#ترکیب_بند
#مدح_مرثیه_حضرت_خدیجه_س
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
این زن که مطلع غزلی بی نشانه بود
مانند آسمان خدا بیکرانه بود
هرگز قریش مثل خدیجه به خود ندید
او در میان مردم مکه یگانه بود
گوهرشناس بود، بر این باورم که او
سرمست عشق بود، تجارت بهانه بود
درشرح حال دختر او میتوان نوشت
آن بی نشانهای که خدا را نشانه بود
از لحظه های روشن پرواز باز ماند
هر کس به فکر راحتی و آب و دانه بود
در راه دوست با دل و جان از خودش گذشت
عمری برای دین خدا پشتوانه بود
رخصت نشد نظاره کند روز فتح را
روزی که روز معجزهی موریانه بود
تنها زنی که عشق رسول خدا شد اوست
تنها خدیجه بود، و باقی فسانه بود
بر همسران دیگر احمد مقدّم است
تنها خدیجه است که بانوی اعظم است
آمد که از رسول خدا دلبری کند
بر کل مؤمنین جهان سروری کند
آرام جان احمد مختار شد، که او
در سایه اش بمانــد و پیغمبری کند
قسمت شد او که سیدهی اهل عالم است
از کودکی برای علی مادری کند
آمد علی به خاطر این که خدای عشق
او را برای زهره فقط مشتری کند
در محضر خدا شده مأمور جبرئیل
عقد علی و فاطمه را محضری کند
باید به آستان خدیجه دخیل بست
تا روضه های فاطمه را کوثری کند
شمس وجود اوست که باید در آسمان
خورشید را از این همه ظلمت بری کند
بخت مرا زلال تر از نور ناب کرد
با او خدا دعای مرا مستجاب کرد
خورشید عشق سرزده از سرزمین او
صدها ستاره ریخته در آستین او
بی شک امین وحی خداوند بوده است
از بس که بوده است محمد امین او
هر دم فرشتگان الهی نشسته اند
تا متصل شوند به حبل المتین او
او عاشق پیامبری شد که از ازل
موسی به دین اوست و عیسی به دین او
جان ها فدای غربت چشمان مصطفی!
عالم فدای بی کسی جانشین او!
با خط خوش نوشته سرانگشت جبرئیل
نام علی و فاطمه را بر نگین او
من داغدار شعب ابیطالبم هنوز
من داغدار روز و شب واپسین او
در لحظهای که سختتر از سخت پر کشید
پیغمبر از مصائب داغش سرود و دید:
خو کرده است باد به انفاس جاری اش
گل کرده باغ با قدم نوبهاری اش
روز آشناست با تب و تاب شکفتنش
شب زنده است از شب شب زنده داری اش
حوا شده است همدم شب های تار او
مریم شده است خادمهی افتخاری اش
باران نور آمد و دنیا بهشت شد
مانند روز بود شب خواستگاری اش
پل بسته در قنوت شبانه به سمت عرش
در لحظه های روشن چشم انتظاری اش
اسلام بی خدیجه به سامان نمیرسید
اسلام پایدار شد از پایداری اش
با این که یار و یاور اسلام شد، کسی
در روزهای سخت نیامد به یاری اش
باری به جز خدای محمّد نداشته
آنقدر صبر داشته که حد نداشته
از آن زمان که رونق شیطان زیاد شد
بتهای لات در عربستان زیاد شد
با این که آفتاب خدا سر زد از حجاز
جولان کفر بی حد و کفران زیاد شد
وقتی سمیه با نفسش آبرو گرفت
یاسر به وجد آمد و ایمان زیاد شد
هرچند در لطافت طبعش خلاف نیست
از چشم او لطافت باران زیاد شد
از برکت دعای فقیران بی پناه
