طبق آیات قرآن
حیوانات هم حساب و کتاب و حشر دارن
البته به این معنا نیست که دقیقا مثل انسان بهشون رسیدگی بشه
اون چیزی که از قرآن معلومه اینه که حیوانات حدی ازشعور رو دارن
از کجا معلوم
صب کن تا بگم
همراهان قرآنی عزیز
برای حاجت مهمی ختم ۱۲۰۰۰ ذکر علی ولی الله نذر
راس ساعت ۱۱ و نیم الی ۱۲ و نیم ظهر
اگه دوست عزیزی میتونه کمکم بکنه لطفا تعداد اعلام کنید
ب آیدی ما
@Mohmmad1364
اجرتون با سیدالشهدا 🤲🤲🌺
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
طبق آیات قرآن حیوانات هم حساب و کتاب و حشر دارن البته به این معنا نیست که دقیقا مثل انسان بهشون رس
1⃣مورچه تا لشکر سلیمان را دید به بقیه هشدار داد(نمل 18)
2⃣هدهد رفت و از جامعه ای و دینشون خبر آورد(نمل 20)
3⃣حضرت سلیمان و داود زبان پرنده ها رو بلد بودن پس حرف زدن بلدن (نمل 16)
4⃣حضرت سلیمان پرنده ها رو به صف میکرد تا سان ببینه، پس معلومه دستورات رو میفهمن(نمل 16)
5⃣نهنگ طبق دستور خدا حضرت یونس رو بلعید و طبق دستور کنار ساحلی زمین گذاشتش(صافات 141،145)
6⃣ناقه ی صالح فقط همون روز خاص سر نهر میرفت معلومه دستوری بهش داده شده بود واطاعت میکرد(شعرا۱۵۵)
7⃣پرنده های ابابیل دستور خدا رو اجرا کردن (فیل۳)
8⃣کلاغ به دستور خدا دفن کردن رو به قابیل یاد داد(مائده 31)
#اصول_حفظـے
⛔️فریب حفظ آسان را نخورید .
🔸اگر احساس کردید حفظ آیات آسان است باید مراقب باشید.
چون این احساس شما را به دردسر میاندازد . اگر حس کردید که به راحتی حفظ میکنید باید مراقب باشید !
چون احتمالا در حال حفظ آیه مشابه هستید و این کلمات و آیات قبلا حفظ شده است ، باید طوری حفظ کنیم که انگار برای اولین بار است و مثل بقیه آیات رفتار کنیم و وقت بذاریم تا در ادامه به مشکل بر نخوریم.
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
1⃣مورچه تا لشکر سلیمان را دید به بقیه هشدار داد(نمل 18) 2⃣هدهد رفت و از جامعه ای و دینشون خبر آور
ختم کلام با این آیه حاصل میشه
✴️وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُم... ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ📜(انعام38)
هیچ جنبنده ای وهیچ پرنده ای نیست مگر اینکه امتهایی مثل شما هستن.. و سپس نزد خدا محشور خواهند شد
اما اینکه
پیغمبر دارن یا به فطرت مؤاخذه میشن
وسوالات دیگه رو هیچی ازش نمیدونیم
برگرفته از المیزان با کمی زیادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این چند کار رو انجام ندی هیچوقت بهشت نمیری!!!!
👤استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*تلاوت استاد محمد عمران از سوره مباركه زمر*
🔻فراز تلاوت تصویری استاد محمد عمران از آیه ۷۳ سوره زمر
#تلاوت
🆔 رادیو قرآن در ایتا | رادیو قرآن در سروش | وب سایت رادیو قرآن
.
ماه شعبان رفت و من سرگرم عصیانم هنوز
گل نکرده غنچهای در باغ ایمانم هنوز
حاجقاسم، تو دعا کن این اسیر نفس را
عاشق پروازم و در بند زندانم هنوز
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۲/۱۲/۱۸
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
✍ نور در قرآن بارها به كار رفته و مصاديق گوناگونى براى آن بيان شده است:
-✅خداوند خود نور است.
(الله نورالسماوات و الارض)
✅ كلام خداوند (وحى) نور است. کتابهای آسمانی هم از مصادیق نور هستند.
قد جاءكم من الله نور و كتاب مبین
وانزلنا الیكم نورا مبینا
واتیناه الانجیل فیه هدی و نور
انا انزلنا التورات فیها هدی و نور
✅ جامعه نورانی که آرمان انبیاء الهی بوده هم از مصادیق نور هست
سوره ابراهیم آیات ۵ و ۱
✅ قرآن علاوه بر اینكه نور است، هدایتگر به نور هم هست (۲۲ سوره انعام)
✅ او خالق نور ظاهرى و غيبى است.
✅ خداوند متعال خود، كامل كننده نورش مى باشد.
والله متم نوره ...
✅ او با نور خويش هر كه را بخواهد، هدايت مى كند.
✅ او است كه مؤمنان را از ظلمات خارج كرده و به عالم نور وارد مى گرداند.
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور»
✅ قرآن نور و ظلمت را با هم برابر نمى داند و نور را برتر از ظلمت تلقى مى كند.
✅ اگر حضرت حق به كسى از نور خويش افاضه نفرمايد، از هيچ جاى ديگر نمى تواند اين نور را بگيرد.
✅ قرآن علاوه بر آن كه نور است، هدايتگر به نور نيز هست قرآن كريم نورى است كه انسان را از ظلمات طبيعت و انيت بيرون مى برد و به سوى نور معرفت پروردگارش، هدايت مى كند.
