eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
مسیرم که اینجا میفته غمامُ دم در می‌ذارم دوباره میام و روی شونه‌های حرم سر می‌ذارم ولی انگاری سر، به آغوش مادر می‌ذارم۲ تو صحن چشمام، می‌باره بارون یاد تو می‌افتم کاشکی از اول، درد دلامو به خودت می‌گفتم۲ با این که بدی‌های مارو می‌دونی همه حرفامونو نگـــــفته می‌خونی بگو که مارو تا حــــــــرم می‌رسونی فقط خودت می‌تونی۲ ((حسین‌جان حسین‌جان حسین‌جان حسین‌جان)) ۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ من از‌این‌که روزام بیفته روی دور تکرار می‌ترسم که دل‌خوش‌کنم به‌همین قاب‌عکس رو دیوار می‌ترسم از این‌که به دنیا، سرم گرمه انگار می‌ترسم۲ کابوسه تلخه، خواب و خیاله منو بیدارم کن دوری و دوستی، واسم محاله منو بیدارم کن۲ بگو خوابه یک‌سال حرم رو ندیدم من از دوست‌ودشمن کنایه شنیدم بازم هرجوری بود به هیئت رسیدم چقد سختی کشیدم۲ ((حسین‌جان حسین‌جان حسین‌جان حسین‌جان)) ۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حرم وقتی که خیلی خلوت میشه با چش تر می‌خونم کنار ضریح تو شعر جدیدم رو از بر می‌خونم نمازامو رو به، ضریح مطهر می‌خونم۲ هرچی میگم از، داغ فراقه می‌دونم می‌دونی سهمم یه‌قاب، توی اتاقه می‌دونم می‌دونی ۲ یه کاری بکن که تموم‌شه جدایی نداره جهان بی‌زیارت صفایی نگو که نمیشم بازم کربلایی که می‌میرم خدایی۲ ((حسین‌جان حسین‌جان حسین‌جان حسین‌جان)) ۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: مجتبی خرسندی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ ببـیــن که بنـــده فــــــــراری دوبـاره برگشـــته شکسته،خسته وافسرده حال و سـرگشته کســی که رو بـه تـو آورده با تـهــــی دســتی گدای بی ســر و پایی است بخـــت برگشتـه دخیل بســته به لطــف تو با تمـــام وجـــود دلی که تـوشـــه ی طاعــات او هـدر گشــته به دســـت و پـای دل از بــس گنــاه پیچیده دعــا و ســـوز مناجـــــــــات ، بـی اثــــر گشـــته چـگــونه ســــر ز خجـــــــــالت بـر آورم ، یا رب تـمام عمــر به غفلـــت شبـــم سحـــر گشــته ببــار ابــــری چــشـــــــمان من ، محــبـت کـن که آه سینـــه ی من سخـت پر شـرر گشــته «کمیل»درطلب توشه باش،وقت کم است چــو چشـــــم باز کنــی لحظـه سفـر گشـــته،، شعر:کمیل کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ تلاقی دو بهار بهار سبز طبیعت که آیت جان است دمیده از دل ماهی که ماه غفران است لطیف تر ز بهار و طراوت باران نسیم روح نواز بهار قرآن است رسیده ماه ضیافت به وقت موسم گل طراوتی که به وقت سحر دو چندان است سروش غیب دهد مژده ، بزم مهمانیست خوشا کسی که در این بزم نور مهمان است غنی شود دل مسکین و غم شود زایل کنون که مقصد مهمان سرای سلطان است دو عید آمده با هم ز لطف حضرت دوست که هر کدام تجلّی مِهر یزدان است خروش بلبل و گلبانگ ربّنا و اذان حلاوت دم افطار هر مسلمان است دمیده از دل صحرا " شقایق" و لاله به شوق دیدن ماهی که مهر جانان است "رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند "* کنون که پیک فرج سوی ما شتابان است شعر:استاد حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۲/۱/۲ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این زن که مطلع غزلی بی نشانه بود مانند آسمان خدا بیکرانه بود هرگز قریش مثل خدیجه به خود ندید او در میان مردم مکه یگانه بود گوهرشناس بود، بر این باورم که او سرمست عشق بود، تجارت بهانه بود درشرح حال دختر او میتوان نوشت آن بی نشانه‌ای که خدا را نشانه بود از لحظه های روشن پرواز باز ماند هر کس به فکر راحتی و آب و دانه بود در راه دوست با دل و جان از خودش گذشت عمری برای دین خدا پشتوانه