سیرتان!
زخم زبان شنیده از این حُـقّهبازها
جاری است شور نام تو در پردهی عراق
در چنگ توست نغمهی ناب حجازها
خالی است جای سبز تو در ساحل غدیر
بر منبری که ساخته اند از جهازها
داماد تو شبیه خدا ناشناخته است
توصیف او به غیر خدا از که ساخته است؟!
ایزد تو را نجابت بیانتها نوشت
نام تو را کنار رسول خدا نوشت
در آیهی «لِـیُـذهِـبَ عَـنکُـم» تو را ستود
درباره ی طهارت تو «إنما» نوشت
همراه نام پنج تن از ابتدا خدا
بر ساق عرش، نام بلند تو را نوشت
هر کس قنوت دست تو را دید و درک کرد
از جاری نیایش غار حرا نوشت
گفتند بعد تو که خدیجه پسر نداشت
هر کس رسید، از اگر و از چرا نوشت
اما خدا به کوری چشم حسودها
از چشمه سار کوثر آل کسا نوشت
از دختری که مرکز پرگار خلقت است
از دختری که هر که از او گفت یا نوشت ...
بی اختیار از نفس افتاد و پا نشد
یک لحظه از مصیبت زهرا جدا نشد
انگشتر عقیق یمن را میآورد
نام اویس، نام قرن را میآورد
شاعر دوباره با صلوات و سلام و ذکر
از آن دیار، بوی وطن را میآورد
مادربزرگ! حوصله کن چون برای تو
جبریل از بهشت کفن را میآورد
بعد از تو در مباهله یک روز مصطفی
همراه خود حسین و حسن را میآورد
در روز حشر فاطمه، آن پارهی تنت
مظلوم پاره پاره بدن را میآورد
باز این چه شورش است که با شعر محتشم
حال و هوای سینه زدن را میآورد
احساس میکنم که دوباره محرم است
آری! عزای مادر گل های عالم است
شعر: احمد علوى
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#روضه
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد
از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد
زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد
خاک مزار مادرش را میگرفت و
با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد
یاد گذشته یاد آینده برای
این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد
گرم تماشای عزاداری آنها
یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد
تکرار شد این قِصه اما در دل شب
این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد
بر روی قبر مخفی مادر به یاد
آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد
وقتی که خون تازه از مسمار میریخت
انگار بر حال علی در گریه میکرد
دست خدا را دست بسته میکشیدند
زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد
صیادها با تازیانه حمله کردند
کوچه قفس بود و کبوتر گریه میکرد
یک روز هم زینب به زیر تازیانه
در قتلگه پیش برادر گریه میکرد
وقتی که طفلان بین آتش میدویدند
بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد
شعر: علی صالحی
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#مدح_امیرالمومنین_ع_حضرت_خدیجه_ع
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
اى داده بعصمت شرف و نام خدیجه
اى بسته بطوفت فلك احرام خدیجه
اى همسر پیغمبر اسلام خدیجه
اى عصمت حق فاطمه را مام خدیجه
اى ختم رسل را ز شرف نور دو دیده
پیش از شب بعثت به مُحمّد گرویده
اى بر تو سلام آمده از داور هستى
بگذشته در آئین نبى از سر هستى
دل داده و دل برده ز پیغمبر هستى
زیبد كه بخوانند ترا مادر هستى
الحق كه خدا دولت حق را به تو داده
اُمّ النجباء فاطمه زهرا به تو داده
اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته
دین در كنف عزّت تو سایه گرفته
توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته
اخلاص ز حسن عملت پایه گرفته
همت سر تسلیم به دیوار تو سوده
پیش از تو زنى لب به شهادت نگشوده
تو در دل سختى به پیمبر گرویدى
هر بار بلا را به سر دوش كشیدى
بر یارى اسلام بهر سوى دویدى
بس زخم زبانها كه ز كفّار شنیدى
اى قامت مردان جهان خم به سجودت
اى تكیه كه ختم رسل نخل وجودت
اى مكه ز خاك قدمت خلد مخلد
از عصمت معبود و امید دل احمد
اسلام بپا خاست و گردید مؤید
از ثروت تو، تیغ على، خُلق مُحمّد
تا حشر خلایق كه خدا را بپرستند
مرهون فداكارى و ایثار تو هستند
آن روز كه پیغمبر اسلام شبان بود