بر سفرهی کرامت او نان زیاد شد
دست یتیم های عرب را گرفت و بعد
در قحط سال عاطفه مهمان زیاد شد
عالم به گرد حلقه ی لطفش اسیر ماند
با کاروان آینه ها هم مسیر ماند
هرگز زنی شبیه به این زن اصیل نیست
جز او زنی مجلله در کل ایل نیست
او چشمه سار کوثر و دریای بندگی است
در وصف او نیاز به بحر طویل نیست
بتهای جاهلیت اعراب را شکست
این زن که از تبار کسی جز خلیل نیست
هر شب خدا به محضر او میکند سلام
پس جایگاه عالی او بی دلیل نیست
این زن خدیجه است، خدیجه که در جهان
صبری شبیه صبر جزیلش جمیل نیست
زهرا و زینب از خود او ارث بردهاند
در نسل او صبورتر از این قبیل نیست
باید به نام نامی او اقتدا کنند
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
سرچشمه ی زلال ولایت خدیجه است
طبق حدیث، ظرف امامت خدیجه است
تنها زنی که بوده پس از احمد و علی
در اولین نماز جماعت خدیجه است
تنها زنی که در شب معراج، کردگار
براو سلام کرده به جرأت، خديجه است
تنها زنی که همسر و همسرّ مصطفی است
در قبل و بعد لحظهی بعثت، خدیجه است
تنها زنی که کرده از اسلام از نخست
باجان و مال خویش حمایت خدیجه است
تنها زنی که بعد وفاتش پیامبر
از روزگار کرده شکایت، خدیجه است
مادربزرگ طاهرهی یازده امام
مادربزرگ حضرت حجت، خدیجه است
جز او برای اهل زمین تکیه گاه کیست؟
تنها پناهگاه من بی پناه کیست؟
هرگز مباد سایهاش از شهر کم شود!
در تندباد، قامت این سرو خم شود
آنقدر عالی است مقامش که بی گمان
هر جا که پا گذاشته باید حرم شود
وصف کمال ذاتی او غیرممکن است
دریا اگر مُـرکَّـب و جنگل قلم شود
هر شاعری که در غم او بیشمار سوخت
اصلاً بعید نیست خود محتشم شود
باید برای دیدن او زائر غریب
با کاروان جن و ملک همقدم شود
دنیا بدون آمدنش بی نتیجه است
تنها خدیجه بوده و تنها خدیجه است
ادامه شعر👇👇
ای عطر آشنای تو در جانمازها
زیباترین بهانهی راز و نیازها
دسته گل محمدی حضرت رسول
ای قبلهگاه دائمی سرو نازها
همراه بردبار نبی در فرودها
همگام سیر عرشی او در فرازها
ای خار چشم شور ابوجهل سیرتان!
زخم زبان شنیده از این حُـقّهبازها
جاری است شور نام تو در پردهی عراق
در چنگ توست نغمهی ناب حجازها
خالی است جای سبز تو در ساحل غدیر
بر منبری که ساخته اند از جهازها
داماد تو شبیه خدا ناشناخته است
توصیف او به غیر خدا از که ساخته است؟!
ایزد تو را نجابت بیانتها نوشت
نام تو را کنار رسول خدا نوشت
در آیهی «لِـیُـذهِـبَ عَـنکُـم» تو را ستود
درباره ی طهارت تو «إنما» نوشت
همراه نام پنج تن از ابتدا خدا
بر ساق عرش، نام بلند تو را نوشت
هر کس قنوت دست تو را دید و درک کرد
از جاری نیایش غار حرا نوشت
گفتند بعد تو که خدیجه پسر نداشت
هر کس رسید، از اگر و از چرا نوشت
اما خدا به کوری چشم حسودها
از چشمه سار کوثر آل کسا نوشت
از دختری که مرکز پرگار خلقت است
از دختری که هر که از او گفت یا نوشت ...
