جانبازیت دارند صحبت می‌کنند در میان کوچه و بازار بعد از رفتنت خواب راحت رفته از چشمان زینب فاطمه نیمه شب‌ها می‌شود بیدار بعد از رفتنت داغ سنگینت نه تنها پشت حیدر را شکست خم شده حتی قد مسمار بعد از رفتنت خاطراتی که در این نُه سال با هم داشتیم روز و شب هی می‌شود تکرار بعد از رفتنت یاد تو دائم می‌افتم فاطمه، بی‌اختیار برده‌ام نام تو را صدبار بعد از رفتنت قاتلانت گفته‌اند از غصهْ زهرا درگذشت! جرم خود را می‌کنند انکار بعد از رفتنت فاطمه! چیزی نگفتی، فضه هم حرفی نزد همچنان ناگفته است اسرار بعد از رفتنت کشتن تو ابتدای ظلم بر آل علی است وای از این قوم جنایتکار بعد از رفتنت شعر: آرش براری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