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور»
✅ دین اسلام و وجود پیامبر اکرم(ص) مصداق نور هستند. (آیه ۳۲ توبه ) و (آیه ۴۶ سوره احزاب)
✅ در روایات و زیارتنامه ها، امامان و پیشوایان معصوم (وانتم نورالاخیار) در زیارت جامعه
و از علم و دانش هم با عنوان نور یاد برده شده (العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشا
میدونستی
اسم ۷ بت در قرآن اومده
🔸پنج تا مربوط به زمان حضرت نوح علیه السلام هست
وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا📜(نوح 23)
🔸و دو تا از بت های معروف عرب
أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّىٰ📜(نجم ۱۹
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_سی_ودوم رفتم پیش جلالی برگه مرخصی را گذاشتم روی میزش، هرچند که ب
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_سی_وسوم
تفت گرمای تابستون صورتم رو می سوزاند...
با این افکار پریشان که تاثیرات چنین مصاحبه ایی بود درونم را به آشوب کشیده بود انگار توی دلم رخت می شستند...
رسیدم خونه احساس خستگی زیادی میکردم ولی نه خسته ی کار، خسته از افکار وحشتناک...
کمی استراحت کردم حالم بهتر شد اومدم تو آشپز خونه کمک مامانم...
مشغول شدم بعد از چند لحظه مامانم دستم را گرفت با هم پشت میز غذا خوری نشستیم...
گفت: دخترم حواست باشه فاطمه خانم از دوست های صمیمی منه، ان شاالله که پسر خوبی باشه و مهرش به دلت بشینه ولی اگر هم ازش خوشت نیومد مستقیم بهش نگو نمی دونم مثلا بگو توکل بر خدا، یه چیزی که بهش بر نخوره!
من به بابات گفتم برا جواب بگه تماس بگیرن اونوقت خودم یه جوری بهش میگم باشه عزیز دل مامان...
دستم را گذاشتم روی چشمام گفتم: چشم مامان جان...
یه نگاه بهم کرد گفت: مامان فدات شه اینقدر هم سخت گیری نکن والا ما دلمون میخواد عروسی دخترمون را ببینیم!
لبخندی زدم و دوباره گفتم: چشم
یه خورده چشمهاش را ریز کرد و گفت: ای دختر بلا با همین چشم، چشم گفتنات کار خودت رو پیش می بری از دست تو...
بلند شدم مثل همیشه وسط پیشونیش را بوسیدم...
گفت: خودت را لوس نکن...
گفتم :قربونت بشم من خریدار بهشتم! خودش گفته بهشت میخواین وسط پیشونی دقیقا بین ابروهای مادرتون رو بوس کنین...
نفس عمیقی کشید و گفت: الهی عاقبت بخیر بشی مادر
یه لحظه به خودم اومدم دیدم دارم حرف خانم مائده را میزنم ...
منم خریدار بهشتم...
خودم را مشغول کار کردم اما ذهنم درگیر شده بود نکنه بی راه برم!
نکنه حرف حاج قاسم یادم بره و مثل خیلی ها با اسم اسلام در مقابل اسلام بجنگم!
گوشه لبم را گزیدم و خودم را دلداری دادم که حالا کو تا ازدواج اینم مثل بقیه...
کارها که تموم شد اومدم داخل اتاقم، کمد لباس هام را باز کردم با دیدن لباس رنگِ یاسیم خوشحال از اینکه بالاخره تونستم یه روسری خوشگل ست باهاش پیدا کنم.
جدا گذاشتمشون برای فردا شب، بالاخره دوست مامانه و باید نشون میدادم بدون آرایش هم میشه زیبا بود زیبایی از جنس صداقت و معصومیت!
وای معصومیت ...
انگار هر کلمه ایی از ذهنم رد می شد من را یاد خانم مائده می انداخت و شعله ی این آتش درونی را بیشتر میکرد...
یاد حرف یکی از اساتید دانشگاهمون افتادم که می گفت: همنشین روی همنشین اثر میذاره گاهی حتی یک همنشینی کوتاه تا مدتها اثرش روی فرد می مونه! پس تو انتخاب همنشین هاتون حتی برای مباحثه و درس خوندن دقت کنید.
و من تاثیر همین دو روز همنشینی ناخواسته را با خانم مائده با تمام وجود داشتم حس میکردم و چه حس تلخی...
زنگ گوشی موبایلم حواسم را از این افکار جدا کرد نگاه کردم شماره ی فرزانه بود...
سلام فرزانه جان
_سلام خوبی خوشگل خانم
جانم چیزی شده؟
_شاید باورت نشه اومدم خونه مامانم گفت:پس فردا شب خواستگار داری! فکر کن به این تفاهم! طاقت نیاوردم گفتم زنگ بزنم بهت بگم...
گفتم بسلامتی کیه این آقای بیچاره که خواستگار شماست میشناسیش؟
_گفت: خیلی بد جنسی! نه نمیشناسیم ولی گفتن از خانواده شهدا هستن...
ذوق کردم و گفتم وای چه سعادتی ان شا الله که خیره...
_گفت:جلالی را چکار کنیم؟ فردا تو نیستی، پس فردا من!
گفتم: نگران نباش یه کاریش می کنیم دیگه...
بعد از کلی صحبت کردن خداحافظی کردیم.
حرفهای فرزانه کمی من را هم امیدوار کرد شاید این خواستگار من هم آدم خوبی باشه شاید به قول مامانم بسته ی سفارشی خدا از آسمون باشه...
حال روحیم بهتر شد ولی این حال خوب فقط تا اومدن مهمونها داخل خونه با من بود.
باورم نمی شد چی دارم می بینم...
اینقدر شوکه شده بودم که تمام بدنم مثل بید می لرزید...
#سیده_زهرا_بهادر