بی اختیار از نفس افتاد و پا نشد
یک لحظه از مصیبت زهرا جدا نشد
انگشتر عقیق یمن را میآورد
نام اویس، نام قرن را میآورد
شاعر دوباره با صلوات و سلام و ذکر
از آن دیار، بوی وطن را میآورد
مادربزرگ! حوصله کن چون برای تو
جبریل از بهشت کفن را میآورد
بعد از تو در مباهله یک روز مصطفی
همراه خود حسین و حسن را میآورد
در روز حشر فاطمه، آن پارهی تنت
مظلوم پاره پاره بدن را میآورد
باز این چه شورش است که با شعر محتشم
حال و هوای سینه زدن را میآورد
احساس میکنم که دوباره محرم است
آری! عزای مادر گل های عالم است
شعر: احمد علوى
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#روضه
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد
از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد
زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد
خاک مزار مادرش را میگرفت و
با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد
یاد گذشته یاد آینده برای
این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد
گرم تماشای عزاداری آنها
یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد
تکرار شد این قِصه اما در دل شب
این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد
بر روی قبر مخفی مادر به یاد
آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد
وقتی که خون تازه از مسمار میریخت
انگار بر حال علی در گریه میکرد
دست خدا را دست بسته میکشیدند
زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد
صیادها با تازیانه حمله کردند
کوچه قفس بود و کبوتر گریه میکرد
یک روز هم زینب به زیر تازیانه
در قتلگه پیش برادر گریه میکرد
وقتی که طفلان بین آتش میدویدند
بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد
شعر: علی صالحی
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#مدح_امیرالمومنین_ع_حضرت_خدیجه_ع
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
اى داده بعصمت شرف و نام خدیجه
اى بسته بطوفت فلك احرام خدیجه
اى همسر پیغمبر اسلام خدیجه
اى عصمت حق فاطمه را مام خدیجه
اى ختم رسل را ز شرف نور دو دیده
پیش از شب بعثت به مُحمّد گرویده
اى بر تو سلام آمده از داور هستى
بگذشته در آئین نبى از سر هستى
دل داده و دل برده ز پیغمبر هستى
زیبد كه بخوانند ترا مادر هستى
الحق كه خدا دولت حق را به تو داده
اُمّ النجباء فاطمه زهرا به تو داده
اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته
دین در كنف عزّت تو سایه گرفته
توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته
اخلاص ز حسن عملت پایه گرفته
همت سر تسلیم به دیوار تو سوده
پیش از تو زنى لب به شهادت نگشوده
تو در دل سختى به پیمبر گرویدى
هر بار بلا را به سر دوش كشیدى
بر یارى اسلام بهر سوى دویدى
بس زخم زبانها كه ز كفّار شنیدى
اى قامت مردان جهان خم به سجودت
اى تكیه كه ختم رسل نخل وجودت
اى مكه ز خاك قدمت خلد مخلد
از عصمت معبود و امید دل احمد
اسلام بپا خاست و گردید مؤید
از ثروت تو، تیغ على، خُلق مُحمّد
تا حشر خلایق كه خدا را بپرستند
مرهون فداكارى و ایثار تو هستند
آن روز كه پیغمبر اسلام شبان بود
در سینه او سر خداوند نهان بود
پیش از همه پیغمبریش بر تو عیان بود
ایمان تو پروانه آن شمع جهان بود
حق بر همه زنهاى جهان سروریت داد
با خواجه عالم شرف همسریت داد
زین واقعه زنهاى قریش از تو بریدند
یكباره ز بیت الشرفت پاى كشیدند
با چشم حقارت به مقامت نگریدند
قدر و شرف و عزّت و جاه تو ندیدند
چشم و دلشان بود به سوى زر و سیمى
گفتند خدیجه شده مشتاق یتیمى
تنها نشدى همسر و دلدار مُحمّد
در سختترین روز شدى یار مُحمّد
