─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#امام_زمان_عج_الله
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نذر موعود (عج)
از میان شعله ها خــــــــاکستـــرم را برده اند
در سکوت بغض هایم ، حنجرم را برده اند
در غـــــــروب آمد و رفت مســـــــــــــیر انتظــــار
حســــــــرتم آورده و چشــــــــم ترم را برده اند
حســرت پرواز در عمق نگاهم مانده است
بر زمیــــن افتـــــاده ام بال و پرم را برده اند
یک سر پر شور از عشق تو با من بود ، آه
مدعی بودم در این میدان سرم را برده اند
باده ی وصلت نمی آید مرا دیگر به دست
از خـــــراب آباد هجــــــران ساغرم را برده اند
بازمی گردی -وَ خواهی دید ای خورشید من
در طـــلوع رجعــــــت تو باورم را بـــــــرده اند
بس که بی خود لاف عشقت را زدم در زندگی
ناگهان تا ناکجــــــــــاها پیکـــــــرم را برده اند
زیر و رو می گردم از بغض تلاطم های عشق
از مــــیان موج و توفان لنگـــــــرم را برده اند
در بیابان طلب ، در گــــــــــــــــردباد حــــــــادثه
من به خود می پیچم امابسترم را برده اند
تا بسوزم از فراقت مثل شمع و مثل اشک
شعر من سوزانده اند و دفتـــــرم را برده اند
دوش"یاسر" درهجوم خشکسالی ،لاله ها
تشنه لب بودند ، مضـــمون ترم را برده اند
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
همراه با باران
یادبود سخنرانی های اول
فروردین مقام عظمای ولایت
امام خامنه ای مدظله العالی
درحرم مطهر امام رضا علیه السلام
از سال۹۲تا۹۵
همراه با باران
شد زمان قرار هرساله
وقت قول وقرار شد با عشق
در قرارم قرار از کف رفت
روز عقد بهار شد با عشق
درحرم چون صدای او پیچید
درهوایش رها شدم آن روز
باز باران به صورتم می خورد
از رضایم رضاشدم آن روز
موج مثبت گرفته بود تنم
مثل هر بار دیگری این بار
ولی این دفعه جور دیگر بود
مثل ده در توان ده انگار
در درونم به وجد آمده بود
صف به صف واژه ها برای شعر
می تراوید هم زمان باران
قطره قطره وپا به پای شعر
از تلاویو ونیز حیفا گفت *
شور افتاد در دل یاران
از زمین رو به آسمان تکبیر
پاسخ آسمان به ما باران**
مثل اینکه نماز باران را
با امام رئوف می خواندیم
زنده شد خاطرات نیشابور
پای شرط و شروط او ماندیم
باز می شد دو دست گلدسته
برق می زد نگاه، گنبد وار
وقت گل دادن دعاها بود
آاای باران ببار باز ببار
نود و سه به دامن تاریخ
شد دوباره کلام او جاری
عشق می کرد رهنمودش را
در ضمیر زمانه همیاری
راضی از علم مملکت اما
کمی از اقتصاد، او دلتنگ
به جوانان سپردکه خودجوش
همه سازند سنگر فرهنگ
نود وچار بازهم آورد
همدلی را و همزبانی را
پیشرفتی که باعدالت هست
طرح آینده ای جهانی را
نود و پنج آمد و اینبار
باز هم ازدحام و همهمه است
وه که نوروز نوتر آمده و
نور در نور سال فاطمه است***
با زبانش پیام فاطمه و
بوی عطر محمد آمده است
دامن این حرم چه دلچسب و
مادر انگار مشهد آمده است
باز از اقتصاد می گوید
و من از اقتصاد بیگانه
ولی از دوست می رسد گویا
شهد گل میرسد به پروانه
مطمئنم که هرچه می گوید
از سر دانش و درایت اوست
وچنان که سیاستش دین است
اقتصادش همان دیانت اوست
می نویسند عده ای با عشق
نامه هایی که راز دل گویند
میشوم وسوسه که بنویسم
دوسه بیتی ضعیف هم هرچند
می نویسم چه قدر آقا جان
در سرم هست فکر و ایده تان
سال هشتاد وچار درکرمان
مثل خود دیده ام عقیده تان
یادتان هست اینکه فرمودید
بعد مشهد که عشق ایران است
دومین موطن شما حتما
این کویر کریم کرمان است ****
اگر از من کسی بپرسد که
وطن اولم کجا باشد
ناخودآگاه بر زبان جاریست
به خدا مشهد الرضا باشد
بعد عمری که مشهدی شده ام
این حرم هست خانه ی پدرم
مثل آهو به عشق این ضامن
در بیابان همیشه دربدرم
باوجود طراوت باران
میچکد آفتاب از خورشید *
باز اورا چه خوب حس کردم
چون طنین صدایتان پیچید
روز نو هست ومن چنان دیروز
با شما عهد خویش را بستم
پای شرط و شروط نیشابور
مانده ام مثل پیش تا هستم
زینت کریمی نیا
*جمله تاریخی ایشان که فرمودند درصورت هر اقدامی تلاویو وحیفا را با خاک یکسان می کنیم بنده درصحن رضوی بودم و دیدم چه هیجان و ولوله ای دربین مردم افتاد
بلافاصله بعد از این سخن درپایان سخنرانی قطره های باران شروع به باریدن کرد
*سال نود و پنج با تولد حضرت زهرا سلام الله علیها شروع وبا تولد ایشان نیز خاتمه می یافت و ایشان در اول سخنرانی به این مطلب اشاره کردند
****امام خامنه ای درسال ۸۴در تشریف فرمائی به کرمان فرهنگیان را به حضور پذیرفتند و فرمودند که اگر بخواهند وطن دومی برگزینند حتما کرمان را انتخاب می کنم که بنده درآن دیدار شرف حضور داشتم
*درآن روز یعنی اول فروردین نود و هشت خودم دیدم که باوجود آفتاب ملیح صحن حرم باران هم می بارید
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
#سال_نو_مبارک_باد.
سال ماضی با تمام معضلاتش رخت بست
گرچه پشت خلق، زیر بار مِحنتها شکست
ای خدا در سال نو ، تغییر دِهْ ، احوال خلق
تا مبادا ـ آبروداری ، دهد عزت ز دست .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما
خدایا چگونه از بارگاهت با نومیدى و محرومیت بازگردم، درحالی که خوش گمانی ام به بخشش وجودت این بوده که مرا نجات یافته و بخشیده باز می گردانى
#مناجات_شعبانیه
شقی رسیده ام اینجا، سـعید برگردم
عزا رسیــــــده ام اینـجا که عید برگردم
شبیه ابرسیاهی که شد زگریه سفید
به گریه آمــــــده ام روســــــفید برگردم
اگرچه دست تهی آمدم،امیدی هست
که دســــــت پُر ز "لَـدَینا مَزید" برگردم
منی که دل به هوای تو بسته ام یارب
چگـــــــــونه از کــــرمت نا امید برگردم؟!
اگـــــــر چـــــــه لایق این آرزو نِیَـــــــــم امّا
بگیـــــر جـــــــان مرا تا شهــــــــید برگردم
#عاصی_خراسانی
#شعبانیات
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
۲۷ شعبان ۱۴۴۴
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
2_5201802602068584745.mp3
13.12M
#آرزو باصدای #محسن_حشمتی_راد
و شعری از : فصیحالزمان شیرازی
موسیقی: امیر جمالفرد
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه شود تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننمودهای و بینم
همه جا به هر زبانی، بود از تو گفتگویی.
تهیه شده در واحد موسیقی
موسسه منتظران منجی (علیهالسلام)
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇࿇═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞|دعای تحویل سال نو به صورت همخوانی زیبا
🔸نماهنگ"نوروز مهدوی"
🎧همخوانی دعای یا مقلب القلوب و الابصار
و اشعار فارسی در مدح حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف🌹
🚧کاری از:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
🎞مشاهده و دریافت فیلم باکیفیت:
📽 aparat.com/v/BRb9q
#امام_زمان_عج
#تحویل_سال
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇࿇═┅─
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمــانم
#سلام_پدر_مهربانم
ای مــاه پشت ابر ! بیــا بر جهـان بتاب
ای صــاحب تمام زمیــن و زمــان بتاب
ماییم و آسمان سیاهی که پیش روست
خورشید بی زوال ! بر این آسمان بتاب
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۱/۲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@saeidikimya
┄┅═✼﷽✼═┅┄
#وداع_با_ماه_شعبان_المعظم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خدا حافظ ای ماه پر فیض شعبـان
خدا حافظ ای خلـوت اُنس انسـان
خداحافظ ای مـاه تطـهیــر و توبه
خداحافظ ای فرصـت نـاب عرفـان
خدا حافــظ ای پلــه های رسیــدن
برای تقــرُّب به در گــاه سـبـحــان
به پایان رسیــدی و ما را رسـاندی
به ماه ضیـافت ، به دریای غفــران
درِ مغــفرت را تـو بر مـا گـــشودی
به ذکــر و منــاجات و تفسیر قرآن
چه ایـام و اعیـاد فرخنــده ای که
بهـار آفـرین شد به فصـل بهــاران
چه زیبا شـد آغازِ قرن و مَـه و سال
به نامی که عالم شد از او گلستان
الهــــی به حــقِّ مَـــهِ رویِ مهــــدی
جهـــان با ظهـــورش منـوّر بگردان
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📝رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال ایتا👆
┄┅═✼﷽✼═┅┄
#مناجات
#ماه_رمضان
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
دراستانه ماه ضیافت(ماه رمضان)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
آمـد بهـار قــرآن ، دریـاب ! این هــوا را
دریاب ! لحـظـه هایِ مهمــانی خــدا را
بسپار گوش جـان را تا بشنوی سحرگاه
گلــواژه های نور و صوت خوش دعـا را
ازعرش ،بانگ دعوت سرداده حضرت عشق
هر کس شنیده گفتـه لبّیـک ، این ندا را
خوانِ ضیافتـش را خالـق گشـوده بر ما
با مِهــر می نــوازد ، دلـهــای بـی نوا را
بـارانِ ابــر رحمـت ، جـاری تـر از همیشه
می بخشد از زلالی بر جان و دل،صفا را
آغـوش خـود گشــوده ، بار دگر خـداوند
می خواهد عاشقـانه بنـوازد این گدا را
می خوانَدَم به سویش،بر کامِ جان بریزد
شهـد خـوش عبـادت ، شیـرینـیِ لقــا را
شیـرینی مناجات در لحـظه های افطـار
تا عــرش می رســاند ، اعجـاز رَبَّـنـا را
یک ســال انتظــارم ، آخر به سـر رسیده
یارب ! نصیـبمــان کـن ، دیــدار آشــنا را
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال ایتا👆
#جهاد_تبیین
#شعر_تبیینی
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
#قادر_طهماسبی(فریداصفهانی)
بخشی از یک شعر بلند
ایران سربلند من، ایران سرافزار
ایران هوشیار من، ایران هوشمند
... هرچند داغداری و هرچند خستهدل
هرچند سوگواری و هرچند دردمند
تا دشمن حسود تو از خشم جان دهد،
با عاشقان سوتهدل خود بگو بخند
خوش باش ای فلات شهیدان! که دیر نیست
دستان شرقی تو، بت غرب بشکنند
با خاندان عشق تو را چون ارادت است،
خوش باش و شاد زی؛ چو شدی آسمانپسند
ای پرچم بلند تو با عشق، همنشین
وی نام سبزپوش تو چون سرو، سربلند!
ما گردی از تو را به صبا هم نمیدهیم!
هستیم همچو کوه بر این گفته، پایبند
این بوی کربلاست که مستانه میوزد
از کاکل سپید دماوند تا سهند
زلفی ز دختران تو از شانه عفاف
بیرون مباد! تا که پلشتان به هم زنند...
ایران بی شهید و شهادت چه ظلمتی است
یعنی تو را ز وحشت و ظلمت بیاکنند؟
شمعی ز مهر فاطمه در من شکفت و گفت:
ایرانیان پاک....(*)، پروانه منند
گفتم: ولی گروهی از اینان...، اشاره کرد
محتاج توبهاند ولی پاکدامنند
گفتم: ولی گروهی از اینان...، اشاره کرد
کم را فروگذار، بسان پاکدامنند
... خاتون صبح، زلف سحر شانه کرد و گفت:
برخیز خوابهای تو هم، سایهروشنند
با اهل شب، حکایت ظلمات تا به کی؟
با اهل روز، قصه خورشید تا به چند...
(*شعر از نظر وزنی مخدوش است؛ شاعر محترم، دچار خطا در قرائت شعر شده است)
نکته مهم:
در جشنواره شعر فجر سال 1401 شاعر انقلاب، آقای قادر طهماسبی(فرید اصفهانی) قبل از قرائت شعر خود این توضیح را ارائه نمود:
سال ۱۳۶۹ خوابی دیدم که برایم معما بود و امسال، این معما حل شد.
در این محفل، قسمتهایی از غزل جدیدم را میخوانم تا راه برای کسانی که میخواهند از انقلاب دفاع کنند، باز شود.
حائری؛ واسمع دعایی.mp3
8.94M
#جهاد_تبیین
#نوحه_تبیینی
#تحلیل_نوحه_تبیینی
وَاسْمَع دُعایی، دعامو بشنو
وَاسْمَع نِدایی، صدامو بشنو
اَقْبِل عَلَیَّ، منو نگاه کن
الهی العفو، ببخش و از غم، منو رها کن
داره میاد ماه رمضون، من توشه ای ندارم
بوی گناه گرفتم و، سیاهه روزگارم
خودت بگو تو مهمونیت، چهجوری پا بذارم
منو ببخش، همین اول ماهیِِ
ببخش، مگه جز تو پناهیِِ
«ربنا، الهی العفو»
وَ قَد سَتَرْتَ، رسوام نکردی
اَفْنَیْتُ عُمری، رهام نکردی
وَ عُدْ عَلَیَّ، ترحمی کن
اَطْلُبُ عَفوَک، به روی بندهت، تبسمی کن
اومده اون که صد دفعه، شکسته توبه هاشو
نمیدونم که دوست داری، باز بشنوی صداشو؟
روت و نگردون بشنو این، صدای ربّناشو
منو ببخش، نبخشی آبروم میره
ببخش، دلم از غصه میگیره
«ربنا، الهی العفو»
این نفس سرکش، تا میتونست تاخت
آخر من و از، چشم تو انداخت
امّا غمی نیست، حسین و دارم
با اشک و روضه، دلت رو امشب، به دست میارم
خدا نیاره دختری، آتیش بگیره موهاش
آبله کاری کنه که، نتونه وایسه رو پاش
بفرسته از پایینِ نی، بوسه برای باباش
منو ببخش، به اشک دختر حسین
ببخش، به روز آخر حسین
«ربنا، الهی العفو»
شاعر(؟)
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
به نام خدا
نکاتی درباره این نوحه
نکته اول
کاربرد عبارت های عربی و شگردهای هنری سازی کلام
شاعر اگر بخواهد نگاهی هنری به این موضوع داشته باشد
و صرفاً در صدد محتوا محور ساختن شعر یا اظهار فضل نباشد،
لازم است به این تکنیک ها دقت داشته باشد:
(تصور کنید شعر در حکم چای باشد
و نبات در حکم همان مفاهیم معنوی مناجاتی...)
شاعر می تواند،
مثل یک تکه نبات که در داخل چای میریزیم
محتوا را به خورد مخاطب دهد!
می تواند این تکه های نبات را به شکل خورده ریز ارائه کند.
و در روش سوم،
آنقدر نبات را هم بزند
که فقط شیرینی آن در چای قابل ادراک باشد.
حال با این تمثیل می توان تکنیک مهم شعری را تصور نمود:
هنر «اقتباس» به سه شکل:
تضمین، درج، و حل
در شعر قابل ارائه است.
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
ادامه نکته اول
کاربرد عبارت های عربی و شگردهای هنری سازی کلام
در این نوحه نیز
اگرچه به قاعده «حل» چندان توجهی نشده
اما شاعر توجه داشته است که مضامین را به گونه ای بیاورد که اقتباس و تضمین محض نباشد.
در بند اول، نگاه ترجمهای و بازسازی به متون مناجات وجود دارد
اما در بند دوم
نگاه بازآفرینی
عبارتهایی چون:
«رسوام نکردی»
و
«به روی بنده ت تبسمی کن»
خبر از تلاش شاعر برای بازآفرینی مناجات و ایجاد تقارن مضمونی دارد.
در اینجا ذکر یک نکته بسیار ضرورت دارد
اینکه شاعر باید از عبارت هایی استفاده کند که
اولاً،
جذابیت و طراوت داشته باشد؛
ثانیاً،
قابلیت تکرار داشته باشد به عبارت دیگر ثقالت نداشته باشد؛
ثالثا،
متناسب با فطرت زبان و متناسب با قواعد موسیقایی زبان مردم باشد
رابعاً،
در شمار نمونههای محسوس، قابل درک و متعارف باشد
به عبارت دیگر:
قبلاً مخاطب آن را کم و بیش شنیده و گوشه ذهنش بایگانی شده باشد.
خامساً،
به شکل هدفمند انتخاب شود
مثلاً عبارت:
«انی احب الصلاة» قابل اقتباس است،
که یک شعار شیعی است
وغیر مستقیم، می تواند نقش برانگیزانندگی داشته باشد
تا کاهل نمازان را به تفکر وا دارد.
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
نکته دوم
استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی
معمولاً نوحه پردازان در کاربرد زبان محاوره و عامیانه دچار لغزش میشوند؛ این لغزش به چند دلیل رخ می دهد
الف)
عدم شناخت رمز و راز زبان عامیانه
ب)
عدم تمرین و تفنن در حوزه زبان و بازسازی آن
ج)
عدم توجه به موضوع شیوه بلاغی و تناسب میان گفتار شاعر با نوع مخاطب
این زنجیره بیانی، حتماً باید در نوحه به شکل واضح خود را نشان دهد.
با درنگ و تامل بر عبارت های زیر میتوان درباره نوع نگاه شاعر و میزان توانایی او در بازسازی زبان مردم تحلیلهای متفاوتی داشت:
نمونه اول:
منو ببخش
همین اول ماهیه...
نمونه دوم
نمیدونم که دوست داری باز بشنوی صداشو
روتو نگردون بشنو این صدای ربنا شو
نمونه سوم
با اشک و روضه
دلت رو امشب به دست میارم
نمونه چهارم
این نفس سرکش
تا میتونست تاخت
آخر منو از
چشم تو انداخت
نمونه پنجم
خدایا نیاره دختری آتیش بگیره موهاش
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی
تحلیل نمونه ها
نمونه اول
منو ببخش
همین اول ماهیه...
یک بازسازی کامل و دلچسب از زبان مردم با تکیه بر نحو زبان مردم است،
طراوت این عبارت با انتخاب لحن مناسب و ملتمسانه
دو چندان شده است
نمونه دوم
نمیدونم که دوست داری باز بشنوی صداشو
روتو نگردون بشنو این صدای ربنا شو
تحلیل این نمونه و قضاوت نهایی درباره آن
بسیار دشوار است.
نمونه سه لایه مختلف دارد:
الف)
از یک سو می توان گفت
انسان ها در هنگام ابهام میتوانند این چنین سخن بگویند
بنابراین قانون «محاکات» در این عبارت تقریباً رعایت شده است
نوع لحن و استفهام، طراوت خاصی به کلام داده است.
این قضاوت را
با صرف نظر از مخاطب خاص آن( که خداوند است)
در نظر بگیرید.
ب)
از سوی دیگر باید گفت
شاعر به جهت رعایت «بلاغت کلام» و رعایت شرایط گفت و گو با مخاطب
(که در اینجا خداوند عزّ و جل است)
بهتر بود که می گفت:
«خوب میدونم که دوست داری
باز بشنوی صدامو...»
بر اساس این مضمون
که منطبق با مفاهیم شیعی است مصراع دوم هم باید تغییر می یافت...
ج)
لایه سوم کلام اینکه
نمی توان انکار کرد:
گاهی ما انسانها آنقدر درباره خطای خود میخواهیم اغراق کنیم
که به خود هرگز اجازه نمیدهیم
خداوند صدای ما را بشنود
به او حق می دهیم از ما روی برگرداند!
در این حال،
اگر بخواهد شاعر این حس و حال را بازسازی کند
باید چگونه بگوید؟
تصور کنید این کلام
سخن یک فرد عامی و کمسواد باشد
که بهرهای از فرهنگ شیعی ندارد
و میخواهد بی هیچ آدابی و ترتیبی با خدای خود سخن بگوید!
بنابراین تصور چنین بیانی دور از ذهن نیست؛
هر چند به ظاهر، متناسب با مفاهیم مناجات و روایات مأثوره نباشد.
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی
تحلیل نمونه ها
نمونه سوم
با اشک و روضه
دلت رو امشب به دست میارم
در مواجهه اولیه،
بیانی صمیمانه و تاثیر گذار دارد
و به بیانی رندانه وهوشیارانه،
اشاره دارد به موضوع توسل به اهل بیت علیهم صلوات الله علیهم اجمعین
با تکیه بر «وابتغوا الیه الوسیله»
نمیتوان ظرافت این نحوه بیان و تاثیر عاطفی آن را نادیده گرفت؛
چون حاوی نوعی «دِلال» است
دِلال چیست؟
یعنی ناز کردن
(در ابتدای دعای افتتاح میخوانیم:«مُدلاً علیک»)
این بیان همراه با شیرین زبانی و دلال،
بُعد دیگری نیز دارد که محل تأمل است...
اگر به اصل انسجام در شعر و نوحه، اعتقاد داشته باشیم ( البته هنری غیر قابل انکار است)
میتوان به این مضمون و تناقص راه یافته در آن خرده گرفت!
در بند اول،
شاعر آورده است:
«ببخش مگه جز تو پناهیه؟»
که با این مضمون در تناقض است:
«اما غمی نیست حسین و دارم
دلت رو امشب به دست میارم...»
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی
تحلیل نمونه ها
نمونه چهارم
این نفس سرکش
تا میتونست تاخت
آخر منو از
چشم تو انداخت
از نظر زبان و استخدام واژگان
با بقیه سطرها و مصراع ها کاملاً متفاوت است.
سوال مهم این است که
این تفاوت به نفع شعر است یا خیر؟
قضاوت درباره این سطر و پاسخگویی به این سؤال،
اندکی دشوار است
و ممکن است سلیقه شخصی در آن دخیل شود...
در نگاه کلی،
کلمات «نفس، سرکش، میتونست، تاخت»
حاوی نوعی خشونت موسیقایی است
که نوعی تنفر را تداعی میکند
اگر بتوانیم در قضاوت کلی
این تنفر و خشونت موسیقایی را
در راستای بلاغت کلام و اقتضای حال و مقام سخن بدانیم
بجاست که شاعر را به واسطه نوع انتخاب زبان تحسین کنیم.
و اگربه فرض،
این خشونت
_ که با هجای کشیده «تاخت» به اوج خود رسیده است_
ربطی به شعر نداشته باشد،
میتوان قاطعانه گفت:
شاعر، اصل انسجام زبانی و نیز بلاغت کلام را را رعایت نکرده است.
به نظرم
مخاطبان بر اساس حالی که در هنگام شنیدن این نوحه پیدا میکنند
میتوانند بهراحتی درباره این موضوع قضاوت کنند.
نمونه پنجم
خدا نیاره دختری آتش بگیره موهاش
بر اساس قاعده کلی
«کار برد نشانه های زبان مردم و عامیانه سازی کلام» ،
بهراحتی قابل بررسی قضاوت است.
در گفتار مردم
معمولاً آن حس التماس و آرزو،
در قالب چنین کلامی ارائه میشود:
«خدا نیاره اون روز و که دختری موهاش آتیش بگیره....»
جابجایی بخشی از این کلام
به ضرورت وزن و سبک،
بخشودنی است؛
تا جایی که طراوت کلام و فطرت زبانی مردم
در شعر بازتاب یابد.
اما وقتی تغییر کلام در حدی باشد
که دیگر چندان نشانهای از قالب زبان عام در آن مشهود نباشد
می توان گفت:
کلام از فطرت زبان مردم خارج شده و رنگ تصنع یافته است.
نکات پایانی
برای بهتر شدن این اثر
می توان به این دو پیشنهاد هم تأمل داشت:
الف)
ربنا الهی العفو
یا
یارب الهی العفو؟
(به جهت یکسان شدن ضمیرها)
ب)
جابجایی دو سطر
و قد سترت رسوام نکردی
با
افنیت عمری رهام نکردی
که در این حالت، به محتوا انسجام بیشتری میبخشد....