❄✨ ﷽ ✨❄
🚫 خیانت در امانت 🚫
1⃣ حرمت خیانت در امانت 📛
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ انفال(۲۷)
ای کسانی که ایمان آوردید، زنهار (در کار دین) با خدا و رسول و در امانتهای خود با یکدیگر خیانت مکنید در صورتی که میدانید.
2⃣ مال و فرزند دوستی 📛
وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ انفال(۲۸)
و محققا بدانید که شما را اموال و فرزندان، فتنه و ابتلایی بیش نیست و در حقیقت اجر عظیم نزد خداست.
3⃣ بی تقوائی 📛
وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا...
آل عمران (۷۵)
بعضی از اهل کتاب (به آن حد درستکارند که) اگر مال بسیار به آنها بسپاری ردّ امانت کنند، و برخی دیگر از اهل کتاب (تا آن اندازه نادرستند که) اگر یک دینار به او امانت دهی رد نکنند جز آنکه بر مطالبه آن سختگیری کنی...
4⃣ ظلم وجهل 📛
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا احزاب(۷۲)
ما بر آسمانها و زمین و کوههای عالم (و قوای عالی و دانی ممکنات) عرض امانت کردیم (و به آنها نور معرفت و طاعت و عشق و محبّت کامل حق یا بار تکلیف یا نماز و طهارت یا مقام خلافت و ولایت و امامت را ارائه دادیم) همه از تحمّل آن امتناع ورزیده...
5⃣ کیفر خیانت در امانت 📛
لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا احزاب (۷۳)
(این عرض امانت) برای این بود که خدا مرد و زن منافق و مرد و زن مشرک همه را به قهر و عذاب گرفتار کند و از مرد و زن مؤمن (به رحمت) در گذرد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
6⃣ اجتناب از هر نوع خیانت 📛
وَإِنْ يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ انفال (۷۱)
و اگر قصد خیانت با تو دارند پیش از این با خدا هم خیانت کردند و خدا (تو را) بر آنها تمکین و تسلط داد و خدا دانا و درستکار است.
❄✨❄✨❄✨❄✨❄
✨﷽✨
✳️ برو زیر آب!
✍مولوی تمثیلی در مورد تعلقات، پندارها و افکار دنیوی و اثر ذکر خداوند در نفی آنها دارد و میگوید: شخصی کنار برکهی آبی ایستاده بود؛ زنبورها به او حمله نموده و میخواستند نیشش بزنند، او خود را به درون آب میافکند؛ و زیر آب میرود؛ مادامی که زیر آب است، در امان است چون زنبورها نمیتوانند زیر آب بیایند. همین که باز سرش را از آب بیرون میآورد، دوباره زنبورها به او حمله میکنند!
آب، #ذکر_خداست و زنبورها همان خیالات دنیوی و پندارهای اعتباری و گرفتاری و افکاری است که روح آدمی را آزار داده و باعث تیرگی قلب و کدورتهای روحی و عقب افتادن از سیر معنوی میشوند.
ما باید تمرین کنیم تا از دنیا بُت نسازیم؛ و محبت این زرقوبرق را از دل بیرون کنیم.
👤 #استاد_فاطمینیا
📚 از کتاب «نکتهها از گفتهها»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥التماس مردگان به مردم دنیا.
🎙حجت الاسلام قرائتی
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💖
#قرآنآهنگآرامش
🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
کانال
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
1684
آموزش حفظ قرآن
نکته ظریف قرانی👇
آیا میخواهید بدانید اول هر جزء در کدام صفحه از قرآن كريم وجود دارد؟
سؤال :
اگرکسی ازشما بپرسد شماره صفحه ای که جزء نهم با آن شروع میشود چنداست چه پاسخ خواهید داد؟
نگران نباشید پاسخ خیلی آسان است.ً
جزء نهم یعنی شماره 9
یک را از نه کم می کنیم می شود 8
هشت را در 2 ضرب می کنیم میشود: 16
سپس شماره 2 را به سمت راست شماره 16 اضافه می کنیم میشود: 162
این شماره همان صفحه ای است که جزء نه با آن شروع می شود
با هم یک مثال دیگر را تکرار میکنیم
مثلآ:
جزء بیست ویکم؟
21-1 = 20
20 × 2 = 40
شماره دو را به سمت سمت راست 40 اضافه میکنیم
میشود: 402
نتیجتا ًاینکه جزء 21 واقع است در صفحه 402
برای دیگران بفرستید تا در اجر آموخته اش سهیم باشید.
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
قرآن کتاب عجیبی است كه خودش
خودش را معرفی میکند ....
از قرآن بپرسیم نام تو چیست؟
*بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ*
از کجا آمده ای؟
*فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ*
از جانب چه کسی آمده ای؟
*تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ*
بر چه کسی نازل شدی؟
*نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ*
توسط چه کسی نازل شدی؟
*نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ*
در چه ماهی نازل شدی؟
*شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ*
در چه شبی نازل شدی؟
*إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ*
ای قرآن به چه زبانی نازل شدی؟
*بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِين
رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
الهی امین یارب العالمین
🤲اللهم عجل لولیک الفرج و اجعلنا من اعوانه وانصاره و واحفظ قائد نا امام سیدعلی خامنه ای 🤲
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
🔔 باز خواست خواهید شد!
🕋 وَلَتُسۡـَٔلُنَّ عَمَّا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
(نحل/۹۳)
⚡️ترجمه:
قطعاً از آنچه میکردید ، باز خواست خواهید شد.
💠اعوذ بالله مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ💠
خناس همان شیطانیست که کار امروزت را به فردا
می اندازد...
⬛️ حالا از فردا نماز میخوام !
⬛️ از فردا حجاب میکنم !
⬛️ از فردا نگاه نمیکنم !
⬛️ از فردا خمس میدهم !
از فردا... از فردا...
چند سال است که قراره آن فردا برسد...!؟
آخر کدام فردا !؟ شاید دیگر فردایی نباشد...
@goranketabzedegi
براۍ همہ خوب باش
آنڪہ فهمید
همیشہ در ڪنارت
و بہ یادت خواهد بود
و آنڪہ نفهمید
روزۍ دلش براۍ تمام خوبیهایت
تنگ مۍشود.
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
💠| یــادت باشد #Part_17 پنجشنبه عروسی کردیم و دوشنبه برای ماه عسل با قطار عازم مشهد شدیم باران
💠| یــادت باشد
#Part_18
من و حمید معمولا خانه که بودیم کتاب می خواندیم برای خواهرم سکوت و آرامش حاکم بر جو خانه عجیب غریب بود. خیلی زود حوصله اش سر رفت. با لحنی که نشان از طاق شدن طاقتش می داد پیشنهاد داد: «بیا یک کم تلویزیون ببینیم. حوصلم سر رفت گفتم: تلویزیون ما معمولا خاموشه. مگه این که با حمید بشینیم اخبار یا برنامه کودک ببینیم! حقیقتش هم همین بود. خیلی کم برنامه های تلویزیون را دنبال می کردیم، مگر این که اخبار را نگاه کنیم یا می زدیم شبکه کودک تا لالایی های شبانه را گوش کنیم.
حمید طبق فتوای حضرت آقا اعتقاد داشت هر برنامه و آهنگی که از تلویزیون پخش می شود لزوما از نظر شرعی بلااشکال نیست. به خاطر همین قرار گذاشته بودیم چشم و گوشمان هر چیزی را نبیند و نشنود. دیدوبازدیدهای عید که کمتر شد، با حمید قرار گذاشتیم اقوام نزدیک را برای ناهار یا شام دعوت کنیم. دوست داشتیم همه دور هم باشیم اما چون خانه ما خیلی کوچک بود،
مجبور شدیم از مهمان ها سری به سری دعوت کنیم. آن قدر جا کم بود که حتی همه برادرهای حمید را نمی توانستیم با هم دعوت کنیم. حمید دوست داشت هر شب مهمان داشته باشیم و با همه رفت وآمد کنیم. می گفت: «مهمون حبیب خداست. این رفت و آمدها محبت ایجاد میکنه. در خونه ما به روی همه بازه.» کار این مهمان نوازیها به جایی رسیده بود که بعضی از ایام هفته، دو، سه روز پشت هم مهمان داشتیم؛ هم شام، هم ناهار. چون دانشگاه می رفتم و این حجم کار برایم طاقت فرسا بود، دوست داشتم هر دو هفته یک بار یا نهایتا هر هفته یک بار مهمان بیاید، ولی بارها می شد که حمید تماس می گرفت و می گفت امشب مهمان داریم. میگفتم:
«حمید جان میوه ها رو آماده کن ، چایی دم کن تا من برسم و خورشت رو بار بزارم . کلاس هایم تا غروب طول می کشید و مهمان ها زودتر از من می رسیدند! آن قدر وقت کم می اوردم که حتی فرصت نمی کردم لباس دانشگاه را عوض کنم. بعد از احوال پرسی با مهمان ها یکسره
می رفتم آشپزخانه و مشغول اشپزی می شدم. حتی وقت نمی کردم چادر معمولی سر کنم و با همان چادر مشکی پای اجاق گاز می رفتم. وقتی حمید این وضعیت را می دید، می گفت: عزیزم، واقعا ممنونتم .
•♡• #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج •♡•
ادامه دارد