eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.4هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
82 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
*قدرتمندترین چیزی که انسان تا به حال اختراع کرده است چیست؟* *تصور نکنید بمب اتمی یا هیدروژنی ست...* *بلکه تلفن همراه است!* 📱 *تلفن همراه نیرویی است که نباید آن را دست کم گرفت* *آنقدر قدرتمند است که* : تلفن ثابت را کشت.. ☎️ تلویزیون راکشت..📺 کامپیوتر را کشت..🖥️ ساعت را کشت..⌚ دوربین را کشت..📸 رادیو را کشت...📻 چراغ قوه را کشت..🔦 آینه را کشت ...🪞 روزنامه ها، مجلات و کتاب ها را کشت..📚 بازی ویدیویی رو کشت..📀🎮   کیف پول جیبی را کشت... تقویم رومیزی و یادداشت را کشت..📆 حتی کارت اعتباری راکشت...💳 *و بدترین قسمت این است که همچنین* *که  زوج های  زیادی را کشت 🧨*   *بسیاری از خانواده ها،و  دوستی و صمیمیت خانوادگی را کشت* 💣 *دانش آموزان را کشت و آنها را از مسیر موفقیت دور کرد و آنها را مانند پر در مسیر باد قرار داد* *و کم کم متوجه میشیم که چشممون رو هم کشته*😔   *وستون فقرات  ما را  رو  شکسته*   *و ذهن و فرهنگ ما را تغییر داده و می کشد* 🧠 *او در راه از بین بردن نسل بعدی ماست.😵‍💫* *و اگر مراقب خود نباشیم، جان و روحمان را خواهد کشت،و دلهایمان را  سخت و سنگین خواهد کرد  و کاری خواهد کرد که نسلهای آینده پشیمان شوند در حالیکه پشیمانی سودی نخواهد داشت*☠💀 @goranketabzedegi
🟩معنی مثل بازار شام چیست ؟ 🔹 بازار شام، بازاری در شهر دمشق در کشور سوریه قرار دارد. در تاریخ آمده است که پس از واقعه دلخراش عاشورا، یزید پسر معاویه ( لعنت الله علیهم اجمعین) دستور داد که اسیران کربلا را به سبب تحقیر کردن آنها و به خیال خود، آنها را همچون بردگان از میان بازار شام گرداندند تا مردم آنها را سرزنش و تحقیر کنند. 🔹وقتی بخواهند مکان آشفته و شلوغ و بی در و پیکری را مثال بزنند می گویند مثل فلان جا بازار است. منظور گوینده از بکار بردن این ضرب المثل یا توصیف کردن زشتی های آن مکان مورد نظر خود است یا می خواهد شلوغی مکان را به مخاطبش بفهماند. 🔹 از این ضرب المثل بیشتر استفاده طنزی میشود. مثلا اگر شما به خانه دوستتان دعوت شده باشید و برخلاف انتظارتان خانه او شلوغ و نامرتب باشد، به خودش یا بعدها به یکی از نزدیکانتان می گویید: خانه اش مثل بازار شام بود. همه چی وسط اتاق ریخته شده بود و خیلی شکل نامنظمی داشت. 🔻یا مثلا به شما می گویند: کمدت را مرتب نمی کنی؟؟؟ مثل بازار شام است. وسایل در آن گم میشود! @goranketabzedegi
همه ی سوره هایی که توش کلمه "کلّا" هست در مکه نازل شده🤨 🧐اگه ختم قرآن داری بررسی کن ❗️ @goranketabzedegi
🔷️🔷️🔷️ 🔷️🔷️ 🔷️ خوبه بدونیم خیلی از ما حافظان قرآن با وجود اینکه تجوید هم کار کردیم ولی هنوز به شکل فصیح نمیتونیم کلمات رو اداء کنیم و حتما در این زمینه باید تمرین کنیم. 🔹️فصاحت اصلا یعنی چی و در مسابقات چه نمره ای داره؟ ✔ فصاحت در قرائت قرآن کریم، تلفظ واضح حروف و حرکات بر اساس لهجه خالص عربی، بدون تکلف و دور از گنگی و نامفهومی هست. ✔فصاحت داراي ۷ امتیازه که امتیاز اون با توجه به عناوین زیر تقسیم میشه: 1.تلفظ ممتاز و روان حروف: ۳ امتیاز 2 .تلفظ ممتاز حرکات: ۳ امتیاز 3 .تنظیم سرعت تلاوت: ۱ امتیاز 🌐آموزش @goranketabzedegi