در شدت غم گشتهاى غمخوار مُحمّد
پیوسته دلت بود گرفتار مُحمّد
درپیش رویش گشت وجوت سپر سنگ
باشد كهكنى در رهاو چهره ز خون رنگ
آنروز كه بر دخت نبى حامله بودى
همصحبت زهرات به هر قائله بودى
از غربت و از درد درونت گله بودى
بى همدم و بى یاور و بى قابله بودى
از درد ببالش گل رخسار بهشتى
گشتند ترا قابله زنهاى بهشتى
برخاست فروغ ازلى از در و بامت
از چار طرف بوى خوش آمد به مشامت
زنهاى بهشتى همه دادند سلامت
پروانه بدار الشرف عرش مقامت
گفتند مخور غم كه چو ما خادمه دارى
كى گفته تو تنهایى، تو فاطمه دارى
این است كه شیرینى جان در بدن تست
این جان جهان است و هماغوش تن تست
این یار بهر خلوت و هر انجمن توست
این است كه در حاملگى همسخن توست
كى مثل تو از هستى خود چشم بپوشد؟
تا فاطمه از سینه او شیر بنوشد
آنروز كه افتاد خزان در چمن تو
پرزد به جنان طوطى روح از بدن تو
تا بوى گل احمدى آید ز تن تو
شد جامه ى پیغمبر اكرم كفن تو
با مرگ تو آغاز شد اى عصمت سرمد
بى مادرى فاطمه، تنهایى احمد
بردار سر از خاك و ببین همسر خود را
بنگر هدف سنگ سر شوهر خود را
باز آ و ببین اشك فشان دختر خود را
برگیر به بر دختر بى مادر خود را
بىروى توگردون بنظرتیره چودود است
برخیز كه بى مادرى فاطمه زود است
برخیز كه بر ختم رسل فخر زمانه
خانه شده غمخانهاى اى بانوى خانه
بر گیسوى زهرا كه زند بعد تو شانه؟
بى تو شده از هر مژهاش سیل روانه
پیغمبر اكرم ز غمت زار بگرید
خون است دل فاطمه مگذار بگرید
اى جامه ى احمد كفنت بر بدن پاك
كن بهر حسینت به جنان جامه ز غم چاك
تو بر سر دست نبى و او به سر خاك
سر تا به قدم چون گل پرپر شده صد چاك
«میثم» ز غم نور دو عین تو بگرید
تا صبح قیامت به حسین تو بگرید
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#مناجات_با_خداوند
#ماه_مبارک_رمضان
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«جهان پایان خوبی با حسین بن علی دارد»
هلا ای جــسم من ای خفتــه ای زنـــدانیِ دیوار
فقط با مرگ از این خواب سنگین می شوی بیدار
فــراری از تمـــام مـردم دنیا مــسیرم خورد
به قبــرستان به شهــــر مردمِ آرام و بی آزار
می اندیشم به آرامش به خوابی خوش درون خاک
جهان ! ای بختک بی انتها دست از سرم بردار
به سر شوق رهـــایی داشــتم از این جـهان اما
نفس در سینه ام اصرار کــرد اصرار کرد اصرار
به ساز خود مرا رقصاند و بی تنبوره رقـصیدم
جهان این مست لامذهب ، جهان این پیر لاکردار
جهان آری چه فرقــی می کند با سیب یا گندم
فریـــبم داد با درهـــم فریـــبم داد با دیـــنار
جهان این استخوان خوک در دست جذامی ها
جــــهان ایــن مثل آب بینی احشام، بی مقدار
جهان یک روز در صفین ، جهان یک روز بر منبر
فـــریبم داد با قـــرآن فـــریبم داد با دســتار
جهان نگـــذاشت تا روز دهـم در کـربلا باشم
چه فرقی می کند حالا شــوم تواب یا مختار
جهان این نخ نمای رنگ و رو رفته ولی گاهی
شبـــیه چـــادر مادربــزرگم می شـــود گلدار
جهان این تیرهء خاموش روشن می شود آری
محرم ها که می کوبم سیاهی بر در و دیوار
همان وقتی که اشکی می چکد در روضه از چشمم
همان وقتی که می گویند از گودال از مسمار
همان وقتی که در مشّایه خوابم برد روی خاک
دلم آن خواب را می خواهد آن رویای بی تکرار
عمود آخر است و چشم های خیس من بسته است
به گوشــم می رســـد اهلا و سهلا مرحبا زوار
جــهان پایان خــوبی با حسیــن ابن علی دارد
تو تنها گریه کن در روضه ، باقی را به او بسپار
جهان زیبا جهان زیبا جهان زیبا جهان زیباست
جهان با حضــرت زهــرا جهـــان با حیدر کرار
انالحق شطـح منصــور است روی دار اما ما
علیُ حق به لب داریـــم همچون میثم تمار....