در سینه او سر خداوند نهان بود
پیش از همه پیغمبریش بر تو عیان بود
ایمان تو پروانه آن شمع جهان بود
حق بر همه زنهاى جهان سروریت داد
با خواجه عالم شرف همسریت داد
زین واقعه زنهاى قریش از تو بریدند
یكباره ز بیت الشرفت پاى كشیدند
با چشم حقارت به مقامت نگریدند
قدر و شرف و عزّت و جاه تو ندیدند
چشم و دلشان بود به سوى زر و سیمى
گفتند خدیجه شده مشتاق یتیمى
تنها نشدى همسر و دلدار مُحمّد
در سختترین روز شدى یار مُحمّد
در شدت غم گشتهاى غمخوار مُحمّد
پیوسته دلت بود گرفتار مُحمّد
درپیش رویش گشت وجوت سپر سنگ
باشد كهكنى در رهاو چهره ز خون رنگ
آنروز كه بر دخت نبى حامله بودى
همصحبت زهرات به هر قائله بودى
از غربت و از درد درونت گله بودى
بى همدم و بى یاور و بى قابله بودى
از درد ببالش گل رخسار بهشتى
گشتند ترا قابله زنهاى بهشتى
برخاست فروغ ازلى از در و بامت
از چار طرف بوى خوش آمد به مشامت
زنهاى بهشتى همه دادند سلامت
پروانه بدار الشرف عرش مقامت
گفتند مخور غم كه چو ما خادمه دارى
كى گفته تو تنهایى، تو فاطمه دارى
این است كه شیرینى جان در بدن تست
این جان جهان است و هماغوش تن تست
این یار بهر خلوت و هر انجمن توست
این است كه در حاملگى همسخن توست
كى مثل تو از هستى خود چشم بپوشد؟
تا فاطمه از سینه او شیر بنوشد
آنروز كه افتاد خزان در چمن تو
پرزد به جنان طوطى روح از بدن تو
تا بوى گل احمدى آید ز تن تو
شد جامه ى پیغمبر اكرم كفن تو
با مرگ تو آغاز شد اى عصمت سرمد
بى مادرى فاطمه، تنهایى احمد
بردار سر از خاك و ببین همسر خود را
بنگر هدف سنگ سر شوهر خود را
باز آ و ببین اشك فشان دختر خود را
برگیر به بر دختر بى مادر خود را
بىروى توگردون بنظرتیره چودود است
برخیز كه بى مادرى فاطمه زود است
برخیز كه بر ختم رسل فخر زمانه
خانه شده غمخانهاى اى بانوى خانه
بر گیسوى زهرا كه زند بعد تو شانه؟
بى تو شده از هر مژهاش سیل روانه
پیغمبر اكرم ز غمت زار بگرید
خون است دل فاطمه مگذار بگرید
اى جامه ى احمد كفنت بر بدن پاك
كن بهر حسینت به جنان جامه ز غم چاك
تو بر سر دست نبى و او به سر خاك
سر تا به قدم چون گل پرپر شده صد چاك
«میثم» ز غم نور دو عین تو بگرید
تا صبح قیامت به حسین تو بگرید
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
دل پیمبر بیقراره
ببین دل سیاه آوردم
ببخش فقط گناه آوردم
براتو اشک و آه آوردم
یا ربّ، منو به روضهی مادرم ببخش
یا ربّ، قسمت میدم به قد خم ببخش
یارب، یارب
یا رب، خسته ام دیگه من از دست خودم
یا رب، من که توی روضهها بزرگ شدم
یارب، یارب
ای دل بیا میون غمهات
گریه کنیم با این مناجات
برا دل مادر سادات
ای وای، از غم و بی کسی این زمونه
ای کاش، خونه ای بدون مادر نمونه
ای کاش، ای وای
ای وای، خسته بود از اون همه کنایهها
ای وای، وای از اون شب گریههای بی صدا
ای وای، ای وای
دل پیمبر بی قراره
داره آروم آروم میباره
جای کفن عبا میذاره
ای وای، دل من روضهخون مدینه شو
ای وای، روضه خون شعلههای کینه شو
ای وای، ای وای
ای وای، روی اون تنِ مث برگ خزون
ای وای، آروم آروم میریزن آب روون
ای وای، ای وای
شعر: رضا یزدانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#در_مدح_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام
وی محمّد برده نامت را به لب با احترام
همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام
سایهات تا صبح محشر بر سر دین مستدام
ای شده وقف خداوند تعالی هست تو
وی تمام هستی خالق به روی دست تو
༅࿇༅
پاکتر از پردۀ بیت الهی دامنت
خلعت زیبای اُمالمؤمنینی بر تنت
بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت
نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت
کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟
کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟
༅࿇༅
این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت
میسزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت
نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت
یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت
بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس
ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس
༅࿇༅
ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی
هر که هستی احمد مختار داند کیستی
بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی
فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی
ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت
وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت
༅࿇༅
در مقام زن ولی مردانگی قانون توست
تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست
بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست
هر که از اسلام دارد بهرهای، مدیون توست
مصطفی ز آغاز، یاری جز تو و حیدر نداشت
در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت
༅࿇༅
این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین
هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین
از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین
راستی این است در اسلام، دین راستین
با علی همگام در احیای قرآن بودهای
پیشتر از بعثت احمد مسلمان بودهای
༅࿇༅
مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز
مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز
بر تو میبالد محمّد، بر تو مینازد حجاز
با محمّد خواندهای پیش از شب بعثت، نماز
مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت
یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت
༅࿇༅
کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن
گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن
بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن
جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن
گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت
شد روان از دیدهاش بر چهره اشک ماتمت
༅࿇༅
ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر
در هجوم سنگها جان محمّد را سپر
بر محمّد از همه زنهای عالم خوبتر
مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر
بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست
بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست
༅࿇༅
ما به تو گریان، تو را لب در جنان پر خنده باد
همچو جان در قلب یاران خاطراتت زنده باد
شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد
منطقت تا حشر بر بوجهلها کوبنده باد
جان شیرین محمّد در لب خندان توست
میوههای نخل«میثم»مدح فرزندان توست
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#جمعه_دلتنگی
#امام_زمان_عج
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
گذشـــت جمعـــهٔ دیگــــر نگــارمان نرسید
به فصــل آخــر خــود ، انتــظارمان نرسید
دوباره هفـتــهٔ دیگـــر ، دوبــاره منتــظـــرِ
مسـافــری که نیــامــد ، ســـوارمان نرسید
گذشت فصل زمـستان ، جوانه زد دل خاک
رسیــد فصــل بهـــار و بهـــارمان نرسید
اگرچه نوشده سالَم،ولی دلم خوش نیست
ســـرورِ حــالِ پریشــان و زارمان نرسید
تمام هفته ، توسل به جمعـــه می بنـدیم
چه جمعه ها که رسیـدند و یارمان نرسید
به قعـــــر چاه نشـاندیم یـوســف خود را
شدیم غافــل و سـویـش گذارمان نرسید
کتاب غیبــت کبــــرا هــزار و انـدی ســال
ورق ورق شــد و فصـل قرارمــان نرسید
تمامِ عمـــر ز هـجـــرانِ حضـــرت باران
به غصه طی شد و آن غمگسارمان نرسید
اگر چــه آیـهٔ "أَمَّــنْ یُجیـب" می خوانیـم
ولی به حد نِصــاب ، اضطـرارمـان نرسید
به این سیاهیِ شبـهــا نمــوده ایم عـادت
چه غفلتی که مَـــهِ شام تارمـــان نرسید
بخوان دعـای فرج را بیا عــزیزِ خــدا
که بر لب آمــده جـان و نگـارمان نرسید
شعر: رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱/۱۹
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─