🖤معادل قرآنی گناه، «ذنب» است از مادۀ «ذَنَب» یعنی دُم و دنباله. چون گناه، یک لحظه انجام می‎شود اما پیامدهایش یک عمر است؛ یک لحظه هوسرانی، یک عمر پشیمانی. 📖مُلک آیه ۱۱ @goranketabzedegi
✅شنیدی میگن «چوب خدا صدا نداره هر کی بخوره دوا نداره» ✍به نظرم خیلی با این آیه میخونه ✴️فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ*فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ 📜(ذاریات45) 👈حرف خداشونو گوش ندادن پس همینطور که داشتن نگاه میکردن ناگهان صاعقه گرفتشون نه میتونستن کاری کنن و نه کسی کمکشون میتونست بکنه @goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#سپر_سرخ #قسمت_هفتم 💠 خودروی وانت باری مقابل در بیمارستان پارک بود و به نظرم اراّبه مرگم همان بود
💠 می‌دانستم به دل این حیوانات وحشی ذره‌ای رحم نمانده و چاره‌ای برایم نمانده بود که تیغ گریه گلویم را برید و به نفس‌نفس افتادم :«شما رو به قسم میدم بذارید برگردم !» اما همین چشمان بسته و صورت شکسته‌ام، دل افسر تفتیش را هم برده بود که از لحنش نجاست چکید :«من حاضرم این دختر رو ازت بخرم!» 💠 و او به هیچ قیمتی دست از این غنیمت نمی‌کشید که پیشنهاد هم‌پیاله‌اش را به ریشخند گرفت :«اگه قراره کسی به خاطر پول از این عروسک بگذره، تو بگذر! من یه پولی بهت میدم، دهنت رو ببند و همینجا سر پستت بمون!» و همین حرفش جانم را گرفت که سدّ صبرم شکست و بی‌اختیار امام زمانم را صدا زدم :«یا !» به حال خودم نبودم که این دو وحشی به چشم یک دختر برای کنیزی‌ام لَه‌لَه می‌زدند و حالا این دختر را چطور زجرکش می‌کنند که فریادی مثل پتک در سرم کوبیده شد :«خفه شو مرتد نجس!» و فریاد بعدی را افسر تفتیش کشید :«والله اگه همین الان تحویلش ندی، می‌کُشمت!» 💠 نمی‌دیدم چه می‌کند اما دیگر حتی نفس مرد داعشی هم شنیده نمی‌شد و به گمانم با تهدید اسلحه جانش را گرفته بود که بی‌صدا زوزه کشید :«اسلحه رو از رو سرم ببر عقب! مال تو!» و افسر تفتیش این بازی را برده و صاحب من شده بود که با لحنی محکم حکم کرد :«بیا پایین! در رو باز کن پیاده شه!» هنوز با هر نفس میان حضرت را صدا می‌زدم تا به فریادم برسد که صدای درِ ماشین پرده گوشم را لرزاند. مرد از ماشین پیاده شده بود، درِ عقب را باز کرد و افسر داعشی سرم فریاد کشید :«بیا پایین!» 💠 با دستان و چشمان بسته خودم را روی صندلی می‌کشیدم و زمین زیر پایم را نمی‌دیدم که قدرتی زنجیر دستم را گرفت، با یک تکان بدنم را از ماشین بیرون کشید و ظاهراً همان افسر تفتیش بود که دوباره رو به مرد تشر زد :«برو سوار شو!» می‌شنیدم هنوز زیر لب نفرین می‌کند و حسرت این غنیمت قیمتی جان را به آتش کشیده بود که رو به هم‌مسلکش شعله کشید :«من اگه جا تو بودم این رو همینجا مثل سگ می‌کشتم!» 💠 و حالا هوسم به دل این افسر داعشی افتاده بود که در جواب پیشنهاد دیوانه‌وارش، با لحنی خفه پاسخ داد :«گمشو برگرد !» شاید هم مقام نظامی‌اش از این پلیس مذهبی بالاتر بود که در برابرش تنها چند لحظه سکوت کرد و از صدای درِ ماشین فهمیدم سوار شده است. 