شاعر: سید حمیدرضا برقعی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
میلاد حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام مبارک
گشایم روزه را امروز با افطار شیرینی
عسل در کام می ریزم کنار یار شیرینی
امام مجتبی گل کرده در دلدار شیرینی
خبر دارید بر نجمه گلی سرخ و سپید امد
امام مجتبی روی بغل آورده سربازی
نهد بر روی دامان برادر گویدش رازی
عمو از او خریده فکر کن آن روز چه نازی
خبر دارید بر دست حسن حسن جدید آمد
چه شیرین است طعم بوسه هایش بر لب عباس
گرفته خانه را در روز میلادش شمیم یاس
نباشد قابل توصیف این پیروزی و احساس
خبر دارید بر ماه بنی هاشم مرید آمد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
🌼﷽🌼
#رباعیات_میلادیه
#میلاد_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
از دامن نجمـه رُخِ مهتــاب دمید
در آینه جـاری شد و بر آب دمید
حُسنِ حسنی بر رُخ قاسم گل کرد
گلخنـــده به روی لب ارباب دمید
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
آمد که شود قرص، دل شیر جمل
تفسیر شود جملهٔ اَحلیٰ مِن عسل
در هـر رجـــزش دَم بزند مـــردانه
جــای پدرش حَیّ عَلـیٰ خَیرِالعمل
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
دلهــا شـده پابستِ کریم بن کریم
عالم همه سرمستِ کریم بن کریم
ای کاش که امروز شودقسمت ما
جود وکرم ازدست کریم بن کریم
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
آمد به جهان لالهٔ خوشبوی حسن
انوار خدا می رسد از کوی حسن
در پنجـم ماه رمضـــان گل کرده
آیینـــهٔ کـامل از گــلِ روی حسن
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۲/۱/۷
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
هدایت شده از شمس (ساقی)
(ضیافت الله)
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
مــاه رمضــان ، ضــیافـت اللّٰه بُـــوَد
مهمــان شود آن دلـی که آگـاه بُـــوَد
هرکس که ز معرفت زند ساغر عشق
سـرمسـت، ز میخـــانــه ی اللّٰه بُـــوَد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
52.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
▫️مناجات و روضه؛
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را
میشمارم باز جرم بیشمار خویش را
🎙#حاج_سید_رضا_نریمانی
📝#مجتبی_خرسندی
#انجمن_ادبی_یاقوت_سرخ_بروجرد
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نذر اُمُّ الْمومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
سلام ای عطر گلشن ها سلام ای نور کوثرها
همه نسل ات شقایق ها همه نسل ات صنوبر ها
سلام ای همسر احمد سلام ای بانوی والا
تویی الگوی مادرها تویی الگوی همسرها
بُوَد زهرای اطهر دختر والا مقام تو
ندارند این چنین دختر نه باباها نه مادرها
تو ای تنهاترین مادر که ایثار است آئین ات
کجا دارند مادر این چنین وارسته ، دخترها
به توصیفت سخن گفتن به یک منبر نمی گنجد
برای گفتن وصف تو باید رفت منبرها
سری داری تو در بین زنان عالم و آدم
بُوَد شایسته گر افتد به زیر پای تو سرها
تو اُمُّ المؤمنینی نی زنی دیگر درین عالم
بدین خاطر گذارد عرش زیر پات شهپرها
برای نسل تو آورده قرآن آیه ی تطهیر
ز تو جاری ست ای بانو همه نسل مطهرها