بود رخصت نشد نظاره کند روز فتح را روزی که روز معجزه‌ی موریانه بود تنها زنی که عشق رسول خدا شد اوست تنها خدیجه بود، و باقی فسانه بود بر همسران دیگر احمد مقدّم است تنها خدیجه است که بانوی اعظم است آمد که از رسول خدا دلبری کند بر کل مؤمنین جهان سروری کند آرام جان احمد مختار شد، که او در سایه اش بمانــد و پیغمبری کند قسمت شد او که سیده‌ی اهل عالم است از کودکی برای علی مادری کند آمد علی به خاطر این که خدای عشق او را برای زهره فقط مشتری کند در محضر خدا شده مأمور جبرئیل عقد علی و فاطمه را محضری کند باید به آستان خدیجه دخیل بست تا روضه های فاطمه را کوثری کند شمس وجود اوست که باید در آسمان خورشید را از این همه ظلمت بری کند بخت مرا زلال تر از نور ناب کرد با او خدا دعای مرا مستجاب کرد خورشید عشق سرزده از سرزمین او صدها ستاره ریخته در آستین او بی شک امین وحی خداوند بوده است از بس که بوده است محمد امین او هر دم فرشتگان الهی نشسته اند تا متصل شوند به حبل المتین او او عاشق پیامبری شد که از ازل موسی به دین اوست و عیسی به دین او جان ها فدای غربت چشمان مصطفی! عالم فدای بی کسی جانشین او! با خط خوش نوشته سرانگشت جبرئیل نام علی و فاطمه را بر نگین او من داغدار شعب ابی‌طالبم هنوز من داغدار روز و شب واپسین او در لحظه‌ای که سخت‌تر از سخت پر کشید پیغمبر از مصائب داغش سرود و دید: خو کرده است باد به انفاس جاری اش گل کرده باغ با قدم نوبهاری اش روز آشناست با تب و تاب شکفتنش شب زنده است از شب شب زنده داری اش حوا شده است همدم شب های تار او مریم شده است خادمه‌ی افتخاری اش باران نور آمد و دنیا بهشت شد مانند روز بود شب خواستگاری اش پل بسته در قنوت شبانه به سمت عرش در لحظه های روشن چشم انتظاری اش اسلام بی خدیجه به سامان نمی‌رسید اسلام پایدار شد از پایداری اش با این که یار و یاور اسلام شد، کسی در روزهای سخت نیامد به یاری اش باری به جز خدای محمّد نداشته آنقدر صبر داشته که حد نداشته از آن زمان که رونق شیطان زیاد شد بتهای لات در عربستان زیاد شد با این که آفتاب خدا سر زد از حجاز جولان کفر بی حد و کفران زیاد شد وقتی سمیه با نفسش آبرو گرفت یاسر به وجد آمد و ایمان زیاد شد هرچند در لطافت طبعش خلاف نیست از چشم او لطافت باران زیاد شد از برکت دعای فقیران بی پناه بر سفره‌ی کرامت او نان زیاد شد دست یتیم های عرب را گرفت و بعد در قحط سال عاطفه مهمان زیاد شد عالم به گرد حلقه ی لطفش اسیر ماند با کاروان آینه ها هم مسیر ماند هرگز زنی شبیه به این زن اصیل نیست جز او زنی مجلله در کل ایل نیست او چشمه سار کوثر و دریای بندگی است در وصف او نیاز به بحر طویل نیست بتهای جاهلیت اعراب را شکست این زن که از تبار کسی جز خلیل نیست هر شب خدا به محضر او می‌کند سلام پس جایگاه عالی او بی دلیل نیست این زن خدیجه است، خدیجه که در جهان صبری شبیه صبر جزیلش جمیل نیست زهرا و زینب از خود او ارث برده‌اند در نسل او صبورتر از این قبیل نیست باید به نام نامی او اقتدا کنند «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» سرچشمه ی زلال ولایت خدیجه است طبق حدیث، ظرف امامت خدیجه است تنها زنی که بوده پس از احمد و علی در اولین نماز جماعت خدیجه است تنها زنی که در شب معراج، کردگار براو سلام کرده به جرأت، خديجه است تنها زنی که همسر و هم‌سرّ مصطفی است در قبل و بعد لحظه‌ی بعثت، خدیجه است تنها زنی که کرده از اسلام از نخست باجان و مال خویش حمایت خدیجه است تنها زنی که بعد وفاتش پیامبر از روزگار کرده شکایت، خدیجه است مادربزرگ طاهره‌ی یازده امام مادربزرگ حضرت حجت، خدیجه است جز او برای اهل زمین تکیه گاه کیست؟ تنها پناهگاه من بی پناه کیست؟ هرگز مباد سایه‌اش از شهر کم شود! در تندباد، قامت این سرو خم شود آنقدر عالی است مقامش که بی گمان هر جا که پا گذاشته باید حرم شود وصف کمال ذاتی او غیرممکن است دریا اگر مُـرکَّـب و جنگل قلم شود هر شاعری که در غم او بی‌شمار سوخت اصلاً بعید نیست خود محتشم شود باید برای دیدن او زائر غریب با کاروان جن و ملک هم‌قدم شود دنیا بدون آمدنش بی نتیجه است تنها خدیجه بوده و تنها خدیجه است ادامه شعر👇👇
ای عطر آشنای تو در جانمازها زیباترین بهانه‌ی راز و نیازها دسته گل محمدی حضرت رسول ای قبله‌گاه دائمی سرو نازها همراه بردبار نبی در فرودها همگام سیر عرشی او در فرازها ای خار چشم شور ابوجهل سیرتان! زخم زبان شنیده از این حُـقّه‌بازها جاری است شور نام تو در پرده‌ی عراق در چنگ توست نغمه‌ی ناب حجازها خالی است جای سبز تو در ساحل غدیر بر منبری که ساخته اند از جهازها داماد تو شبیه خدا ناشناخته است توصیف او به غیر خدا از که ساخته است؟! ایزد تو را نجابت بی‌انتها نوشت نام تو را کنار رسول خدا نوشت در آیه‌ی «لِـیُـذهِـبَ عَـنکُـم» تو را ستود درباره ی طهارت تو «إنما» نوشت همراه نام پنج تن از ابتدا خدا بر ساق عرش، نام بلند تو را نوشت هر کس قنوت دست تو را دید و درک کرد از جاری نیایش غار حرا نوشت گفتند بعد تو که خدیجه پسر نداشت هر کس رسید، از اگر و از چرا نوشت اما خدا به کوری چشم حسودها از چشمه سار کوثر آل کسا نوشت از دختری که مرکز پرگار خلقت است از دختری که هر که از او گفت یا نوشت ... بی اختیار از نفس افتاد و پا نشد یک لحظه از مصیبت زهرا جدا نشد انگشتر عقیق یمن را می‌آورد نام اویس، نام قرن را می‌آورد شاعر دوباره با صلوات و سلام و ذکر از آن دیار، بوی وطن را می‌آورد مادربزرگ! حوصله کن چون برای تو جبریل از بهشت کفن را می‌آورد بعد از تو در مباهله یک روز مصطفی همراه خود حسین و حسن را می‌آورد در روز حشر فاطمه، آن پاره‌ی تنت مظلوم پاره پاره بدن را می‌آورد باز این چه شورش است که با شعر محتشم حال و هوای سینه زدن را میآورد احساس می‌کنم که دوباره محرم است آری! عزای مادر گل های عالم است شعر: احمد علوى http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ☜گلواژه هاے اهل بیت(ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد خاک مزار مادرش را میگرفت و با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد یاد گذشته یاد آینده برای این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد گرم تماشای عزاداری آنها یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد تکرار شد این قِصه اما در دل شب این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد بر روی قبر مخفی مادر به یاد آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد وقتی که خون تازه از مسمار میریخت انگار بر حال علی در گریه میکرد دست خدا را دست بسته میکشیدند زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد صیادها با تازیانه حمله کردند کوچه قفس بود و کبوتر گریه میکرد یک روز هم زینب به زیر تازیانه در قتلگه پیش برادر گریه میکرد وقتی که طفلان بین آتش میدویدند بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد شعر: علی صالحی http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ☜گلواژه هاے اهل بیت(ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ اى داده بعصمت شرف و نام خدیجه اى بسته بطوفت فلك احرام خدیجه‏ اى همسر پیغمبر اسلام خدیجه‏ اى عصمت حق فاطمه را مام خدیجه‏ اى ختم رسل را ز شرف نور دو دیده پیش از شب بعثت به مُحمّد گرویده اى بر تو سلام آمده از داور هستى‏ بگذشته در آئین نبى از سر هستى‏ دل داده و دل برده ز پیغمبر هستى‏ زیبد كه بخوانند ترا مادر هستى‏ الحق كه خدا دولت حق را به تو داده اُمّ النجباء فاطمه زهرا به تو داده اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته‏ دین در كنف عزّت تو سایه گرفته‏ توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته‏ اخلاص ز حسن عملت پایه گرفته‏ همت سر تسلیم به دیوار تو سوده پیش از تو زنى لب به شهادت نگشوده تو در دل سختى به پیمبر گرویدى‏ هر بار بلا را به سر دوش كشیدى‏ بر یارى اسلام بهر سوى دویدى‏ بس زخم زبانها كه ز كفّار شنیدى‏ اى قامت مردان جهان خم به سجودت اى تكیه كه ختم رسل نخل وجودت اى مكه ز خاك قدمت خلد مخلد از عصمت معبود و امید دل احمد اسلام بپا خاست و گردید مؤید از ثروت تو، تیغ على، خُلق مُحمّد تا حشر خلایق كه خدا را بپرستند مرهون فداكارى و ایثار تو هستند آن روز كه پیغمبر اسلام شبان بود در سینه او سر خداوند نهان بود پیش از همه پیغمبریش بر تو عیان بود ایمان تو پروانه آن شمع جهان بود حق بر همه زنهاى جهان سروریت داد با خواجه عالم شرف همسریت داد زین واقعه زنهاى قریش از تو بریدند یكباره ز بیت الشرفت پاى كشیدند با چشم حقارت به مقامت نگریدند قدر و شرف و عزّت و جاه تو ندیدند چشم و دلشان بود به سوى زر و سیمى گفتند خدیجه شده مشتاق یتیمى تنها نشدى همسر و دلدار مُحمّد در سخت‏ترین روز شدى یار مُحمّد در شدت غم گشته‏اى غمخوار مُحمّد پیوسته دلت بود گرفتار مُحمّد درپیش رویش گشت وجوت سپر سنگ باشد كه‏كنى در ره‏او چهره ز خون رنگ آنروز كه بر دخت نبى حامله بودى‏ همصحبت زهرات به هر قائله بودى‏ از غربت و از درد درونت گله بودى‏ بى همدم و بى یاور و بى قابله بودى‏ از درد ببالش گل رخسار بهشتى گشتند ترا قابله زنهاى بهشتى برخاست فروغ ازلى از در و بامت‏ از چار طرف بوى خوش آمد به مشامت‏ زنهاى بهشتى همه دادند سلامت‏ پروانه بدار الشرف عرش مقامت‏ گفتند مخور غم كه چو ما خادمه دارى كى گفته تو تنهایى، تو فاطمه دارى این است كه شیرینى جان در بدن تست‏ این جان جهان است و هماغوش تن تست‏ این یار بهر خلوت و هر انجمن توست‏ این است كه در حاملگى همسخن توست‏ كى مثل تو از هستى خود چشم بپوشد؟ تا فاطمه از سینه او شیر بنوشد آنروز كه افتاد خزان در چمن تو پرزد به جنان طوطى روح از بدن تو تا بوى گل احمدى آید ز تن تو شد جامه ‏ى پیغمبر اكرم كفن تو با مرگ تو آغاز شد اى عصمت سرمد بى مادرى فاطمه، تنهایى احمد بردار سر از خاك و ببین همسر خود را بنگر هدف سنگ سر شوهر خود را باز آ و ببین اشك فشان دختر خود را برگیر به بر دختر بى مادر خود را بى‏روى توگردون بنظرتیره چودود است برخیز كه بى مادرى فاطمه زود است برخیز كه بر ختم رسل فخر زمانه‏ خانه شده غمخانه‏اى اى بانوى خانه‏ بر گیسوى زهرا كه زند بعد تو شانه؟ بى تو شده از هر مژه‏اش سیل روانه‏ پیغمبر اكرم ز غمت زار بگرید خون است دل فاطمه مگذار بگرید اى جامه‏ ى احمد كفنت بر بدن پاك‏ كن بهر حسینت به جنان جامه ز غم چاك‏ تو بر سر دست نبى و او به سر خاك‏ سر تا به قدم چون گل پرپر شده صد چاك‏ «میثم» ز غم نور دو عین تو بگرید تا صبح قیامت به حسین تو بگرید شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ☜گلواژه هاے اهل بیت(ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ «جهان پایان خوبی با حسین بن علی دارد» هلا ای جــسم من ای خفتــه ای زنـــدانیِ دیوار فقط با مرگ از این خواب سنگین می شوی بیدار فــراری از تمـــام مـردم دنیا مــسیرم خورد به قبــرستان به شهــــر مردمِ آرام و بی آزار می اندیشم به آرامش به خوابی خوش درون خاک جهان ! ای بختک بی انتها دست از سرم بردار به سر شوق رهـــایی داشــتم از این جـهان اما نفس در سینه ام اصرار کــرد اصرار کرد اصرار به ساز خود مرا رقصاند و بی تنبوره رقـصیدم جهان این مست لامذهب ، جهان این پیر لاکردار جهان آری چه فرقــی می کند با سیب یا گندم فریـــبم داد با درهـــم فریـــبم داد با دیـــنار جهان این استخوان خوک در دست جذامی ها جــــهان ایــن مثل آب بینی احشام، بی مقدار جهان یک روز در صفین ، جهان یک روز بر منبر فـــریبم داد با قـــرآن فـــریبم داد با دســتار جهان نگـــذاشت تا روز دهـم در کـربلا باشم چه فرقی می کند حالا شــوم تواب یا مختار جهان این نخ نمای رنگ و رو رفته ولی گاهی شبـــیه چـــادر مادربــزرگم می شـــود گلدار جهان این تیرهء خاموش روشن می شود آری محرم ها که می کوبم سیاهی بر در و دیوار همان وقتی که اشکی می چکد در روضه از چشمم همان وقتی که می گویند از گودال از مسمار همان وقتی که در مشّایه خوابم برد روی خاک دلم آن خواب را می خواهد آن رویای بی تکرار عمود آخر است و چشم های خیس من بسته است به گوشــم می رســـد اهلا و سهلا مرحبا زوار جــهان پایان خــوبی با حسیــن ابن علی دارد تو تنها گریه کن در روضه ، باقی را به او بسپار جهان زیبا جهان زیبا جهان زیبا جهان زیباست جهان با حضــرت زهــرا جهـــان با حیدر کرار انالحق شطـح منصــور است روی دار اما ما علیُ حق به لب داریـــم همچون میثم تمار.... شاعر: سید حمیدرضا برقعی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلاد حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام مبارک گشایم روزه را امروز با افطار شیرینی عسل در کام می ریزم کنار یار شیرینی امام مجتبی گل کرده در دلدار شیرینی خبر دارید بر نجمه گلی سرخ و سپید امد امام مجتبی روی بغل آورده سربازی نهد بر روی دامان برادر گویدش رازی عمو از او خریده فکر کن آن روز چه نازی خبر دارید بر دست حسن حسن جدید آمد چه شیرین است طعم بوسه هایش بر لب عباس گرفته خانه را در روز میلادش شمیم یاس نباشد قابل توصیف این پیروزی و احساس خبر دارید بر ماه بنی هاشم مرید آمد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼﷽🌼 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁🌼❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از دامن نجمـه رُخِ مهتــاب دمید در آینه جـاری شد و بر آب دمید حُسنِ حسنی بر رُخ قاسم گل کرد گلخنـــده به روی لب ارباب دمید ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁🌼❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آمد که شود قرص، دل شیر جمل تفسیر شود جملهٔ اَحلیٰ مِن عسل در هـر رجـــزش دَم بزند مـــردانه جــای پدرش حَیّ عَلـیٰ خَیرِالعمل ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁🌼❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دلهــا شـده پابستِ کریم بن کریم عالم همه سرمستِ کریم بن کریم ای کاش که امروز شودقسمت ما جود وکرم ازدست کریم بن کریم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁🌼❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آمد به جهان لالهٔ خوشبوی حسن انوار خدا می رسد از کوی حسن در پنجـم ماه رمضـــان گل کرده آیینـــهٔ کـامل از گــلِ روی حسن ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁🌼❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۲/۱/۷ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(ضیافت الله) مــاه رمضــان ، ضــیافـت اللّٰه بُـــوَد مهمــان شود آن دلـی که آگـاه بُـــوَد هرکس که ز معرفت زند ساغر عشق سـرمسـت، ز میخـــانــه ی اللّٰه بُـــوَد سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
بسم الله الرحمن الرحیم
52.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️مناجات و روضه؛ تا ببینم رحمت پروردگار خویش را می‌شمارم باز جرم بی‌شمار خویش را 🎙 📝 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