💠 نمی‌توانستم سرِ پا بمانم، ساق هر دو پایم به شدت می‌لرزید و دستان زنجیره شده‌ام مقابل بدنم به هم می‌خورد. دلم می‌خواست حالا به او التماس کنم تا از خیر زیبایی‌ام بگذرد و دیگر نفسی برایم نمانده بود که پارچه را از مقابل چشمانم پایین کشید و تازه هیبت وحشتناکش را دیدم. 💠 سراپا پوشیده در لباسی سیاه و نقاب سیاهی که فقط دو چشم مشکی و برّاقش پیدا بود و سفیدی چشمانش به کبودی می‌زد. پارچه را تا زیر چانه‌ام کشید و با نگاهش دور صورتم می‌چرخید که چشمانم در هم شکست و مثل کودکی ضجه زدم :«تورو بذار من برم!» 💠 نگاهش از بالای سرم به طرف ماشین کشیده شد و نمی‌دید فاصله‌ای با مردن ندارم که با صدایی گرفته دستور داد :«برو عقب!» و خودش به سمت ماشین رفت. دسته پولی از جیب پیراهن بلندش بیرون کشید، از همان پنجره پول‌ها را به سینه داعشی کوبید و مقتدارنه اتمام حجت کرد :«اینم پول که ازت خریدم، حالا برگرد فلوجه! نه من چیزی دیدم، نه تو چیزی دیدی!» 💠 و هنوز از خیانت چشمان زشتش می‌ترسید که دوباره اسلحه را روی شقیقه‌اش فشار داد و با تیزی کلماتش تهدیدش کرد :«می‌دونی اگه والی فلوجه بفهمه یه دختر رو دزدیدی و بیرون شهر به من فروختی، چه بلایی سرت میاره؟ پس تا وقتی زنده‌ای خفه‌خون بگیر!» و او دیگر فاتحه این دختر را خوانده بود که با همه حرصش استارت زد و حرکت کرد تا من با دیگری تنها بمانم. در سرخی دلگیر غروب آفتاب و تنهایی این بیابان، تسلیم قدرتش شده و از هجوم گریه نفسم بند آمده بود. 💠 برق چشمان سیاهش در شکاف نقاب نظامی، مثل خنجر به قلبم فرو می‌رفت و می‌دید تمام تنم از رعشه گرفته که با دستش فرمان داد حرکت کنم. مسیر اشاره دستش به سمت بیابان بود و می‌دانستم حالا او برایم خانه‌ای دیگر در نظر گرفته که دیگر رمق از قدم‌هایم رفت و همانجا روی زمین زانو زدم... ✍️نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 خواص سوره توحید 🔹امام رضا (علیه السلام): هر کس هنگام بیرون رفتن از خانه، ده بار سوره قل هو الله احد بخواند، پیوسته در حفظ و نگهدارى خداوند است تا به خانه اش برگردد. 📚 اصول کافى/ج4/ص320 ✍🏼 برکات این سوره زیاد است. امام صادق علیه السلام: هر کس سه روز بر او بگذرد و سوره توحید نخواند بند ایمان از او برداشته می شود و اگر در آن حال بمیرد، کافر است. 📚المحاسن/ج1/ص95 @goranketabzedegi
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مقطعی فوق احساسی و فنی از تلاوت جدید استاد حاج حامد شاکرنژاد 🟡 فرازی بیهوش کننده در مقام فرعی عشاق مصری { شامل بیات + نهاوند } از شمس القرا حاج حامد شاکرنژاد 🕋سوره مبارکه اعراف آیه ی ۴۲ 🕋 @goranketabzedegi
📢 دفاع از انسانهای مظلوم و ستمدیده، وظیفه واجب اسلامی و انسانی ماست! اگر ببینیم و بشنویم فریاد دادخواهی و مظلومیتشان را و هیچ اقدامی نکنیم، معصیت کرده‌ایم و توبیخ میشویم. 🌴 سوره نساء 🌴 🕋 وَ مَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ «75» ⚡️ترجمه: شما را چه شده كه در راه خدا و (در راه نجات) مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‌جنگيد!!! @goranketabzedegi