دلم از آفتاب مهر تو گرم است ای بانو
که قبرت سایبانی داشت از بال کبوترها
شرار شعله ات افتاد بر جان نبی اما
ز اندوه تو شد خاموش شمع چشم اخترها
ردای خویش را بر پیکرت انداخت پیغمبر
ز چشمان ترش از داغ تو می ریخت گوهرها
همه همدرد با احمد ، تو گویی زین غم عظما
ردای ماتم افکندند بر پیکر پیمبرها
سیه پوش غمش تنها نگشته مردم چشمم
قلم هم می چکد «یاسر» سرشکش روی دفترها
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#امام_حسین_ع_مناجات_ماه_رمضان؛ #ماه_مبارک_رمضان
آغاز میکنم سخنم را به "یا حسین"
در میزنم به خانهی معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکردهام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
مثل همیشه آبرویش را وسط گذاشت
شد باعث رفاقت ما با خدا، حسین
در قتلگاه یک یک مارا صدا زده
ما را خرید زیر همان نیزهها حسین
ما روزهدارها همه یاد لب توئیم
ای تشنهلبتر از همهی تشنهها حسین
آخر مرا برای خودش میخرد شبی
من میشوم مسافر کرب و بلا حسين
شعر: محمدجواد پرچمی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
❃﷽❃
#زمزمه
#رحلت_حضرت_خدیجه_علیها_سلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:خدا مادرم را کجا می برند.....
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
بمون یاور و یار و همسنگرم
کنارم بمون بهترین همســرم
تو دار و ندارم ، امید و قرارم ، خدیجه مرو
پریشان و زارم ، توانی ندارم ، خدیجه مرو
تو بــانــوی اولْ مسلـــمان من
تو ای محرم وحی و قرآن من
چه زیبا ز جانت ، ز مال کلانت ، گذشتی چنین
تمام توانت ، نمودی ضــمانت ، برا حفـــظ دین
تو ای دلخوشی های طاها مرو
پنـــاه دل پـــاک زهــــرا مرو
ببین آه سردم ، تو رخسار زردم ، خدیجه مرو
بدونِ تو هـر دم ، گــرفتار دردم ، خدیجه مرو
بدون تو زهرا چه تنها میشه
اسیر غریبـی و غمهــا میشه
تو آتیش کینه ، از آن زخم سینه، می سوزه دلش
از اهل مدینه ، جفاها می بینه ، می سوزه دلش
در اوج مصــیبــت برای پـــدر
می سوزه گلم بین دیوار و در
به جای تسلا ، به زخم زبونها ، دلش خون میشه
تویِ کوچه تنها، به سیلی اعدا ، دلش خون میشه
امان از غریبی امان از غریبی ، خدیجه مرو
تو رو جان زهرا ، امید دل ما ، خدیجه مرو
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۱/۹
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال اشعاردر ایتا👆
شهادت مادربزرگ ائمه اطهار علیهم السلام حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد
خودش که مادر دنیاست مانده بی مادر
خودش که ام ابیهاست مانده بی مادر
پرنده رفته و مانده است چند پر از او
نگاه جوجه به پرهاست مانده بی مادر
شروع قصه مادر شده که پشت دری
میان شعله هویداست مانده بی مادر
خوش است بر تن مادر عبای پیغمبر
غمش فقط غم زهراست مانده بی مادر
نگاه بر علی او را شکنجه ای سخت است
فقط خودش که نه تنهاست مانده بی مادر
شده ست خضر نبی هم شریک مادر آب
به گریه بر لب دریاست مانده بی مادر
خدیجه مادر گل ها و دل گل و دل من
گلی به غربت صحراست مانده بی مادر
خدیجه مادر هرمادر است این یعنی
دلم که مادر غم هاست مانده بی مادر
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab